فراتاب: رئیس جمهور، اخیراً طی حکمی علی سلاجقه را به ریاست سازمان حفاظت محیط زیست منصوب کرد. سلاجقه، به حق، یکی از شایستهترین اعضای کابینه است؛ چرا که با خم و چم سازمان آشناست و نقاط ضعف و قوت آن را میشناسد. تحصیلات وی در حوزه آب، در دانشگاه تهران بوده و فوق دکترای خود را تحت نظر کاوه مدنی، از اساتید مطرح این حوزه، از دانشگاه فلوریدا گرفته است. تقریباً وی از معدود کسانی است که در این زمینه تحصیلات مرتبط با حوزه محیط زیست را دارد و مدیریتهای کلان در سطح اجرایی این حوزه را تجربه نموده است. معاونت وزیر و رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، مدیر کل دفتر اقتصاد محیطزیست،دبیر کمیته ملی توسعه پایدار سازمان محیطزیست، از جمله مسئولیتهای پیشین دکتر سلاجقه بوده است. تخصص و تجربه ایشان در زمینه محیط زیست، باعث ارسال نامه سرگشاده ۱۶۰ استاد دانشگاه و پژوهشگر محیط زیست و منابع طبیعی ایران از رئیس جمهور منتخب شد تا سلاجقه را به این سمت منصوب کند. آنچه این کارشناسان و فعالان زیست محیطی را به این امر ترغیب نمود، وضعیت شکننده ناپایدار و بحرانی زیست محیطی است که کشور را به سوی عواقب دهشتناکی سوق داده است. در واقع بیتوجهی یا کمتوجهی به محیط زیست، عدم تخصص مدیران، کمبود اعتبار برای این حوزه و ... محیط زیست را با چالشها و به عبارت دقیقتر ابر چالشهایی مواجه نموده که چه بسا موجودیت نظام و کشور را تهدید کند. شدت این چالشها به حدی است که میطلبد مانند کشورهای پیشرفته، سازمان مربوطه به وزارتخانه ارتقا یابد و بودجهای متناسب با یک وزارتخانه داشته باشد.
تنشهای آبی در داخل و بخشهای مرزی کشور، خشکی رودخانهها، دریاچهها و تالابها، شرایط تهدیدآمیز حیات وحش، تخریب جنگلها و مراتع، بیابانزایی، تشدید ریزگردها، شیوع آلودگیهای متعدد آب، خاک و هوا، فرسایش خاک، فرونشست زمین، مدیریت ناصحیح پسماند در کشور از جمله این چالشها هستند که به بررسی چند مورد خواهیم پرداخت.
اولین و مهمترین چالش، آب است. ایران در کمربند خشک و نیمه خشک جهان قرار گرفته و 61 درصد از مساحت آن دارای اقلیم خشک و فراخشک است. براساس گزارش سازمانهاي بين المللي، حدود يك سوم از خشكساليها سهم ايران میباشد. در حالي كه متوسط بارندگی براي جهان ٨٠٠ ميليمتر است، این میزان براي ايران ٢٦٠ ميليمتر برآورد گرديده است. سال آبی گذشته، خشکسالی بیسابقهای را در نیم قرن اخیر شاهد بودیم. رودخانهها، تالابها و دریاچههای متعددی خشک شدهاند. اکنون تهران با کمبود آب آشامیدنی مواجه است و ورودی آب سدهای آن نسبت به میانگین بلندمدت، 40 درصد کاهش داشته است. بیش از 90 درصد آب مصرفی کشور در حوزه کشاورزی مصرف میشود؛ در حالی که یکی از کمبازده ترین بخشهای کشور است. کمبود باران و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین را در پی دارد که چالش دیگری است.
پدیده فرونشست زمین، که از آن به «زلزله خاموش» یاد میکنند، در یک میلیون هکتار از دشتهای ایران روی داده است و بر اساس آخرین آمار، از مجموع ۶۰۵ دشت کشور، ۳۰۰ دشت دچار بحران فرونشست شدهاند. در حالی که متوسط جهانی فرونشست زمین، فقط 4 میلیمتر است، در سال جاری، میزان نشست تهران را 36 سانتیمتر اعلام کردند. این پدیده در اصفهان نیز حاد گردیده و این بخش، به نماد فرونشست ایران تبدیل شده است. نشست زمین باعث ایجاد شکافهای عمیق در سطح زمین، کج شدن لولهها، خرابی ساختمانها و ... میشود.
تهدید دیگر، فرسایش خاک است. تخریب پوشش گیاهی، افزایش فرسایش خاک را به دنبال دارد. گرچه ناحیه وسیعی از ایران همواره بیابانی بوده، اما این سرعت گسترش، اکنون نگران کننده است. میزان فرسایش خاک در ایران، 7/16 تن در هکتار است و سرعت رشد و شتاب گسترش آن 6 برابر استاندارد جهانی است. تخریب جنگلها و مراتع از عوامل شدت یافتن فرسایش خاکند. بر اساس گزارش بانک جهانی در سال ۱۳۸۴، سالانه ۱۲۵ هزار هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود. پیشبینی شده است ایران تا ۵۰ سال آینده جنگلی نخواهد داشت. میزان جنگلهای کشور، در اوایل دهه 90 حدود 13 میلیون هکتار بود که روندی کاهشی داشته است. در همین زمان اعلام شد که سالانه ۸۰۰ هزار هکتار از مساحت مراتع کشور کاسته میشود. تخریب پوشش گیاهی، احتمال جاری شدن سیلاب را شدت میبخشد که تلفات جانی و مالی آن را در یکی دو سال پیش دیدهایم.
مشکل دیگر محیط زیست ایران، آلودگی هوای شهرهای بزرگ است که احتمالاً آنی ترین و مشهود ترین تهدید بر کیفیت زندگی است. آمار به ما میگوید که امروزه تهران، اهواز، اصفهان، کرمانشاه و اراک از شهرهای آلوده جهان هستند.
ریزگردها مشکل دیگری هستند که از نیمه دوم دهه 80 خورشیدی، بتدریج کشور را در برگرفت و اکنون بیش از 80 درصد کشور را درگیر کرده است و تاثیرات عمیق اقتصادی، زیست محیطی و حتی اجتماعی، به ویژه در استانهای غربی و سیستان و بلوچستان، بر جای گذاشته است.
پیشبینیها نشان میدهند اگر روند کنونی ادامه یابد، ایران در ۵۰ سال آینده، فاقد خاک حاصلخیز، آب و جنگل است و به سرزمینی برهوت، لمیزرع و سوزان بدل میشود و «قلب مرده خاورمیانه» میگردد.
امروزه برخلاف دیدگاه سنتی، به محیط زیست به عنوان یک موضوع امنیتی نگریسته میشود و محیط زیست مهمترین مساله امنیت ملی واحدهای ملی در سده 21 است. آسیبهای زیستمحیطی، زمانی که بر توانمندیهای اقتصادی، منابع طبیعی و نیروی انسانی تاثیر میگذارند، تهدید علیه امنیت ملی کشورها محسوب میشوند.
«باری بوزان» معتقد است تهدیدات زیست محیطی امنیت ملی، همانند تهدیدات نظامی و اقتصادی به پایگاه مادی دولت لطمه میزند و شاید تا جایی پیش بروند که ایده دولت و نهادهای آن را تهدید کنند. بین بحرانهای زیست محیطی و درگیری در جهان رابطه متقابل وجود دارد و کشورهایی که با این بحرانها دست و پنجه نرم میکنند بیشتر تحت تاثیر خشونت و درگیری قرار میگیرند.
نگاه تیزبینانه به این بحرانها و مسایل ناشی از آن است که دکتر سلاجقه، از اولویت تلاش برای رفع آسیبها و تقویت سازمان سخن میگوید. وی معتقد است که سازمان محیط زیست نباید فقط «فانتزی و دکوری» باشد؛ بلکه باید از پشتوانه و توانایی اجرایی بالایی برخوردار شود. ایده وی خارج نمودن سازمان منابع طبیعی و جنگلها از کنترل وزارت جهاد کشاورزی است که نقش تخریبی دارد.
آیا او میتواند دستدرازی دیگر وازرتخانهها برای ایجاد اشتغال بر «کیک طبیعت ایران» را کوتاه کند؟ و به جای رویکرد «حکمرانی بر محیط زیست»، رویکرد «حکمرانی با محیط زیست» را اتخاذ نماید یا همچون گذشته قربانی تمامیت خواهی دیگر نهادها میشود؟ این موضوعی است که در آینده آشکار خواهد شد.
نویسنده: رستم بهرامی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است