فراتاب – عماد عظیمی: با قدرتگیری طالبان درافغانستان ما شاهد تغییر سیاستهای منطقهای وجهانی هستیم، اهمیت این موضوع ما را به گفتوگو با یکی از پژوهشگران و روزنامهنگاران فعال در این حوزه واداشت. «فرزاد رمضانی بونش»، پژوهشگر ارشد و تحلیلگر مسائل منطقهای، است که معتقد است بابه قدرت رسیدن گروه طالبان درافغانستان سیاستهای خرد و کلان بازیگران منطقهای و جهانی نیز تغییر کرده و همچنین درآینده نیز استراتژیک متفاوتی به خود خواهد گرفت. مشروح این گفتوگو بدنبال خواهد آمد:
چرایی حمله آمریکا به طالبان و روی کارآمدن دوباره آنها
بعد از حمله به برجهای مرکزی تجارت جهانی در نیویورک، یک نگاه نوین ضدتروریستی مد نظر آمریکا قرار گرفت به همین سبب برای مقابله با القاعده و طالبان به افغانستان حمله کرد، که حفظ و مد نظر قرار دادن منافع ملی آمریکا در آن زمان برعهده تیم جمهوریخواه جورج بوش بود. اما در وضعیت کنونی با روی کار آمدن جو بایدن نوعی واقعگرایی و همچنین نگاه اجمالی به گذشته پرهزینه از سوی او و دولتش آنها را مجاب به انتخاب گزینه مذاکره با طالبان کرده است. از طرفی دیگر نگاه آنها به منافع استراتژیکی خود در شرق آسیا و مقابله با خیزش چین سبب شده که آمریکاییها در صدد کاهش هزینههای تریلیون دلاری حضورشان در این منطقه بوده و به نوعی به گفتگوی تعاملی با طالبان روی میز مذاکره بنشینند.
سیاستهای آمریکا بعد از خروجش از خاک افغانستان
با بررسیهایی که انجام شده میبینیم که ایالات متحده آمریکا با توجه به منافع راهبردی خودش دو هدف مهم را در تعامل با طالبان مد نظر قرار داده است؛ یکم بحث مقابله با گسترش سلطه چین در منطقه و همچنین کاستن از حجم نیروهایش در خاک افغانستان. طبعاً آمریکا نمیخواهد به منافع راهبردیش در افغانستان لطمهای وارد شود و همچنین قصد ندارد در قبال این موضوع چند برابر دیگر رقیبانش متحمل هزینه شود، بلکه آنها معتقد هستند سایر بازیگران مانند روسیه، چین و ایران در صورت اهمیت امنیت خودشان باید در این زمینه علیه تروریسم این هزینهها را متقبل شوند تا ایالات متحده در آینده نزدیک از صرف آنها مرتفع گردد. این گونه استنباط میشود آمریکا با نگاه حداقلی چه در زمینه نیرو و هزینهها خواهان نظارهگر بودن تحولات ساختاری در آینده افغانستان است.
پیش شرطهای جامعه جهانی و بازیگران منطقهای برای به رسمیت شناختن طالبان
جامعه جهانی و قدرتهای عمده و اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد و سایر بازیگران منطقهای در وضعیت کنونی انتظار ندارند که رفتارهای دهه 90 طالبان تغییر کرده باشد یعنی هنوز با همان رفتارها با پیشینه ضدحقوق بشری، ضدحقوق زنان، رویکردهای تند نسبت به اقلیتهای قومی و مذهبی و انجام همین اعمال علیه دموکراسی و آزادی بیان و ... باقی ماندهاند.
اما طالبان کماکان امیدوار دارد با رایزنیهایی که توسط پاکستان و قطر در حوزه مسائل منطقهای و بین المللی در جریان است بتواند توجه بیشتر بازیگران را برای به رسمیت شناختن خویش جلب کند؛ اما همانطور که به نظر میرسد آنها راه درازی را در این مهم پیشرو دارند، باید منتظر باشند تا رفتارهای آنان در کوتاه مدت مورد آزمون قرار گرفته و تمایل بازیگران جهانی و منطقهای را به شناخت خود جلب سازند. با این حال در بحران کنونی طالبان، تمایل قدرتهایی مانند چین و پاکستان در این عرصه برای رسمیت بخشیدن به طالبان در مقایسه با دیگر دولتها بیشاز پیش زیادتر بوده و ممکن است اندکاندک همراه با رعایت پیششرطهای قوانین حقوق بشری، مسائل زنان، اقلیتها و تشکیل یک دولت فراگیر از سمت طالبان دیگر بازیگران نیز دولت او را به رسمیت بشناسند.
چشم انداز آینده روابط ایران و طالبان
عملاً در یکسال گذشته دو محور اصلی؛ اول مقابله با آمریکا به عنوان دشمن مشترک، دوم بحث مقابله با داعش در افغانستان باعث شد تا طالبان و تهران روابط خود را به هم نزدیکتر کنند. در واقع طالبان سعی کرده با حمله به مواضع داعش تا حدودی اعتماد آمریکا و همسایه خود یعنی ایران را در این مسئله جلب نموده و گام مثبتی را به منصه اجرا بگذارد. فیالحال اکنون با نظر بر نوع نگرش طالبان به مقاومت پنجشیر، فارسیزبانان این کشور، به خصوص شیعیان افغانستان و کابینهای که قرار بود یک دولت فراگیر باشد؛ ابهامهایی درباره این وعدههای دیده میشود با واکنش منفی افکار عمومی جامعه ایران مواجه شده همانطور که دیدیم چندی پیش انتقادات مقامات ایرانی نیز نسبت به طالبان بیشتر گشته است. در اینجا اگر طالبان نتواند قولهایی را که از پیش داده را به درستی انجام دهد عملاً ما شاهد تغییر موضع دولتها از جمله ایران نسبت به آنها خواهیم بود. به طور کلی باید منتظر عملگرایی طالبان باشیم که در کوتاه مدت رفتار بازیگاران منطقهای بهویژه ایران نسبت به خود را تعیین خواهد کرد.
ژئوپلتیک آسیای میانه
سه بازیگر همسایه افغانستان یعنی؛ ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان هستند، به نظر میرسد ترکمنستان با نگاه بیطرفانهتری به تغییران افغانستان مینگرد، ازبکستان کوشش کرده که یک راه میانه و معتدلی را انتخاب کند از جمله سعی کرده نسبت به تغییر رفتار طالبان خوشبین باشد چه بسا قصد دارد اندکاندک در آیندهای نزدیک روابطش را با طالبان از سر گیرد. اما در این بین تنها تاجیکستان موضع مخالف و تندی را نسبت به قدرتگیری طالبان در افغانستان گرفته و تلاش دارد تا مشکلات ژئوپلتیکی که در آیندهای نزدیک آسیای میانه را تهدید میکند را به گوش قدرتها رسانده و بازیگران منطقهای را هوشیار سازد.
منازعه هند و پاکستان در جبهه افغانستان
در این بین میتوان هند را بزرگترین بازنده تحولات افغانستان خواند چونکه رقیب ژئوپلتیک منطقهایاش یعنی پاکستان همراه به قدرت رسیدن طالبان دست بالاتری را در این نزاع سیاسی، اقتصادی دارد. به نظر میرسد که هند با در پیش گرفتن رویکردهای گوناگونی روند تغییرات درافغانستان را دنبال کند، به خصوص از طرفی به شدت سعی دارد منافع گسترده ژئوپلتیکی، اقتصادی، فرهنگی و تمدنی و ... خود در افغانستان را حفظ کند فلذا مسلماً در ماههای آینده هند با بینش نوینی نسبت این تحولات ظاهر و در صورت احتمال بالا گرفتن درگیریها در افغانستان چه بسا متوسل به نوعی اعمال فشار بر طالبان خواستار فراهم سازی تامین منافع ملی خودش خواهد شد.
آینده مقاومت پنچشیر
با توجه به حملاتی که در چند هفته اخیر توسط طالبان و همپیمانانش علیه جبهه مقاومت صورت گرفته، اما آنها نتوانستهاند این جنبش را به صورت کامل سرکوب یا متوقف نمایند کما اینکه میبینیم با حمایت افکار عمومی در داخل و حتی خارج از افغانستان روبرو بوده است. همچنین انتظار میرود این جنبش از سوی قدرتهای اروپایی برای ایجاد اهرم فشاری نسبت به تشکیل دولتی فراگیر از سوی طالبان استفاده شود اما در غیر اینصورت با افزایش این تنشها و حمایت قدرتها و دیگر بازیگران منطقهای از این جنبشها و دیگر گروههای حاضر در افغانستان ما شاهد شروع یک رویارویی بزرگ و جنگ داخلی تمام عیار در این کشور خواهیم بود.
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است