کد خبر: 847
تاریخ انتشار: 24 فروردین 1395 - 02:15
همزمان با تقویت امید برای رفع چالش‌های پیش روی صندوق حمایت از هنرمندان و نویسندگان، خبرهای مسلسل وار از ابتلای داود رشیدی به آلزایمر حکایت دارد و ظاهرا این بازیگر ۸۲ ساله سینمای ایران نیز وضعیتی شبیه به شهلا ریاحی یافته است؛ شرایطی که برای تغییرش ...

به گزارش فراتاب، به تازگی لیلی رشیدی فرزند داود رشیدی هنرمند پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان از فراموشی داود رشیدی و آلزایمر پدرش سخن گفته بود؛ اتفاقی که ناخودآگاه در ذهن از هر مخاطب سینما، فلش بکی به وضعیت مشابه شهلا ریاحی بازیگر پیشکسوت ایرانی می‌زند. ریاحی نیز مدت نسبتاً طولانی است که با این وضعیت دست به گریبان است و متأسفانه کاری از بیمه هنرمندان و نویسندگان برای ریاحی و رشیدی برنمی‌آید!
در واقع در شرایط کنونی اساساً برای هنرمندان، نویسندگان و روزنامه نگاران موسپید هیچ امکان حداقلی در نظر گرفته نشده تا وضعیت روحی و جسمی ایشان مکرراً ارزیابی شود و برای حفظ این هنرمندان کوشیده، بلکه صندوق حمایت از هنرمندان و پیشکسوتان نقشِ حداقل در درمان هنرمندان دارد و اگر کار این عزیزان به جای باریک بکشد، می‌توانند روی این بیمه‌ها حساب باز کنند و از مزایای درمانی‌ بیمه هنرمندان و نویسندگان کامل بهرمند شوند!
البته این خدمات نیز در چند سال اخیر محدود شده و همان گونه که اشاره شد، قرار است در سال جاری به تخصیص اعتبارات در نظر گرفته شده، بدهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت شود و بدین ترتیب لااقل هنرمندانی که تازه پا به این عرصه گذاشته‌اند، بتوانند عضو این صندوق شوند و از بیمه استفاده کنند، زیرا در چند سال اخیر این صندوق ـ به دلیل عدم برخورداری از اعتبارات مکفی ـ حتی عضوگیری نیز نمی‌کرد!
بدهی ۳۵ میلیارد تومانی و همچنین استمرار ایجاد هزینه‌های قابل توجه برای ادامه پرداخت حق بیمه‌ بیش از ۲۳ هزار عضو رو به افزایش صندوق حمایت از هنرمندان، نویسندگان و خبرنگاران، باعث شد تا خبرنگاران از عنوان این صندوق حذف شوند و معاون مطبوعاتی راساً اقدام به پرداخت «سهمی» از حق بیمه خبرنگاران رسانه‌های گروهی کند.
چندی پیش حسین محب اهری که خود دوره سخت بیماری را پشت سر گذاشته و البته اکنون نیز تا حدودی درگیر آن است، در مجمع عمومی سالانه انجمن بازیگران تئاتر درباره مسأله بیمه و تجربه شخصی خود توضیح داد: «نمی‌فهمم یعنی چه که برای عده‌ای مشکل به وجود می‌آید و صندوق اعتباری هنر هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد. بازرسی وجود ندارد که سوال کند چرا بیمه ایران به بیمه آرمان تغییر کرد؟ فقط به این دلیل که یکی از اعضای صندوق عضو هیأت مدیره بیمه آرمان است؟ نمی‌دانیم؟ تمام زمان ما در یک سال گذشته صرف این شد که صندوق اعتباری هنر بودجه‌اش را صرف چه چیز می‌کند؟ ولی کسی پاسخگو نیست».
بهزاد فراهانی نیز حرف‌های مشابهی زد و گفت: «تنها کار دولت جدید این بود که بیمه ما قطع شد… من را در بیمارستان فیروزگر در اتاق زایمان معاینه کردند و این در شرایطی است که مسئولان خودشان را فرهنگی معرفی می‌کنند. بله، مدیرکل هنرهای نمایشی فرد بسیار خوبی است، ولی کاری جز آنچه معاون امور هنری می‌خواهد نمی‌تواند انجام دهد. آقای مرادخانی هم همینطور باید تابع وزیر باشد».
اکنون شرایط به گونه‌ای شده که هنرمندان به یک بیمه درمانی خوب نیز قانع هستند؛ اما آیا نباید در مملکتی که مسئولانش مکرراً از اهمیت فرهنگ و فضل اهالی فرهنگ سخن به میان می‌آورند، وضعیت به شکل دیگری باشد و هنرمند موسپید که آینه‌ای برای آینده نسل‌های تازه نفس هنر این مملکت است، ارج نهاده شود؟ آیا باید همه چیز در حد یک بیمه باشد و زندگی کمر پیشکسوت نامدار فرهنگ ایران را بشکند؟ اندکی تدبیر برای حفظ ریشه‌های هنر ایران‌زمین، کافی است.

منبع: تابناک

مطالب مرتبط
نظرات
آخرین اخبار