بارزانی و ضرورت رهایی از دوالیزم تقدیس و انکار | فراتاب
کد خبر: 9168
تاریخ انتشار: 24 اسفند 1397 - 01:29
دکتر فریدون نوری

یادداشت پیش رو توسط دکتر فریدون نوری پژوهشگر ارشد و مدرس تاریخ که نویسنده کتاب «جنبش بارزانی» است، به رشته تحریر درآمده و در آن نویسنده تاکید دارد که در زمانه فعلی وقت آن رسیده است تا پژوهش های جدی، حرفه ای تر و بدور از حب و بغض و تسویه حساب های شخصی و حزبی درباره ملامصطفی بارزانی به عنوان یکی از مهمترین رهبران سیاسی قرن بیستم خاورمیانه به رشته تحریر درآید.

 فراتاب گروه بین الملل: ١١٣ سال پيش در چنين روزي در يكي از دور دست ترين و صعب العبورترين مناطق كردستان عثمانی بنام بارزان از توابع ايالت موصل در خانواده شيخ محمد بارزاني كه از مرشدان با نفوذ طريقت نقشبنديه و مورد احترام و ستايش مردمان آن منطقه بودند كودكي دیده به جهان گشود كه مقد ربود در بخش اعظم قرن ٢٠سلسله جنبان حوادث سياسي كردستان عراق باشد.

تكيه بارزان پس از خلاء حاصل از افول آوازه و اعتبار خاندان نهري در مناطق كردنشين ايران به كانون و مرکز ارشاد و رهبري طريقت نقشي مبدل شده بود و شيوخ بارزان مدتها بود در پرتو سلوك ويژه و نفوذ قابل توجه در ميان مريدان خويش شهرت و آوازه قابل توجهي به هم رسانده در مسير گسترس اعتبار و تعميق قدرت معنوي خويش گام هاي جدي برداشته بودند؛ تولد نوزادي را جشن گرفتند كه در خلال دهه هاي آتي و پس از فروپاشي عثماني و تقسيم مواريث آن ميان فاتحان جنگ جهاني اول و بنا نهادن ساخت هاي مصنوع بر مرده ريگ اين امپراطوري كهن نقش و جايگاهي بي بديل در رهبري و هدايت جنش و مبارزات كردها براي دستبابي به حقوق اساسي و رهايي از فشار فزآينده دولت هاي مركزي عراق و ایجاد دگردیسی و تحول در جنبش بارزاني ها از يك مكتب عرفاني و گاه معترض به ظلم و نابرابري به يك جنبش ملي و سياسي نظامي به خود اختصاص داده است بگونه اي كه؛ امروزه نه تنها نام بارزاني ها بلكه نام كردها و كردستان در همه جاي دنيا با نام اين فرمانده و پارتيزان پرآوازه و رهبر پر ماجراي سياسي گره خورده است.
اينك كه ١١٣ سال از تولد و بالغ بر چهل سال از وفات ژنرال مصطفي بارزاني ميگذرد و با وجود آنكه تاريخ منطقه و تحولات سياسي كردستان عراق شاهد ظهور و عرض اندام رهبران، احزاب و جريان هاي سياسي مختلف، متفاوت و گاه متعارض تاثير گذاري بوده است كه هركدام به سهم خود بخشي از تاريخ تحولات كردها را رهبري و مطالبات آنها را نمايندگي نموده اند و بعضا هم در پرتو تلاش هاي فراوان دستيابي به فرصت هاي تاريخي با ايفاي نقش مناسب در سپهر سياسي منطقه ماندگاري و اثر بخشي آنان در تاريخ كردها و خاورميانه عينيت يافته است ولیکن  نقش و جايگاه ژنرال بارزاني هم به لحاظ طول دوره راهبري مبارزات كردها پس از شكل گيري عراق و هم به جهت ميزان تاثير گذاري در پيشبرد مبارزات كردها و نقش آفريني در همراهي و حمايت از جنش هاي مبارزاتي كردها در ديگر كشورها و نيز تاثيرات ماندگاري كه ماحصل حضور وي در متن جنش سياسي كردها ايجاد نموده بيش از ديگران برجسته و درخور توجه و بازخواني جدي مي باشد.
در سال ١٣٨٧ و 87 كه در دوره كارشناسي ارشد تاريخ معاصر در دانشگاه شهيد بهشتي تهران مشغول به تحصيل بودم تصميم گرفتم نقش و جايگاه ايشان را در تاريخ تحولات سياسي مناطق کُردنشین در قالب پايان نامه دانشگاهي در حد امكان و توان ارزيابي نمايم كه حاصل كار بعد از مدتي در قالب كتابي تحت عنوان «بزاڤي بارزاني» از سوي انتشارات آراس در اربیل به چاپ رسيد.
بيراه نيست اگر بگويم آن تصميم و نتايج آن با وجود كاستي فراوان و اشكالات متعدد گام نخستي بود در راهي نسبتا دشوار اما ضروري براي انسان معاصر و نسل آن روز دانشگاهيان كرد تا بتواند خود روايتگري در حوزه تاريخ و سياست کُردها را در محافل دانشگاهي آغاز نمایند و خرسندم كه پس از آن موجي از پژوهش و تحقيق، بررسي، واكاوي و بازخواني علمي جنبش هاي سياسي و فرهنكي در دانشگاههاي مطرح سراسر ايران به راه افتاد و دهها پايان نامه، رساله، مقاله علمي و پژوهشي و كتاب در اين حوزه ها پديد آمد و امروزه اين سامانه علمي و تحقيقي به مثابه ميراثي ارزشمند در جهت شناخت درست راهي كه نياكان ما رفته اند در دسترس اهل تحقيق و علاقمندان به تاريخ كردها قرار دارد و ترديد ندارم كه اكثريت اين آثار و نوشته هاي علمي به لحاظ غنا دروني و استحكام علمي و روشمندي در تحقيق و توانايي طرح سوالات و ايده هاي نوين اعتباري بسيار فراتر از وجيزه ي حقير دارند و كار حقير برگ سبزي بود تحفه درويش که با اذعان به كاستي هاي متعدد در آن رساله چنانچه بازتاب و ماحصل تدوين ان در فضاي دانشگاهي آن دوران فتح بابي براي آغاز راهي نو براي روايت علمي تاريخ جنبش هاي معاصر كردها باشد خود را كامياب ميدانم بي گمان امروز از دريچه اي بهتر و با اتكا به اسناد و مدارك متعدد و معتبر مي توان بسيار دقيق تر و عالمانه تر از گذشته به ارزيابي تاريخ كردها به طور عام و بازخواني كارنامه ژنرال بارزاني به طور خاص پرداخت.

انتساب به يكي از تاثيرگذارترين خاندان هاي كرد، تجربه حبس در ٣ سالگي به همراه مادر، برخورداري از مشروعيتي موروثي و خانداني، رشادت و توانايي اعجاب انگيز در فرماندهي جنگ هاي پارتيزاني در ايام جواني، حدود نيم قرن رهبري و فرماندهي نظامي و سياسي يك جنبش، تاسيس يكي از تاثيرگذارترين احزاب در مناطق کُردنشین خاورمیانه است،١١ سال تبعيد و دوري از وطن، جان بدر بردن از چندين طرح ترور، بازگشت از شوروري به مثابه يك قهرمان ملي در ١٩٥٨ پس سالها تبعيد، طراحي ماه عسل كردها و قاسم تا ١٩٦١، رهبري جنبش مشهور به ايلول، دستبايي به توافق مهم ١٩٧١ و تثبيت بخشي از حقوق كردها در قانون اساسي عراق و در نهايت آغاز دوباره اختلافات با بعثي ها و مبارزات خونباري كه سرانجام با توافق شاه و صدام با وساطت هاواري بومدين منجر به انعقاد قرارداد الجزاير در ١٩٧٥ و شكست زيانبار كردها و بر باد رفتن روياهاي بارزاني و صدور فرمان ترك مقاومت به هزاران پيشمرگ كرد حاضر در ميدان نبرد توسط وي در شرايطي از سوي پهلوي دوم كاملن در فشار بود؛ تصميمي كه به اخرين و سئوال برانگيزترين پرده حزن انگيز از تاريخ حيات سياسي بارزاني مبدل شد و هنوز هم مخالفان و منتقدان رهبري او اين تصميم را بزرگترين نقطه ضعف دوران رهبريش و گاه نوعي خيانت به اعتماد مردمانش و عامل اصلي نقش بر آب شدن روياهاي كردها مي دانند و سرانجام آخرين مصاحبه هاي وي در نخستين روزهاي آوارگي در ايران درباره سرنوشت جنبش و پايان نقش وي و آخرين تلاش هايش در واپسين سالهاي حياتش در روزگاري كه براي درمان بيماري كشنده اش در ايالات متحده بود براي جلب نظر رهبران وقت آمريكا و در راس آنان وزير خارجه وقت ايالات متحده هنري كيسنجر به خيانتي كه شاه و ساواك به اعتماد او نمودند؛ اعتمادي كه به نظر نقادان وي از حد خوشبيني ساده انگارانه هم فراتر رفته بود و قمار زيانباري بود كه نتيجه آن فرو مردن چراغ جنبش كردها در گردباد حاصل از توافقات الجزايز و پايان دوران رهبري وي بود. و ... هر كدام به نوبه خود فرازي بحث انگيز از زندگي پر ماجرا و حيات بدور از آسودگي ژنرال بارزاني است كه در مجموع و به انضمام احيا دوباره ميراث سياسي وي در قالب رهبري موقت و پس از آن حزب دمكرات توسط فرزندان و هوادارن وي و با توجه نقش آفريني اين حزب در تحولات عراق و كردستان در ٣دهه اخير مجموعه عوامل و پارامترهايي است كه شخصيت و ميراث وي را در كانون توجه جدي تحليل گران و علاقمندان به تاريخ كردها قرار داده و موجب شده است تا هم از سوي ستايشگران و دلبستگانش مورد بيشترين تقديس ها و ستايش ها و هم از سوي مخالفان ،رقبا و دشمنان و بويژه نخبگان احزاب رقيبي كه رهبري و مشي مبارزاتي وي را بر نمي تابند اماج بيشترين نقدها و گاه تخريب ها و تخطئه ها قرار گيرد؛ امري كه متاسفانه بر داوري درست در باب كارنامه و شخصيت تاثير منفي نهاده و اين ضرورت حتمي را با دشواري ها و چالش هاي جدي مواجه ساخته است.

هر چند در ميان انبوه آثاري كه مورخان، روزنامه نگاران، خفيه نويسان گزارشگران، ماموران، نمايندگان و فرستادگان كشورهاي درگير با مسئله كردها و عراق در باب شخصيت و كارنامه بارزاني تاليف، تهيه و توليد نموده اند اطلاعات درخور توجه و داده هاي ارزشمندي براي شناخت روحيات و شخصيت بارزاني و دلايل كاميابي و ناكامي وي ثبت و ضبط گرديده است. به گونه اي كه بدونه دقت و بازخواني مقايسه اي اين روايت ها ارائه تصويري نزديك به حقيقت از شخصيت، سلوك فردي، كارنامه و عملكرد ژنرال بارزاني غيرممكن به نظر مي رسد؛ اما اين همه ماجرا نيست و متاسفانه بايد گفت كميت اين آثار و تكرار و بازنويسي روايت هاي مشابه و تكراري در قالب ها و ساختارهاري شكلي متفاوت بر غناي محتوايي رحجان يافته و بيشتر اين آثار خصوصا آنچه كه توسط مخالفين و يا موافقين ايشان و با نيات سياسي از پيش تعيين شده براي تخطئه و يا تطهيرشان و گاه به صورت دستوري و سفارشي تهيه و تدوين گرديده اند كمتر مايه اي از حقيقت و به زحمت رگه هايي از تاريخ نگاري حرفه اي را در خود جاي داده اند و بيش از آنچه روايت تاريخي در خور توجهي باشند، دادنامه و دفاعيه و يا كيفرخواستي بر ساخته ذهن و انديشه و پيش فرض پديدآورندگان اين قبيل آثار مي باشند و اعتبار علمي آنان به لحاظ تاريخي سخت مورد ترديد جدي مي باشد.
صد البته اين آسيب و افت زيانبار مختص تاريخ كردها و كارنامه ژنرال بارزاني نيست و شوربختانه كارنامه عموم رهبران سياسي در مشرق زمين بدليل همين رويكردهاي دوگانه تقبيح -تقديس از سوي دشمنان و مريدان اين رهبران در بوته نقد و بازخواني جدي قرار نگرفته است و آثار ارزشمند و روشمندي كه بدور از سوگيري و پيش فرض هاي كليشه ايي در اين حوزه پديد آمده اند استثناهايي معدود بر قاعده عام و حاصل كار محققان و پژوهشگران مستقل و معدود مي باشند.

بر همين مبنا و با وجود ده ها روايت و ارزيابي مختلف از زندگي، كارنامه و عملكرد سياسي ژنرال مصطفي بارزاني هنوز هم تا دستبابي به يك داوري جدي، روشمند، متُديك و قابل اتكا به لحاظ محتوايي و عاري از حب و بعض و بدور از هيجان زدگی مثبت يا منفي سياسي و توام با رعايت اصل بي طرفي در تاريخ نگاري و با تكيه بر مستندات متقن و استوار كه در برگيرنده واقعيات حيات سياسي و اجتماعي وي به عنوان يك فرمانده نظامي و رهبر سياسي هويت خواه كه منحر به تاليف و تدوين كارنامه اي شفاف و در برگيرنده تمامي نقاط قوت و ضعف و دستاوردها و هزينه هاي دوران رهبري وي در متن تحولات سياسي كردها باشد؛ فاصله بسيار است و به همین دلیل امروزه ضرورت اهتمام جدي مورخان و تحليلگران مستقل، منصف و آزادانديش براي در انداختن طرحي تازه در اين باب بيش از هر زمان ديگري احساس مي شود.
صد البته بيشترين مسىئوليت و نقش در نيل به اين مقصود در درجه نخست بر عهده نزديكان، منسوبان و اخلاف اوست كه با در دسترس محققان قرار دادن اسنادي كه اينك ضرورت تاريخي محرمانه بودنشان مرتفع گرديده و نقطه پايان نهادن بر روايت هاي يك سويه و توام با اغراق گويي هاي عقل آزار و احساسي راهي نو جهت شناخت و بررسي نقش و عملكرد اين سرمايه ملي كردها بگشايند و از مصادره آن تخت عنوان رهبري يك حزب و جريان بپرهيزند و گام دوم در اين راستا وظيفه و رسالت دانشگاهيان و نخبگان فكري و علمي كرد و نهادهاي پژوهشي و مراكز تحقيقي مي باشد تا با قدم نهادن در مسير درست بازخواني كارنامه و عملكرد چهره هاي طراز اول و ماندگار خود به خلق و ايجاد روايت درست از تاريخ پر فراز و فرود خود و نقد هوشمندانه و جدي كارنامه رهبران خويش اهتمام ورزند.
اينك كه ١١٣سال از تولد بارزاني مي گذرد و در پرتو تحولات جهاني مبارزات بارزاني ها و ديگر ياران و همرزمان ديرين وي كه بعدها بعضا به منتقد و مخالف او مبدل گشته و حتي در مقاطعي ميزان دشمني و عداوت في مابين آنان را به روياويي هاي خونبار عليه هم واداشته بگونه اي كه اين كشمكش هاي دروني در برهه اي از زمان تمامي دستاوردها و سرمايه سياسي و تاريخي كردهاي عراق را با چالش ها و مخاطرات جدي مواجه نموده بود و تنها با هدايت و ميانجيگري قدرت هاي منطقه اي و جهاني از يك سو و درك درست رهبران جريان هاي سياسي از آثار زيانبار تفرقه و عداوت دروني و اين نزاع هاي فرسايشي پايان يافت و اندكي بعد در پرتو تحولات جهاني و تقابل دون كيشوت وار نظام بعث و صدام با غرب بود که در نتیجه آن نظام سياسي عراق در ٢٠٠٣ از هم فروپاشيد و اين اتفاق براي كردها بهترين فرصت تاريخي در جهت تحقق آرمان هايشان بود و با اصرار و پافشاري آنها قانون اساسي عراق پس از صدام با پذيرش بسياري از حقوق كردها و تاكيد بر سيستم فدرالي براي اداره كشور راه را براي حقوق شهروندان گشوده است و قانوني كه رهبران طراز اول كردها هم در تدوين آن نقش داشته اند از چنان ظرفيت و پتانسيلي برخوردار مي باشد كه در صورت اجراي كامل آن بسياري از مشكلات و نارسايي هاي كنوني هم مرتفع خواهد شد و دوران تازه اي از ثبات و تحول در اقليم كردستان و عراق آغاز خواهد شد و تا همین امروز هم كردها از شرايط غير انساني و ستم سيستماتيك دوران بعث رهايي يافته اند و به همين دليل اكنون ديگر وقت آن رسيده تا با بررسي اسناد مدارك فراوان و متنوع و تلفيق روايت هاي مختلف موجود و بهره گيري از متدهاي علمي و بدور سوگيرهاي زيانبار و فارغ از حب و بعض هاي درون حزبي و كليشه ايي كارنامه تاثير گذارترين چهره سياسي كردها كه به گفته مريم فيروز «تنها شخصيت مهاجري كه بيش از ده سال اقامت در شوروي استاليني و فشارهاي فرسايشي سيستم كمونيستي نتوانسته بود بر اراده وي براي رهايي و آزادي كردستان عراق و تعلق خاطرش به مبارزات ملتش تاثير بگذارد» مورد ارزيابي قرار گيرد و اين سرآغاز راهي باشد براي در انداختن طرحي نو در تاريخ نگاري سياسي كردها در خاورمیانه كه از مهم ترين ضرورت هاي دنياي معاصر ماست.


واضح است كه نه مخالفان كينه توز و بارزاني ستيز در تلاش براي دارائه تصويردلخواه، مخدوش و غير منطبق با نقش و جايگاه واقعي بارزاني كامياب بوده و نه مداحان و ستايشگراني كه بنابه دلايل گوناگون درصدد ارائه تصويري فراانساني و مصىون از هرگونه خطا و لغزش در خلال بالغ بر نيم قرن تلاش و مبارزه پيگير و پر ماجراي وي بوده اند در نيل به مقصود كامياب بوده اند. تلاش اين گروه هم هرگز نتوانسته بر اين واقعيت كه بارزاني مانند هر رهبر سياسي ديگري كارنامه اي دارد توام با كاميابي و ناكامي و در برگيرنده نقاط قوت و ضعف و حاوي تصميم گيري هاي سياسي صحيح و گاه اشتباه كه بدون در نظر گرفتن همه جنبه هاي زميني زندگي و رهبري وي هر نوع قرائت و خوانشي از زندگي و مبارزاتش در افتادن در گام همان دوالیزم تكراري تقديس-تقبيح و يا تجميد و تخطئه مي باشد كه اين هر دو خطايي بس بزرگ و زيانبار مي باشند.

واقعيت آن است كه امروزه بارزاني در ميانه اين هياهوهاي تمجيد و تقدیس از يك سو و غوغاي انكار از ديگر سو به مثابه تخطئه رهبري تاريخي و تاثيرگذار در متن تاريخ معاصر كردها همچنان الهام بخش بخش بزرگي از جريانات سياسي كردهاست و از سوي بخش هاي ديگري از جريان فكري و سياسي كردها مورد انتقاد جدي توام با سوگیری های ذهنی می باشد و براي رهايي از دور باطل تقديس و تقبيخ بازخواني دقيق و فارغ از پيش داوري ذهني كارنامه ي وي يكي از بزرگترين حقوقي است كه او برگردن نسل امروز نخبگان كرد دارد كه حاصل آن چراغي خواهد بود برفراز راه نسل آينده تا با شناخت درست و نزديك به حقيقت شخصيت رهبران خويش ضمن پاسداشت و حرمت نهادن به رنجهاي ايشان از درافتادن در دام تكرار اشتباهات زيانبار مصون بماند، امري كه غفلت از آن نه جايز است و نه قابل جبران خواهد بود.

 

نویسنده: دکتر فریدون نوری مدرس تاریخ و پژوهشگر مسائل کُردها

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار