فراتاب: آنچه در آستانهی نوروز به ذهن خطور میکند بسیار متفاوت از آن چیزی است که سالهای پیشین میتوانست رخ دهد. جهان در سالی که گذشت رویداد شگفتیساز و بحرانآفرین همهگیری کرونا را شاهد بود. بحرانی که نوروز پیشین را نیز تحت الشعاع قرار داد و برگزاری این آیینکهن را نیز با مشکلاتی مواجه کرد. از سوی دیگر آنچه بار دیگر ثابت شد دوام، پایداری و ارزش «میراث ناملموس» - آنگونه که توسط یونسکو از آن نام برده میشود- است برخلاف یک میراث ملموس مانند بنایی تاریخی که قابل تخریب و ویرانی است. بحرانها میآیند و میروند آنچه میماند رسم و آیینی است که به لطف مردمان یک سرزمین با عبور از نسلها حفظ میشود. پر واضح است که میزان فراگیری یک آیین دوام و ماندگاری آن را چندین برابر میکند. گستره جغرافیایی نوروز دور تا دور ایران زمین را از غرب چین تا آناتولی، از شبه قاره هند و افغانستان در شرق تا بینالنهرین در غرب و از سینکیانگ و آسیای مرکزی در شمال شرق تا دامنههای شمالی قفقاز بزرگ در شمال و آسیای صغیر در شمالغربی در بر میگیرد.
آیین کهن نوروز در تمامی جمهوریهای آسیای مرکزی و نیز استان سینکیانگ در غرب چین برگزار میشود. در میان این گستره ترکمنها، ازبکها، قرهقالپاقها، قزاقها و قرقیزها (در آسیای مرکزی)، آذریها و کُردهای ایزدی ارمنستان، ترکهای شمال قفقاز از جمله آذریهای داغستان (در فدراسیون روسیه)، افغانها، پشتونها، بلوچهای پاکستان و بلوچها و تاجیکهای آسیای مرکزی، کُردهای ترکیه، عراق و سوریه و تاتها و تالشهای قفقاز و ترکهای آناتولی (از جمله علویها) و ترکهای بالکان (قاقائوزها در مولداوی در اروپای شرقی) و مسلمانان حوزه ولگا در تاتارستان، اودمورتستان و باشقیردستان و مسلمانان آستاراخان (در فدراسیون روسیه) جملگی در برگزاری این آیین با هم سهیماند و مراسم آن را پاس داشته و اجرا میکنند.
به طور حتم چنین گسترهای با خود ظرفیتی به همان گستردگی در ابعادی متفاوت چون فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... به همراه دارد. پرسشی که در شرایط کنونی با توجه به بحران جهانی اقتصادی ناشی از همهگیری کرونا میتوان پرسید این است که آیا نوروز، گنج ناملموس میتواند اینبار تشعشعات پر برکتش را به کشورهای بهرهمند از این آیین تقدیم کند؟!
برای پاسخ به این سوال شاید نگاه به موردی عینی از روابط فرهنگی میان کشورها و تبعات اقتصادی آن در دوران بحرانیبیراه نباشد. از جمله صنایعی که در جنگ جهانی دوم آسیب فراوانی به آنها وارد شد، صنعت هوایی کارخانه پیاجیو ایتالیا بود. این کارخانه بعد از جنگ جهانی دوم با وجود نبود مجوز برای ادامه فعالیت در صنعت هوایی فرصت طلایی دیگری با تغییر تولید خود اینبار در زمینه موتورسیکلت «وسپا» به دست آورد. فرصتی که به دلیل تغییرات وضع اقتصادی جهان پس از جنگ، با جرقهی خلاقیت منجر به تولید وسیله نقلیهای ارزان قیمت و بسیار محبوب و با دوام در چرخه تولید تا زمان کنونی شد. نکتهای که در این میان جایی برای جلب توجه و امید دارد مشارکت فرهنگی میان دو کشور آمریکا و ایتالیا جهت معرفی «وسپا» از طریق یکی از فیلمهای محبوب آن دوران «تعطیلات در رم» با حضور دو ستاره مطرح سینمای هالیوود، آدری هپبرون و گریگوریپک است. یقینا تبعات اقتصادی «وسپا» برای ایتالیا در آن دوران و تاکنون از دیدگان پوشیده نیست و از سوی دیگر مثالهایی از این دست از تبعات اقتصادی روابط فرهنگی در جهان بسیار.
مایکل اُ سالیوان در کتاب اخیر خود نظم جدید جهانی را اینگونه به تصویر میکشد: نظم جدید جهان – نظمی چند قطبی شامل سه منطقه بزرگ: آمریکا، اتحادیه اروپا و آسیا با محوریت چین (و شاید چهار با توجه به چگونگی پیشرفت هند) است که با وجود تمایز از منظر اقتصاد، قوانین، فرهنگ و شبکههای امنیتی در حال شکلگیری است. تا سال 2018 نظم چند قطبی بیشتر در حد یک مفهوم تئوریک بود. در حالیکه اکنون با توجه به تغییرات متناوبی مانند تنشهای تجاری، پیشرفتهای فناورانه و قوانین، جهان در حال تجزیه به مناطقی متمایز و مشخص است. با توجه به اشارهی سالیوان به ظهور مناطق در حین تفاوت و تمایز، قطعا مولفههای مشترکی چون فرهنگ با تمرکزی آگاهانه و هوشمندانه میتواند تسریع روندهای منطقهای را در جهت تامین منافع به صورت چندجانبه رقم بزند.
با کنار هم گذاشتن تجارب عینی و مفاهیم تئوریک پاسخ مناسبی به پرسشی که پیشتر مطرح شد میتوان داد: نوروز این میراث ناملموس که در بطنش صلح و آرامش و شادی نهفته با توجه به نظم پیشروی جهانی آبستن ثمراتی بس قابل توجه است.
این مطلب در شماره دوم فصلنامه «فراتاب کُردی» منتشر شده است
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است