فراتاب -شیلا زارعی: با ظهور ویروس کرونا، زندگی و سلامت میلیونها انسان طی دو سال اخیر مورد تهدید جدی قرار گرفته است. این بیماری همهگیر نه تنها میزان بالای مرگ و میر ناشی از عفونت ویروسی را به همراه دارد، بلکه باعث فاجعه روانی در کل نقاط جهان شده است. عدم قطعیت و پیشبینی ناپذیری شیوع پاندمی بیماری عفونی، پتانسیل بالایی برای ترس روانی از سرایت بیماری دارد و اغلب منجر به مشکلات روحی و روانی میشود. این مسئله سوالات بسیاری را در باب اینکه کرونا چه آثار روانشناختی و اجتماعی بر خانوادههای کرونازده داشته؟ چه کسانی بیشتر آسیب پذیرند؟ و راهکارهای مناسب در این زمینه چیست؟ به ذهن میآورد. در همین راستا با خانم دکتر پگاه صیدی روانشناس و استاد دانشگاه گرمیان اقلیم کردستان به گفتوگو پرداختهایم که مشروح آن در ادامه خواهدآمد.
بطور کلی ویروس کرونا و اشاعه آن چه آثار روانشناختی و اجتماعی بر خانوادههای کرونازده داشته است؟
به طور کلی اثرات شیوع این ویروس مختص به خانوادههای کرونازده یا به عبارتی خانوادههایی که تشخیص ابتلا برای اعضای آنها داده شده نیست. میتوان گفت همه خانوادهها به نوعی کرونازده محسوب میشوند چرا که مراقبتهای بهداشی برای جلوگیری از انتشار ویروس تمام افراد جامعه را تحت تاثیر قرار داده است، محدود شدن مناسبات اجتماعی، تغییر روابط اجتماعی از روابط حقیقی به روابط مجازی حتی تغییر در الگوی پوشش یا فعالیتهای بدنی اثراتی هستند که لزوما محدود به خانوادههایی با فرد مبتلا به ویروس نیستند اما در همان حال این تغییرات به دلیل اینکه در ابعاد وسیع اتفاق افتاده و در زمان محدود و زیر فشار و استرس ایجاد شده است میتواند زمینه را برای ابتلا یا تشدید حالات روانشناختی فراهم کرده باشد.
از سویی خانوادههایی که در آنها عضو یا عضوی با تشخیص ابتلا وجود داشته شرایط دشوارتری را تجربه کردهاند چرا که علاوه بر فشارهای اشاره شده که همگانی بودند، چالشهای جدیدی هم پیشروی این خانوادهها قرار دارد. به عنوان مثال شرم از اظهار اینکه کسی در خانواده به ویروس آلوده شده به ویژه در موج اول که نوعی انگ (استیگما) نسبت به این بیماری وجود داشت باعث میشد این خانوادهها بیشتر و بیشتر در انزوایی ناخواسته قرار بگیرند و از حمایتهای اجتماعی لازم که نقش حیاتی در فرایند بهبودی دارد محروم شوند. این امر به ویژه برای خانوادههایی که عضو یا اعضایی را براثر ابتلا به این ویروس از دست میدادند شدیدتر هم بود چرا که بخشی حیاتی از پروسه سازگاری با فقدان برخوردداری از همدردی و غمخواری بستگان و آشنایان است که باز هم به دلیل شرایط خاص و عدم امکان برگذاری مجالس ترحیم این امکان نیز از بین رفته و شرایط را بیش از پیش دشوار کرده است.
چه کسانی بیشتر در معرض آسیب چنین مشکلات روحی و روانی هستند؟
اگر چه در حالتهایی مانند پاندمی یک ویروس یا آشفتگیهای اجتماعی سیاسی همه اقشار جامعه در خطر ابتلا یا تشدید مشکلات روانشناختی هستند با این حال برخی گروهها نسبت به سایرین آسیبپذیرتر هستتند. به عنوان مثال افرادی که زمینه و آمادگی ابتلا به مشکلات روانشناختی خصوصا اختلالات اضطرابی را دارند در شرایط مشابه بیش از سایرین در معرض بروز یا تشدید نشانهها قرار دارند. همینطور افرادی که بیماریهای مزمن و خاص دارند (مانند دیابت که نیاز به مراجعه و ارتباط مستمر با کادر درمان دارد) افراد سالمند و کودکان که حفظ روابط اجتماعی فاکتور مهم در مراقبتهای سلامت روانی آنها محسوب میشود و افرادی که از حمایتهای اجتماعی لازم برخوردار نیستند مانند اقلیتها یا افرادی که بیمههای سلامتی و خدمات رفاهی ندارد نیز از گروههای آسیبپذیر محسوب میشوند.
راهکارهای متناسب با این آثار مخرب چیست؟
در شرایط کنونی و همچنین شرایط مشابه که نظم زندگی طبیعی مختل شده و افراد در قالبی غریب قرار میگیرند مهمترین عامل ایجاد و حفظ یک روتین صحیح و حفظ ارتباط با افراد متخصص است. ریشه اضطراب به طور کلی بر میگردد به احساس عدم کنترل و پیشبینی ناپذیری، بنابراین به زبان بسیار ساده برای مدیریت اضطراب و کنترل اثرات مخرب آن اولین و بهترین کار این است که تا جای ممکن شرایط را برای خودمان قابل پیشبینی و قابل کنترل کنیم. از این رو است که متخصصان بهداشت روان همواره تاکید و تشویق میکنند که روتینی داشته باشیم و به آن پایبند باشیم چرا که روتین یعنی پیشبینی و کنترل تا حد ممکن.
برای استرس و اضطراب ویروس کرونا در مادران باردار چه باید کرد؟
به طور کلی برای همه افراد و به طور خاص برای مادران باردار که میتوان آنها را در دسته گروههای آسیبپذیر نیز قرار داد مهمترین عامل در دسترس بودن مراکز ارائه خدمات روانشناختی است. صرف آگاهی از اینکه در زمان احساس نیاز، منابع لازم برای مراجعه در دسترس خواهند بود به کنترل استرس ناشی از این شرایط کمک خواهد کرد. به علاوه این مراکز نیز در صورتی که مراکز حرفهای و برنامهریزی شده باشند و عموما پروتکلهای از پیش طراحی شده برای مدیریت بحرانهای مشابه دارند که میتواند بسیار کمک کننده باشد.
سلامت روان اعضای خانواده کارکنان مراقبتهای بهداشتی و درمانی کمتر مورد توجه قرارگرفته است، آنان دستخوش چه بحرانهایی میشوند؟
آنچه در اسناد پژوهشی وجود دارد حاکی از آن است که این امر مورد غفلت نبوده و اتفاقا جامعه پژوهشگران در موقعیتهای مشابه این موضوع را مکررا بررسی کرده و راهکارهایی برای کمتر کردن آسیبهای ناشی از این حالات ارائه کردهاند. در علوم روانشناختی حالتی به نام ترومای ثانویه شناخته شده است که اشاره به انتقال آسیبها از گروه آسیب دیده به سایر افراد که نقش مراقبت کننده دارند، دارد. به این معنا که این افراد خود مستقیما آن رویداد خاص را تجربه نکردهاند اما بر اثر مراقبت و تماس مکرر با کسانی که مستقیما تحت تاثیر آن رویداد قرار گرفتهاند علائم مشابهی در آنها بروز پیدا میکند. در کشورهای توسعه یافته از طریق برنامههای حمایتی مانند در دسترس بودن تیم بهداشت روان به صورت آنکال برای این افراد یا مدیریت شیفتهای مراقبتی به شکلی که آسیب به حداکثر برسد در دستور کار مراکز مراقبتی وجوددارد.
با توجه به تعطیلی مدارس و قرنطینه خانگی سبک زندگی دانشجویان و دانشآموزان دچار تغییر شده، سلامت روان آنها در این شرایط چگونه است؟
همانطور که پیشتر اشاره شد صرف وجود روابط اجتماعی برای کودکان و نوجوانان صرف نظر از محتوای آموزشی ارائه شده در مدارس، ارزش رشدی داشته آنها را برای حضور در جامعه آماده میکند. طبیعتا این دوری از جامعه کوچکتر (که همان مدارس است) به ویژه برای دانشآموزانی که خود زمینههای بروز چالشهای سلامت روان را دارند اثرات منفی بسیاری به همراه خواهد داشت. به علاوه در کنار دانشآموزان دانشجویان نیز از آسیبهای قطع روابط حقیقی در جامعه آموزشی در امان نخواهند بود چرا که اصلیترین تکلیف تعریف شده هم برای دانشجویان و هم دانش آموزان تکلیف آموزشی و تحصیلی است. از این رو تمام روتین زندگی این قشر حول محور آموزش نظم پیدا میکند به همین دلیل است که هر عاملی که این نظم را مختل کند میتواند عواقب مختلفی برای این افراد به همراه داشته باشد.
گفت و گو از شیلا زارعی_ کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است