فراتاب: شادروان نوشیروان مصطفی، دانش آموختهی علوم سیاسی، روزنامهنگار، پارتیزان و چریک، اندیشمند و مورخ و سیاستمداری کارآزموده و نظریهپردازی چپگرا بود که حدود نیم قرن در فضای سیاسی و مبارزاتی عراق و کردستان فعالیت کرد و پس از مرگ، میراثی متنوع و ماندگار در حوزههای نظری و عملی از خود به یادگار گذاشت.
نوشیروان در یک نگاه
او که در آخرین سال جنگ جهانی دوم در سلیمانیه و در خانودهای متوسط دیده به جهان گشوده بود، عضویت در جمعیت دانشجویی حزب دموکرات کردستان عراق به نقطه عزیمت رسمیاش به سیاست تبدیل شد و پایهگذاری نخستین جریان سیاسی اصلاحطلبانه و غیرمسلح به نام گوران (تغییر) به مثابه طرحی نوین در سیاستورزیِ اقلیم کردستان نیز آخرین ایستگاه فعالیت سیاسی اش بود.
هم روزنامهنگار بود و هم تاریخ روزنامهنگاری کردی را نوشت و هم به بازخوانی و خوانش انتقادی تاریخ سیاسی و اجتماعی کردها از امارتهای بابان و اردلان تا تاریخ کُرد و عجم اهتمام ورزید و هم روند داخلی و درونی تحولات معاصر کردستان عراق را در قالب خاطرات خود در چند مجموعه با نگاهی از درون و رویکردی حزبی و ایدئولوژیک نوشت و هم در مجموعهی ارزشمندِ «به دهم ریگاوه گول چنین» (گل چیدن در میانهی راه) با رویکردی ملی به تحلیلِ محتوای ادبیات کلاسیک و بازخوانی سامانهی معنوی و تاریخی کردها در چهار قرن اخیر پرداخت و هم نامههای انتقادی خود به زنده یاد طالبانی را منتشر کرد تا تفاوت دیدگاه و رویکرد خود با ایشان را در تاریخ ثبت نماید و در نهایت، «یادداشتهای انجمن حکم» را که در برگیرندهی خاطرات وی از اتفاقات پشت پرده و روند حاکم بر تدوین قانون اساسی عراق پس از فروپاشی رژیم بعث بود را به رشتهی تحریر درآورد تا علاوه بر چهار دهه تأثیرگذاری میدانی و عملی بر حوزهی سیاست، میراث مکتوبی را نیز در حوزههای تاریخ، فرهنگ، ادبیات و سیاستورزیِ کردستان برجای بگذارد. قدرت قلم و تحلیل وی بر خطابه و سخنوریاش میچربید و در عین واقعبینی به اصول خود سخت وفادار بود و به هیچ قیمتی از آن عدول نمیکرد.
سلوکی ویژه داشت و علاوه بر پرداخت هزینه برای تحقق ایدههایش، انسانی فداکار بود چنانکه در اواسط دههی 70 میلادی برای برپایی دوبارهی قیام کردها پس از شکست 1975، تحصیلات تکمیلی خود را نیمهکاره رها کرد و از «کناره های دانوب به کوهستانهای ناوزنگ» در کردستان باز آمد و در شکلگیری و تداوم حیات و توسعهی حوزهی نفوذ اتحادیهی میهنی کردستان به رهبری زنده یاد طالبانی و تبدیل آن به یکی از تأثیرگذارترین احزاب سیاسی کردستان و رقیب و همتراز حزب دموکرات، هم به مثابه یک ایدئولوگ حزبی که جریان چپ گرا و متشکل درون اتحادیه را رهبری میکرد و هم به مثابه فرماندهی پارتیزان، سختکوش، انعطافناپذیر و جنگآوری خشن در مواجهه با دشمنان و رقبا، نقشی اساسی ایفا نمود و به مدد قابلیتهای علمی، توانمندیهای عملیاتی و نبوغ سیاسی خود به فرد شماره دوی این حزب مبدل و به جانشینی دبیر کل آن رسید.
تمایزات نوشیروان و مام جلال
سلوک و اندیشهی وی با طالبانی متفاوت بود و هر اندازه که طالبانی به سفرهای دیپلماتیک، رایزنیها در بیرون کردستان و در پایتختهای دنیا برای جلب افکار عمومی به وجود و حضور جریان تحت رهبری اش اصرار میورزید نوشیروان مصطفی اهمیت کار میدانی و تشکیلاتی، حضور مؤثر و فعال در جغرافیای کردستان و فعالیت پارتیزانی را عامل اصلی توسعهی نفوذ و قدرتیابی حزب تلقی میکرد و بر آن تأکید میکرد. تفاوت دیدگاه وی با طالبانی در موضوعات مختلفی چون شیوهی مدیریت و رهبری حزب، اسلوب کار تشکیلاتی، شیوهی واگذاری مسئولیتها به افراد و مکانیسم تقسیم اختیارات و مسئولیتها، نوع توافقات و حضور در ائتلافهای سیاسی و نظامی و نحوهی مواجهه با مخالفان و رقبا در نخستین سال پس از قیام 1991 آرام آرام رخ نمود و در کنگرهی اول حزب در 1992 آشکارتر گردید.
اگرچه طالبانی به دلیل شناخت کامل اتمسفر سیاسی حاکم بر کردستان و تجارب ارزنده در جلب رضایت همراهان و سلوک ویژهاش در تأثیرگذاری و تحبیب قلوب افراد، حمایت اکثریت حزب را به همراه داشت اما نفوذ و تأثیرگذاری شخصیت مستحکم و سادهزیست، سختکوش و منظم نوشیروان نیز در لایههای بالایی و میانی حزب غیرقابل انکار و ستودنی بود. عدم توجه کافی به ایدهها و نظرات وی از سوی طالبانی موجب شد تا با دلخوری، بیشترِ سالهای دههی آخر قرن گذشته را در بیرون از کردستان سپری نماید و عرصه را به وی واگذارد تا به زعم خویش از افزایش تنش و درگیری و انشعاب در صفوف حزب جلوگیری کند. حاصل این غربت خودخواسته، اما تألیف و تدوین آثار متعدد و ماندگاری است که امروزه بخشی از میراث فکری وی به شمار میآیند.
نوشیروان و منازعات درونی کُردها
اختلافات درونی جنبش سیاسی کردها در عراق که از میانههای دههی شصت قرن گذشته آغاز شد در دهه 90 با وقوع جنگ برادرکشی به اوج خود رسید. هرچند اکثر احزاب و جریانهای سیاسی کردستان به تناسب قدرت و جایگاه خود در این ماجراها دخیل بودند اما تردیدی نیست که رهبران دو جریان عمده و رقیب یعنی حزب دمکرات و اتحادیهی میهنی از جمله نوشیروان مصطفی بیش از دیگران در مقابل سئوالات جدی دربارهی میزان مسئولیت و نقش خود در این رویدادهای تلخ قرار دارند!
بخشی از تاریخ زندگی و فعالیت سیاسی نوشیروان مصطفی با این رقابتها و منازعات درونی خونبار گره خورده است، بهگونهای که همواره از سوی مخالفان و منتقدانش به عنوان یکی از عوامل اصلی شکلگیری این درگیریها و مخاصمات مورد ملامت و در مظان اتهام قرار گرفته است.
وی در بخشی از نوشته هایش به این برهه تاریک تاریخی با نگاهی ایدئولوژیک و حزب محور اشاره کرده است، بهگونهای که داوری در باب این جنگها بر اساس این نوشتهها چنانکه خود وی اذعان داشته وافی به مقصود نخواهد بود. چرا که تنها زمانی میتوان به ارزیابی بهتر و منطقیتر این بخشِ تاریک و مبهم از تاریخ تحولات و مناسبات سیاسی و نظامی احزاب کردستان عراق پراخت که دیگر عناصر و رهبران و شخصیتهای درگیر در آن نیز از دریچهی نگاه خود به روایت این حوادث بپردازند و محققان نیز اسناد و مدارک مرتبط با این وقایع را از آرشیوهای احزاب کردستانی، دولت عراق و دیگر کشورهای درگیر در موضوع بیرون کشیده و مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند.
پس از بعث
پس از فروپاشی رژیم بعث نوشیروان مصطفی یکی از 5 چهره و رهبر شاخص کرد در میان شورای 25 نفره تدوین قانون اساسی نوین عراق شد و در اینجا تلاشها و کارهای جدی برای نگارش قانونی برای کل عراقی ها با نگاه ویژه به کُردها انجام داد.
نوشیروان مصطفی همزمان تلاش هایش را برای اصلاح ساختار حزب اتحادیه میهنی به عنوان یکی از دو رکن اصلی قدرت در حکومت اقلیم کردستان دو چندان کرد و در داخل حزب رهبری جریان اصلاح را بر عهده گرفت. در همین راستا یکبار دیگر تلاش نمود تا با جلب حمایت طالبانی ایده هایش را برای انجام اصلاحات بنیادین محقق نماید اما در این مرحله نیز اولویت های طالبانی با وی متفاوت بود تمرکز طالبانی حضور در بغداد به عنوان رئیس جمهور از طریق توافق استراتژیک درون کُردی با مسعود بارزانی بود.
تداوم این وضعیت و افزایش اختلافاتش با با مام جلال و نهایتاً نومیدی اش از اصلاح درونی حزب، سرانجام او را وادار کرد از حزبی که برای تاسیس، تثبیت و قدرت گیری اش بیشتر سالهای عمرش را گذاشته بود خارج شود، تا بر اساس اصول و آرمان هایش راهی تازه را در افق کردستان پی ریزی کند.
راه سوم در اقلیم کردستان
نوشیروان مصطفی در سال 2006 و پس از خروج از حزب اتحادیه میهنی، با تأسیس مؤسسه فرهنگی اجتماعی و رسانه ای «وشه» زمینه های تحقق آخرین پروژه سیاسی و اصلاحی خود که سه سال بعد با نام «جنبش گوران» متولد شد را فراهم ساخت. دیری نپایید که بخشی از اعضای بلند پایه اتحادیه میهنی و بسیاری از نیروهای مستقل معترض به وضع موجود که صدایشان شنیده نمیشد به وی پیوسته و تعداد قابل توجهی از تحصیل کردگان و نخبگان فکری و دانشگاهی و برخی اعضای جوان احزاب اسلامی کردستان هم که تشکیل این جنبش جدید و اعتبار سابقه رهبری آن را فرصتی برای ابراز وجود دانسته، بدان گرویدند. نوشیروان به چتری برای شکل گیری راه سومی در سیاست ورزی اقلیم کردستان مبدل شد، هرچند این فعالیت ها ابتدا جدی گرفته نشد اما تنها سه سال کافی بود تا با تسخیر 25 درصد کرسی های پارلمان در انتخابات 2009 قدرت شگفتی ساز اندیشه های نوشیروان در جلب حمایت عملی بخش قابل توجهی از شهروندان بویژه طبقه متوسط و نیز حاشیه نشینان غیربرخوردار از رفاه و امکانات موجود، برای همگان از جمله رهبران دو حزب سنتی حاکم آشکار و آنان را دچار شوک و حیرت نماید.
اندیشه ها و آرمان های نوشیروان
ضرورت اصلاح بنیادی در ساختار قدرت، تفکیک واقعی قوا، طراحی نظام پارلمانی، استقلال دستگاه قضا، شکلگیری سیستم دفاعی واحد و حرفهای، تفکیک و مرزبندی میان حوزهی عملکرد حزب و حکومت، شفافیت مالی و نظاممند نمون نهادهای اجرائی و فراهم نمودن زمینههای لازم برای چرخش نخبگان در قدرت و گذر از دوالیزم حزبی و رقابتهای کلیشهای و تکراری در کانون مطالبات جریان نوینی بود که وی با بهرهگیری از اعتبار سیاسی خویش و برخی همراهان و یاران دیرین و تکیه بر توانمندی و انگیزهی نیروهای جوان و تحصیلکرده و استفاده از قدرت رسانه جهت بسیج افکار عمومی و ایجاد فشار در بستر جامعه برای تغییر مناسبات حکمرانی در کردستان در صدد تحقق آن بود.
او اینک در واپسین دهه از حیات خود با فاصله گرفتن جدی از ایدئولوژی و اندیشههای کمونیستی که حاصل تحولات تدریجی و تجربیات میدانی و واقعبینانه بود با تجربهای گرانسنگ از کار سیاسی و دانش و اندیشهای نوین، با طرح یک نقشهی راه جدید علیه گذشتهی ایدئولوژیک و تجربهی طولانی حزبی خود شورید و آنرا به چالش کشید. واضح است که این تصمیم و تغییر کار آسانی نبود و هزینههای فراوانی برایش ایجاد نموده و بسیاری از یاران و همراهان دیرینش را به موضعگیری و دشمنی با وی واداشت اما این ویژگی در انسانهای پیشگامی چون وی که کمتر در پی رضایت این و آن هستند و مطابق رهیافتها و اصول خویش عمل میکنند وجود دارد و به همین دلیل، هنگامی که او دریافت مسیر تجربه شده ناصواب و حکمرانی موجود، ناکارآمد است به رغم مخالفت و آزردگی بسیاری از همراهان خود، با بهجان خریدن ملامت دیگران تصمیم به تغییر مسیر گرفت.
ائتلاف نافرجام
با وجود مخالفتها و فشارهای موجود، جنبش تحت رهبری وی موفق شد با طرح جدی مسائل و نارساییهای موجود و ارائهی پروژههای اصلاحی در میان اقشار مختلف به ویژه طبقهی متوسط و فرودست جامعه امید و نشاط بیافریند و به همین دلیل هم در انتخابات بعدی پارلمان اقلیم و هم در انتخابات شوراهای استان در سلیمانیه گوی سبقت را از اتحادیهی میهنی ربود و پس از حزب دموکرات در جایگاه دوم رقابتها ایستاد. او که از بیمهری و عدم همراهی یار دیرین خود سخت دلآزرده بود اینبار به پیشنهاد حزب دموکرات برای حضور در دولت ائتلافی و مشارکت در قدرت پاسخ مثبت داد وعلیرغم مخالفت برخی از نیروهای رادیکال درون جنبش و سنگاندازیهای رقبای سیاسی، تصدی 5 وزارتخانه، ریاست پارلمان و چندین منصب کلیدی را در اختیار گرفت تا با مشارکت در ساخت قدرت و ائتلاف با رقبا و مخالفان گذشتهی خود، امکان تحقق ایدههایش را از طریق مشارکت و حضور در قدرت محک بزند.
تفاوت در انگیزهی طرفین توافق و عدم سازش نوشیروان برای تمدید دورهی ریاست بارزانی بر اقلیم کردستان و پافشاری بر ضرورت اصلاح نظام سیاسی و تبدیل آن به نظام پارلمانی و عدم انعطاف طرفین ماجرا و رفتار و سلوک اتحادیه میهنی که از ائتلاف موجود ناخرسند بود و همچنین تداوم اعتراضها و نارضایتیهای خیابانی در حوزهی جغرافیایی خارج از نفوذ حزب دمکرات و عملکرد غیرحرفهای رسانههای گوران در این ماجراها، تیر خلاص را بر پیکر نیمهجان ائتلاف زد و با تعطیلی پارلمان و عزل وزرای گوران از مناصب خویش روند سیاسی اقلیم با بنبست جدی مواجه شد و حکمرانی و ثبات در اقلیم کردستان دچار مخاطره و چالش جدی گردید. اندکی بعد او برای مداوای بیماری که مدتها بود در جانش لانه کرده بود به لندن رفت، سفری که پس از آن دیگر مجال حضور فیزیکی در صحنهی سیاسی کردستان را نیافت و پس از 73 سال عمر پر فراز و فرود و تلاش پیگیر برای تحقق اصول مورد نظرش دار فانی را وداع گفت و از خود میراثی متنوع و ماندگار هم در حوزه نظر و آثار مکتوب و هم در میدان سیاست و رقابتهای حزبی به یادگار گذاشت.
گرچه وی با تأسیس جنبش تغییر برای تحقق ایدههایش در تعیین یک مختصات جدید در حوزهی سیاستورزیِ کردستان و نهادمند ساختنِ کنش سیاسی و در هم شکستن فضای انحصاری حاکم کامیاب بود اما روند تحولات آتی و شیوهی تعامل رقبا و اصحاب قدرت اقلیم با وی از یک طرف و رفتار و مواضع شتابزده و ناپختهی برخی از فعالان درون جنبش نوپای تغییر و ریزشها و رنجشهای بعدی از طرف دیگر نشان داد که او و دیگر منتقدان شیوهی رایج حکمرانی در اقلیم هنوز راه بسیار دشواری در پیش دارند و تحقق ایدههایش در فضایی که سیاست و اقتصاد در بالاترین سطوح آن سالهای متمادی در انحصار دو جریان قدرتمند بود که با فرادستی و سلطهی مطلق خود بر همهی منافذ سیاسی و اقتصادی از تمامی ابزارهای موجود برای از میدان بهدر کردن رقبا و کاهش میزان تأثیرگذاری مخالفان و منتقدان بهره میجویند امری بسیار دشوار و پر هزینه خواهد بود و صبر و صلابتی میخواهد که در برخی از یاران و همراهان و اعضای جنبش وی مشکل میتوان یافت، طرفه آنکه انگیزهی فعالان درون جنبشِ نوپای وی همسان و مشابه نبود و هرکسی از ظن خود یار او شده بود، گذشت زمان و مواضع و عملکرد برخی از فعالان این جنبش بهویژه پس از درگذشت ایشان، ناشکیبایی و عدم باورمندی آنان به فلسفه و برنامههای مورد نظر این سیاستمدار استراتژیست را هویدا نمود.
کارنامه نوشیروان
هر چند نقش محوری وی در تحولات نیم قرن اخیر کردستان عراق انکارناپذیر است اما موضعگیریها، اندیشه و سوک سیاسیاش به عامل مهمی جهت ایجاد جاذبه و دافعههای عمیق و گاه خارج از حد معمول در باب این شخصیت بدل گردیده است بهگونهایکه داوری درست و دقیق در باب شخصیت و عملکرد وی بدون در افتادن در دامگه افراط و تفریط و فارغ از حب و بغضهای مرسوم در فضای سیاسی کردستان کار آسانی نیست.
اما چنانکه پیداست در سپهر سیاستورزی عراق به زحمت میتوان الگویی پاکدست، فسادناپذیر، سادهزیست، دوراندیش و صریح و گاه غیرمنعطف و سازشناپذیر یافت که بهسان او از سوابق مبارزاتی خود نام و نان نیاندوزد و برای حفظ اصول خود همهی اعتبار سیاسیاش را به میدان مواجههای نابرابر بیاورد به همین دلیل فرارفتن از حدودی که وی در این باب تجربه کرد و به دوران سپرد علاوه بر اعتباری گرانسنگ و شجاعت و صلابت توأم با استواری شخصیت، سر پُرسودایی میطلبد که بیتردید در اکثر منتقدان و مخالفانش نمیتوان یافت.
تردیدی نیست که بالغ بر چهار دهه فعالیت سیاسی این چهرهی فکری و سیاسی و پُرکار، با نقصانها و اشتباهات متعدد نیز همراه بوده است اما بیهیچ شبههای، الگوی زیست و شیوهی سیاستورزی نوشیروان مصطفی، استثنایی ارزشمند بر قاعدهی عمومی سیاستورزی غیرشفاف و رانتیر در کردستان و همهی عراق است که در صورت واقعبینی و پرهیز دوستان و نزدیکانش از اغراق در باب محاسن و خدمات وی و همچنین رعایت انصاف و مروت از سوی مخالفانش در پاسداشت خدمات ارزنده و ایدههای بدیعاش، در زمرهی تأثیرگذارترین رهبران جنبش سیاسی معاصر کردستان قرار خواهد گرفت که این ایدهها، اندیشهها و میراث فکری میتواند در حل بحرانها و رفع چالشهای فراروی حکمرانی در کردستان مورد استفاده قرار گیرد.
نویسنده: د. فریدون نوری – پژوهشگر سیاست و تاریخ
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است
این یادداشت بخشی از یک پرونده گسترده تر بنام «چریک لیبرال» است که در ماهنامه الکترونیکی فراتاب منتشر شده است
برای دانلود کاملا ماهنامه فراتاب بر روی لینک زیر کلیک کنید: