فراتاب: جهانگیر شدن ویروس کرونا آزمون ویژهای برای محک زدن و حتی به چالش کشیدن شیوههای حکمرانی، تصمیمگیری و مدیریت در زمان بحران است. شیوه های رویارویی با گسترش و کنترل ویروس حاکی از وجود انواعی از حکمرانی است که البته آزمون مناسبی برای ارزیابی کارایی و ناکارامدی شیوههای حکمرانی نیز خواهد بود. از عهد باستان تا کنون فیلسوفان سیاسی بحثهای مفصل و تقسیم بندیهای متعددی در مورد شیوۀ حکومت و چگونگی ادارۀ جامعه طرح کردهاند. در جهان کنونی و در حال حاضر انواعی از حکمرانی در دنیا وجود دارد، در برخی منابع از پنج شیوۀ حکومت کردن؛ وراثتی (پادشاهی)، دموکراتیک، الیگارشی، اقتدارگرایانه و توتالیتاریانیستی یاد کردهاند که برخی از این شیوهها خود دارای انواعی هستند. برخی منابع حتی تا بیست نوع شیوۀ حکومت را برشمردهاند.
اما محور بحث ما شیوۀ رفتار حکومتها در زمان بحرانهای عمومی است، که منشاء آنها طبیعت و یا عاملی خارج از ید حکمرانیهاست. در قضیۀ اخیر (شیوع ویروس کرونا)، تاکنون توتالیتاریانیسم از نوع چینی آن، که صد البته در سه دهۀ اخیر تهی از محتوای مارکسیسم - مائوئی آن شده است، در کنترل ویروس کرونا بسیار موفق عمل کرده است.
این در حالی است که براساس اطلاعات موجود منشاء ویروس شهر «ووهان» در چین بوده و این کشور هیچ تجربهای در این زمینه نداشت. به طور کلی از اوایل دهۀ 1980 چرخشی خاص در رویکرد کلان اقتصادی و اجتماعیِ حکمرانی در چین آغاز شد و به طور خلاصه میتوان گفت که عصارۀ این چرخش قرار گرفتن منافع ملی در کانون سیاست و حکومت در چین بوده است، بالاخص این چرخش موجب ایدئولوژیزدایی در روابط چین با کشورهای مختلف در جهان شد. جملۀ مشهور دنگ شیائوپینگ «گربه باید موش بگیرد، سفید یا سیاه آن فرقی نمیکند» منجر به تحول در نگرش کلان سیاستمداران آن کشور گردید و حاصل آن اصلاحات ساختاری در حوزۀ اقتصاد در این کشور بود و موجب همگرایی اقتصاد چین با سیاستهای جهانی شد.
امروز چین، گرچه همچنان نظامی بسته از نظر سیاسی است، ولی به لحاظ اقتصادی کاملا در اقتصاد جهانی ادغام شده و پس از آمریکا دومین اقتصاد بزرگ جهان است و شاید بزودی از این کشور هم بگذرد و به اقتصاد اول دنیا تبدیل شود، کشوری که سه دهه پیش اقتصادی کم رمق، جمعیتی فراوان و فقیر، و آیندهای نامعلوم داشت. پس از شیوع ویروس در «ووهان»، حکومت چین که از انسجام فوقالعادهای برخوردار بوده است، به سرعت هم در زمینه اقدامات بهداشتی و هم در زمینه کنترلهای لازم برای جلوگیری از شیوع بیشتر، بسیار کارامد عمل کرد. به نظر میرسد که توتالیتاریانیسم چینی شباهت زیادی (به طور خاص در زمینۀ بسیج منابع) به توتالیتاریانیسم در آلمان نازی دارد. به هر شکل که به قضیه بحران نگاه کنیم، در چنین مواقعی خیر عمومی بر منافع خصوصی ترجیح دارد و برای تأمین خیر عمومی، کاربرد قوۀ قهریه روا و سزاوار میشود، اقدامی که چینیها به خوبی از پس آن برآمدند. بنابراین علیرغم همۀ ایراداتی که به شیوۀ حکمرانی و بالاخص در زمینۀ سیاسی در ابعاد مختلف آن نظام سیاسیِ چین وارد می شود و در جای خود مهم و قابل بحث هستند، در قضیه کرونا ویروس شیوۀ حکمرانی در چین را میتوان موفقترین نوع حکمرانی در این زمینه قلمداد کرد. این شیوۀ حکمرانی را من در این نوشته، «حکمرانی تامه» (Totality Governance) نامگذاری کردم، «نظامی بسته (سیاسی) دارای حکمرانی کارآمد». برخی از ویژگیهای این حکمرانی در این قضیه عبارتند از انسجام، هماهنگی، قاطعیت، هوشمندی، دارای استراتژی، کنترل و بسیج منابع، کارایی، سرعت و دقت.
آنها به سرعت و با هماهنگی و یکپارچگی کامل همۀ اقدامات لازم برای جلوگیری از گسترش بیمحابای ویروس به عمل آوردند؛ ایجاد بیمارستان جدید در کمتر از 10 روز، تأمین تجهیزات پزشکی و بهداشتی، کنترل کامل و بستن همه راههای سرایت ویروس از طریق کنترل کامل جمعیت چند ده میلیونی درگیر بیماری، و قرنطینه کردن شهر و ایزوله کردن منطقۀ ویروس زده برای قطع زنجیرۀ سرایت که یکی از مهمترین راههای پیروزی بر کرونا است.
در حین این اقدامات و در سراسر زمان عملیات چینیها بدون اظهار عجز، پرتوان و خستگی ناپذیر، با انسجام کامل و بدون هرگونه چشمپوشی، با استفاده از نیروی قهر در مواقع لازم، و یکدست ظاهر شدند. بنابراین در حالی که رسانهها و محافل علمی و حتی محافل سیاسی درگیر در بحثهای مربوط به چگونگی جهش ژنی در ویروس، مکان اولیه بروز آن، طبیعی بودن و یا دستکاری شدن، و راههای احتمالی درمان ویروس نوظهور بودند، چینیها در عملیاتی گسترده، بنیاد ویروس را بر میانداختند و همزمان دنیا را درگیر در شیوع ویروس میکردند. در عین حال این اقدامات گسترده، هماهنگ، برقآسا، هدف دار و نتیجهگرا، رویای آن دسته از زمامداران جهان و بالاخص آمریکاییها را در مورد تضعیف اقتصاد چین و جاماندن در رقابت جهانی را نقش بر آب کرد و نشان داد که آن چه در چین طی چند دهه اخیر اتفاق افتاده و چین را در آستانۀ بزرگترین اقتصاد جهانی شدن قرار داده، بیپشتوانه نبوده است. در عین حال البته مشکل سیاست همچنان در این کشور بزرگ و بسیار پرجمعیت، همچنان باقی است و احتمالا در آینده معضلاتی را برای آن کشور ایجاد خواهد کرد.
از سوی دیگر برخی کشورهای کوچک اطراف چین مثل تایوان، سنگاپور و حتی هنگکنگ بدون فوت وقت استراتژی چین را کپی کرده و در نتیجه به سرعت توانستهاند تاکنون از سرایت عمومی کرونا جلوگیری کرده و آن را در ابتدای ورود به شدت سرکوب نمایند. بنابراین علیرغم تفاوت در نظام سیاسی این کشورها نیز همان رویۀ «حکمرانی تامه» را در برخورد با کرونا ویروس عملیاتی کردند.
در آسیای شرقی نمونه های دیگر موفق در کنترل کرونا ژاپن و کرهجنوبی هستند. در کرهجنوبی علیرغم شیوع سریع ویروس، هم شیوع ویروس به میزان قابل توجهی کنترل شده و هم میزان تلفات ناشی از ابتلای به ویروس کم بوده است. در ژاپن هم شیوع به سرعت کنترل شده ولی درصد تلفات بیش از کره بوده است. در مجموع این دو کشور نیز در کنترل و رویارویی با کرونا ویروس موفق عمل کردهاند و میتوان شیوۀ حکمرانی در این کشورها را «حکمرانی با دیسیپلین» «Discipline Rule/Discipline Governance» نامگذاری کرد.
این نوع حکمرانی گرچه در نظامهای باز عملیاتی میشود، اما دارای نظم و انضباط خاصی است (از ویژگی های جوامع آسیای شرقی)، با اقتدار عمل میکند، کنترل و بسیج منابع را به خوبی سامان میدهد، نظاممند و کارامد است. گرچه نوع نظام پارلمانی در ژاپن به دلیل محوریت چند حزبی بودن، غالباً پایداری قابل توجهی ندارد، اما ژاپنیها از بعد از جنگ جهانی دوم بر استراتژی گریز از مخاصمه، صبوری و پایمردی در کار و رقابت، محوریت منافع ملی، بسندگی در عین برخورداری و ثروتمندی، آموزش همزیستی و همکاری، ارتقای سطح زندگی شهروندان و به فراموشی سپردن ایدئولوژیهای گسترش گرایانه استوار بودهاند، به نظر میرسد که کار بسیار دشواری برای کنترل سرایت کرونا نداشته باشند.
کرهجنوبی هم که از پایان جنگ بین دو کره در دهۀ پنجاه تا دهۀ 1980م غالباً در ید نظامیان بود، از اواسط دهۀ 1980 دچار دگرگونی در شیوۀ زمامداری و رویکرد کلان نسبت به زندگی در پهنۀ جهانی شد و تغییرات شگرفی را در این کشور کوچک رقم زد، به گونهای که آن کشور را در اعداد کشورهای صنعتی پیشرفته جهان جای داد و صنایع آن رقیب برخی صنایع تکنولوژیک کشورهای بسیار پیشرفتۀ جهان شدند. کنترل کرونا در این کشور که در ابتدا بیم آن میرفت که به سرعت تبدیل به یک فاجعۀ ملی شود نشان از اراده مستحکم و منسجم حکمرانی منضبط در آن کشور دارد که دارای بن مایۀ نظم آسیای شرقی است.
شیوۀ کنترل و حکمرانی در اروپا در این قضیه را میتوان در مجموع به دو یا سه دسته تقسیم کرد:
در گروه اول کشورهای ایتالیا و اسپانیا قرار دارند که به لحاظ اقتصادی وضعیت مناسبی ندارند، به شدت مقروض هستند، به صنعت توریسم وابستگی زیادی دارند و به لحاظ سیاسی هم به دلایل مختلف و از جمله نوع نظام انتخاباتی کم ثبات هستند. هر دوی آنها در حال حاضر هم در تعداد مبتلایان و هم میزان مرگ ناشی از ابتلا وضعیت مناسبی ندارند. گرچه ایتالیا تلاش کرد برخی مناطق را در ابتدا و کل کشور را در حال حاضر قرنطینه نماید، ولی به نظر میرسد تلاشهای نظام کنترل و بهداشت آن کشور منجر به کنترل شیوع ویروس و مرگ ناشی از آن نشده است، و کار کنترل و مبارزه تا حدی بحرانی شده که از برخی کشورهای دیگر و از جمله روسیه و کوبا کمکهای پزشکی به آن کشور گسیل شده است. اسپانیا هم در کنترل شیوع ویروس تاکنون نتوانسته است کارامد عمل کند. این نوع از حکمرانی را من در این خصوص «حکمرانی لغزان» (Slippery Governance) نامگذاری میکنم. منظورم از حکمرانی لغزان نوعی از حکمرانی است که در کنترل فرایندها با چالش جدی مواجه بوده و دچار تزلزل دائمی است. این دو کشور در کنترل و بسیج منابع لازم و نیز کنترل دروندادها و بروندادهای جریان سرایت ویروس دچار خطاهایی هستند که محصول تزلزل در حکمرانی است.
گروه دوم کشورهایی چون آلمان و فرانسه را شامل میشود، این دو کشور به لحاظ اقتصادی وضعیت باثباتی دارند و در کل محور موجودیت اتحادیۀ اروپا هستند. آلمان قدرتمندترین اقتصاد در اتحادیۀ اروپا است و معمولا هزینههای سیاستهای بد بسیاری دیگر از کشورهای عضو اتحادیه را نیز به شکل وام و یا کمکهای بلاعوض متحمل میشود. فرانسه هم همواره مهد آزادی، جنبشهای اجتماعی، ادبیات و هنر بوده است. در این بحران کرونا میزان کشتهها و مبتلایان در این دو کشور نیز نسبتا بالا بوده است. آلمان و بالاخص فرانسه مقررات نسبتاً سختگیرانهای، البته با تأخیر در دست اجرا دارند، اما تا کنون میزان ابتلا بالاست و این امر میتواند نگران کننده باشد.
کرونا آزمون سختی برای دموکراسیهای پیشرفته، اقتصاد آزاد و جوامع مدرن اروپای غربی است که از جنگ دوم جهانی تاکنون چنین بحران فراگیری را تجربه نکردهاند. تعداد کم مرگ در اثر کرونا ویروس در آلمان می تواند نشان از پیشرفت خدمات پزشکی در آن کشور باشد. در عین حال هر دو کشور با احتیاط با شیوع ویروس برخورد کردهاند و در عین حال که ویروس گسترش قابل ملاحظهای داشته، اما میزان تلفات آن بالاخص در آلمان بسیار ناچیز است. هنوز نمیدانیم پیشرفت کرونا در این دو کشور بزرگ اتحادیۀ اروپا چگونه پیش خواهد رفت اما میتوان نوع حکمرانی در این دو کشور را، البته با مقداری تفاوت و کمی ملاحظه «حکمرانی دموکراتیک محافظه کارانه» (Conservative Democratic Governance)نامگذاری کرد.
نمونۀ قابل توجه برای گروه سوم انگلستان است، نحوۀ برخورد حکومت و بالاخص نخست وزیر انگلستان با ورود و گسترش کرونا بسیار شبیه با همتای آن در آمریکاست. بیتفاوتی اولیه، بیاهمیت جلوه دادن قضیه و تا حدودی سهلانگاری در روزهای اول هم از طرف بوریس جانسون نخست وزیر انگلستان و هم توسط دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحدۀ آمریکا، تردید و تعجب بسیاری را برانگیخت. اما علیرغم بیتفاوتیهای ابتدایی، ظاهراً کرونا اهل شوخی نیست و به سرعت بخشهای بزرگی از این دو کشور را درگیر کرده است.
اقتصاد اول و پنجم جهان، دو نمونه از دموکراسیهای پایدار (به دلیل نظام دو حزبی) و دو قدرتی که در دو قرن اخیر تأثیرگذارترین کشورهای جهان در نظام بینالمللی بودهاند، هر دو از نظر سیاسی و اجتماعی در سطح بالایی در رتبهبندیهای جهانی هستند. اما این که در بریتانیا با چه رهیافتی روش ایمنی گلهای را در پیش گرفته اند (در روش ایمنی گلهای در صورت عدم کنترل بیماری میتواند تا حدود هفتاد درصد مردم را درگیر کند و سپس پیک آن فروکش نماید، اما تلفات این روش میتواند گسترده باشد) پرسشی که ممکن است پاسخ آن در آیندۀ نزدیک روشن شود.
در لحظات پایانی نگارش این مطلب در آمریکا وضعیت فاجعه ملی اعلام شده و ظاهراً نظام حکمرانی متوجه اشتباهات پیشین خود در مورد کم اهمیت جلوه دادن کروناویروس شده است. با کمی تسامح می توان نظام حکمرانی در این دو کشور در قضیۀ کرونا را «حکمرانی سردرگم» (Confounded Governance) نامگذاری کرد.
و اما اگر در پایان گریزی به ایران بزنیم در قضیۀ کرونا برخورد حکومت در ایران با موضوع، مصداق دیگری از حکمرانی سردرگم است، گفتهها و رفتار مسئولان کنترل ویروس، و بالاخص گفتههای رئیسجمهور در این زمینه، مصداقی برای این ادعا است.
نویسنده: دکتر محمد سالار کسرایی - دانشیار جامعه شناسی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «،فراتاب» بلامانع است