کد خبر: 11343
تاریخ انتشار: 12 فروردین 1399 - 21:34
کرونا زودتر از همه ما به سیزده بدر رفته و بهترین جای طبیعت را گرفته است
سیزده بدر را این بار با ماندن در خانه در فضای مجازی بدر می کنیم تا یادمان بماند که این روزها نیستند که نحس اند بلکه این عمل و کردار و عاقبت کارماست که آنها را نحس و نخواستنی می کند.

 آنطور که از اوضاع و احوال بر می‌آید و مهمان ناخوانده ای که سراسر کره زمین را به تسخیر در آورده است،باعث شده است که  از طبیعت بکر، کوه‌های سر به فلک کشیده، پوشش جنگلی متنوع و چشمه‌های جوشان بهاری مناطق غرب ایران که بیش از هر زمان دیگر ترا می خواند تا شوق لذت حضور را در آن دریابی، نادیده گرفت.

امسال سیزده بدر به هیچ عنوان نباید از خانه خارج شویم، اما بعضی‌ها با تصور غلط می‌گویند «ما به طبیعت می‌رویم و دستان خود را می‌شوییم، ماسک می‌زنیم و اصول بهداشتی را رعایت می‌کنیم» اما در واقع چنین تصوری وجود ندارد و مطمئن باشید اگر از خانه بیرون روید تمام وسایلی که با خود به بیرون می‌برید حتما آلوده خواهند شد و با رفتن به سرویس‌های بهداشتی که در بیرون قرار دارند حتما ویروس در کمین تان خواهد نشست.

بعضی‌ها تصور می‌کنند که با پهن کردن زیرانداز دیگر به ویروس آلوده نخواهند شد، ولی تمام سطوحی که در اطراف شما قرار دارند حتما آلوده هستند و ممکن است به این ویروس مبتلا شوید؛ بنابراین عاقلانه‌ترین کار ماندن در منزل است.

سازمان بهداشت جهانی طی اطلاعیه‌ای اعلام کرده است که بهترین و مناسب‌ترین کار برای پیشگیری از ابتلا به کرونا ماندن در منزل و رعایت اصول بهداشتی است؛ بنابراین بیایید با ماندن در منزل با این ویروس کرونا و کشنده مقابله کنیم و قاتل جان یک دیگر نباشیم.

برداشت اول:

مادر چند نوع غذا مهیا کرده و مثل همیشه با سبدهای پر میوه و کباب و تنقلات و پلو و خورشت با شوق و برای به رخ کشیدن هنر دستانش مهیای تفریح فردا می شود، پدر هم باز مثل همیشه بساط دامنه بازی و تبر و وسایل تفریحی اش را کنار می گذارد و برادر هم توپ فوتبال و قلیان و ....

دختر کوچکتر عروسک هایش را با وسایل خاله بازی در سبدی جداگانه می گذارد تا فردا با همسالانش از دختر دایی و دختر عمه گرفته تا دختر دیگر آشنایان شان حسابی بازی کند.

سیزده بدر در فرهنگ عامه همه ما ایرانیان نماد نحسی بود و هر کسی در این روز به هر طریقی که بود باید بیرون می رفت و سبزه گره می زد و سنگ و چوب های کوچک در دل زمین می کوفت تا شر و بدی و بیماری و فقر و نداری و خلاصه همه نداشته ها و غم هایش را چال کند و آرزوی لحظات خوشی در سال جدید برای خود کند.

شور و حال و هیجان حضور در کنار هم و دورهمی و خندیدن و بازی کردن همه لحظاتی است که هر ایرانی در ایام سیزده بدر چندین بار حداقل تجربه اش کرده اند.

جمع آوری هیزم و پخت نان و شلکینه محلی (نوعی شیرینی محلی ایلام) و بساط کباب و رقص محلی و بازی و شادی همه را می توانی در این روز سیزده بدر شاهد باشی و اگر ایلام باشی بارها این لحظات را تجربه خواهی کرد.

لحظاتی که هیچ زبانی قادر به بیان شیرینی ثانیه به ثانیه اش نخواهد بود و همواره در یادها می ماند.

برداشت دوم: 

دوباره وعده دیدار برای دورهمی سیزده بدر و شوق حضور در کنار هم برای تفریح و خوشگذرانی و رهایی از خستگی و لذت بردن از طبیعت و ماندگار کردن روزهای آخر تعطیلات عید نوروز.

برادرش کمی تب داشت و بدنش کوفته بود و صدای خس خس سینه اش علامتی همچون سرما خوردگی بود و بی توجه به همه توصیه های رسانه ها و فضای مجازی به خودش گفت: علتش فوتبال دیروزه ، خیلی دویدم و کمی سرما خوردم کرونا کجاست؟ اصلا کسی مریض نبود که من مریض بشم.

وسایلش را جمع کرد و غافل از اینکه فردا دیگر عزیرانش را به کام مرگ خواهد فرستاد، استراحت کرد تا فردا سرحال راهی دامن طبیعت شود.

همه سوار خودروها و در محلی که از قبل وعده کرده بودند، رسیدند و به تفریح پرداختند.

کلی شادی و خنده و بازی و به سخره گرفتن دوستانی که با پیامک ها و ارسال کلیپ ها از آنان خواسته بودند، سیزده بدر خانه بمانند.

غروب شد و در راه بازگشت همه خسته از کلی بازی و تفریح راهی منزل شدند و با ارسال عکس های دسته جمعی و تفریح و ثبت لحظه های در کنار هم بودند، پیام کرونا را شکست دادیم برای آنهایی که در خانه مانده بودند، ارسال کردند.

هنوز چند روز از سیزده بدر و تفریح نگذشته بود که کم کم یکی پس از دیگری با علائم کرونا راهی بیمارستان شدند.

چشم های نگران و نگاه های دوخته به زمین و حسرت و افسوسی که هیچ راه درمان و چاره ای جز انتظار روزهای سخت و مهلک بیماری کرونا را در ذهن مجسم نمی کرد.

مرگ عزیزان و تنهایی و غربت اموات، هجوم وحشیانه کابوس ها بدتر از بیماری کرونا نفس در سینه همه حبس کرده بود و ضجه و ناله ای که برای آینده مبهم خویش سرمی دادند، همه فضای بیمارستان را پر کرده بود.

مگر می شود ما که مریض نبودیم، ما همه سالم بودیم و ده ها سوالی که اکنون به دنبال رد اصلی عامل انتقال می گشت به ذهنها هجوم آورده بود، اما بی گمان این دشمن نامریی از یک لحظه غفلت یک نفر، رنج و بیماری کرونا را اکنون برای همه رقم زده بود.

صدای شیون و گریه همچنان می آمد و راهرو پر شده بود از خنده مرگبار مرگ و سکوت کادر درمانی که خودخواهی و خوش خیالی این خانواده بیمار را می نگریستند.

برداشت آخر: سیزده بدری که تاریخ ساز می شود

همه خیابان خلوت و سکوت همه شهر را گرفته است، هیچ کس بیرون نیامده گویی در این شهر هیچ کس نیست.

کرکره همه مغازه ها پایین، نه صدای بوق ماشینی و نه اعصاب خرابی ترافیک و چراغ قرمزی....

شهر و در و دیوارش بوی مرگ می دهد اما نه، چرا که در پستوی همه خانه ها زندگی جاری است، زندگی همه انسان هایی که عاقلانه و عاشقانه همدیگر را دوست دارند و نمی خواهند در این روزهای کرونایی فریب طبیعت زیبا را بخورند.

همه در خانه ماندند تا در شوق خنده های دورهمی، مرگ فردا به عزیزانشان نخندد.

عاقلانه و عاشقانه، در خانه مانده اند تا در این روز به کرونا بگویند که اجازه نمی دهند با بیرون رفتن نحسی کرونا دامن آنها را بگیرد و نفسشان را به شماره بیندازد.

کاش فردا و این چند روز همه دردها قفل می شد و هیچ کدام باز نمی شد تا کسی بیرون برود و مرگ را به دیگران هدیه کند.

کاش سوییچ همه خودروها گم می شد، کاش زمان می ایستاد و تاریخ برای همیشه شعور و فهم مردمانی که ماندن در خانه را به تفریح مرگبار ترجیح دادند، ثبت می کرد.

کاش همه پایان تلخ تفریح سیزده بدر را می دانستند و با تغییر این قصه تلخ با ماندن در خانه لحظات زیبای زندگی را به هم هدیه می کردند.

شاید تکرار شیون مرگ تا سکوت کشنده کرونا، تلنگری باشد برای همه کسانی که سبدی برای سیزده بدر مهیا کرده اند.

در فرهنگ این دیار و قوم کرد معمولا مرگ عزیزان و بستگان نزدیک پر از لحظه های احساسی و همدلانه و تسلی گونه است و در غم از دست دادن عزیزت همه دور و برت را می گیرند و تنهایت نمی گذارند تا کمی از داغ دلت کم می شود.

شیون و همدلی که زنان در آهنگ "وی وی" با دل غمگین سر می دهند آرام بخش وجودت می شود و می توانی آن لحظات سخت را تاب آوری.

اما در تصویر غربت و شنیده های تنهایی و بی کسی اموات کرونایی و نبود کسانی که تسلی بخش دل شکسته ات باشند، آنچنان بغض می کنی و احساس بی کسی که می خواهی زمان به سر رسد و قیامت به پا شود.

هیچ کس نیست که سرت را روی شانه اش بگذارد و تو های های در بغلش گریه کنی و کمی از غم وجودت کاسته شود.

نگاه ها و حرف ها آنقدر برایت سنگینی می کند که هزار بار می خواهی زمین دهن باز کند و تو زنده نباشی آخر اینبار به جای تسلی گفتن، دیگران بیشتر از تو فرار می کنند تا  نشاید پر مرگ به پرشان گیر کند و کرونا کار آنها را تمام کند.

سخت است و دردناک، اما می شود این لحظات را شاهد نبود و تکرار نکرد گاش به خود بیاییم و با امید به فرداهایی بهتر از خیر تفریح و خوشی این سیزده بدر بگذریم و برای کمک حال مسوولان و همه پزشکان و پرستارانی که شبانه روز با این هیولای بدقواره و نامریی کرونا در جنگ اند تا کسی از هم وطنانشان را نجات دهند، همکاری کنیم و در خانه بمانیم.

باور کنیم که خانه این روزها امن ترین جا برای شادی و تدام زندگی است و این روزها بیرون رفتن بیشتر از هر زمان نحس و مرگ آور است.

سیزده بدر را این بار با ماندن در خانه در فضای مجازی بدر می کنیم تا یادمان بماند که این روزها نیستند که نحس اند بلکه این عمل و کردار و عاقبت کارماست که آنها را نحس و نخواستنی می کند. 

 بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار