کد خبر: 7495
تاریخ انتشار: 13 اسفند 1396 - 20:02
د.احمد نقیب زاده
نشست نوعثمانیسم از قفقاز تا شامات

فراتاب بین الملل: متن پیش رو استخراجی از تحلیلها و سخنان دکتر احمد نقیب زاده استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه تهران در نشست تحلیلی نوعثمانیسم از قفقاز تا شامات می باشد که توسط دو موسسه رسانه ای فراتاب و تحقیقی هور در روز شنبه 12 اسفند تهران برگزار شد.

بیماری خاورمیانه ای

بیماری سیاسی خاورمیانه ای،بیماری عجیبی است که در تاریخ معاصر این منطقه دامنگیر رهبران و رژیم های سیاسی شده است. این بیماری در کشورهای مختلف، در صور مختلف خودش را نشان می دهد و معلوم نیست به چه دلیل همه می خواهند رئیس خاورمیانه بشوند. این رهبران چنین فکر می کنند که گوی اینجا یک منطقه همگنی است و می توان رهبری آن را در دست گرفت. از جمال عبدالناصر گرفته با طرح دولت متحد عربی تا قذافی و صدام و ... را می توان به عنوان نمونه نام برد. کم کسی فکر می کرد در ترکیه همچین اتفاقی بیافتد، حتی در اوایل زمانی که آقای گُل، داود اغلو و اردوغان با هم کار می کردند و پیش می رفتند اکثرا رشک می بردیم که واقعا چقدر زیبا دارند این کشور را اداره می کنند و تا حدی هم سایر کشورها منطقه به آنها به چشم الگو می نگریستند. اما متاسفانه ابتلا به این مرض بدین شکل است که زمانی اولین توفیقات و پیروزی بدست می آید فوراً وارد فاز بعدی می شود که داعیه رهبری منطقه را در برمی گیرد.

آقای اردوغان بعد از حذف دوستانش از قدرت، خواب سلیمان خان قانونی را می بیند با همان اُبهت سلطان عثمانی که نمودی از آن ساخت کاخ باشکوه و مجلل ریاست جمهوری جدید در آنکار می باشد، واقعیت آن است که سیاست های متاخراش، وی را به یکی از خطرناکترین سیاست مداران منطقه در رده صدام حسین و ... تبدیل کرده است که این امر احتمال جنگ های زیادی را در منطقه بوجود آورد.

در یک مقطعی ترکیه به دنبال اروپایی شدن بود، اما هیچگاه این خواست به واقعیت نرسید زیرا اصلا بنیانگذاران اتحادیه اروپا مسیحی بودند و این اتحادیه را برپایه اعتقادات مسیحی بنا نهاده اند. خیلی هم طبیعی بود همگرایی صورت نمی گیرد زیرا یک کشور مسلمان را راه نمی دهند و همچنین ساختار های سیاسی و قضایی و اجتماعی ترکیه هم برای ورود به اتحادیه اروپا سازگار نبودند. اما اروپائیان کج دار و مریض با ترکیه ادامه دادند تا این کشور را به عنوان دوست حفظ کنند و برای این کشور تسهیلاتی را نیز صرفا برای ورود به اتحادیه به وجود بیاورند. وقتی که برای ترک ها مسجل شد واقعیت چیز دیگری می باشد و اجازه ورود این کشور مسلمان 80 میلیونی را به اتحادیه اروپا نخواهند داد، نگاه ترکها از غرب به شرق تغییر کرد و خاورمیانه در کانون این تغییرات مدنظر قرار گرفت. برای این ورود به شرق ترکیه جهاز ایدئولوژیک را به نام دین اسلام نیز لازم داشت تا دستمایه ای شود برای این نفوذ و داعیه رهبری کردن منطقه.  

در زمان آغاز بهار عربی اردوغان فکر می کرد که موقعیت خوب و مناسب فراهم شده تا رویاهای خودش را محقق کند. در این مسیر رهبران ترکیه فکر می کردند اخوان المسلمین در منطقه بیشترین شانس بُرد را دارند، بنابراین ترکیه به سمت و حمایت از اخوانی ها (بویژه در مصر و ... ) حرکت کرد، اما در واقع اخوانی ها نیز اردوغان را بدان شکل قبول نداشتد. حتی راشد الغنوشی عنوان داشت: "اصلا به ایشان اعتماد نداریم که مثلاً رهبری گروه خودمان را به ایشان تحویل بدهیم."

زیگزاگ های اردوغان در سیاست خارجی طوری است که می تواند خطرناک هم باشد و از این تاریخ است که دیگر روابط ترکیه با کشورهای زیادی در منطقه رو به سردی می گراید با سوریه و ایران، نزدیکی های موقتی به عربستان و دوری از آن (قضیه قطر)، عربستان سعودی با اخوان المسلمین مخالف است و آقای اردوغان نیز از این گروه حمایت می کند. واقعیت آن است ترکیه خیلی سریع مواضع اش را تغییر می دهد و این مهم بسیار خطرناک است. مثلاً سریع هواپیمای روسی را ساقط کردند و چند روز نرسید که عذرخواهی کردند و خیلی نرمش و عقب نشینی نشان دادند. ترک ها فکر می کردند که ناتو از آنها پشتیبانی خواهد کرد در حالی که باید واقع بین بود زیرا هیچ وقت ناتو به خاطر مواضع ترکیه خودش را به خطر نمی اندازد و خودش را درگیر نمی کند.

گرایش رو به شرق بعد از (سرخوردگی از ورود به اتحادیه اروپا) ترکیه را به جریان های اسلامگرا نزدیک کرد و این سیاست به حدی رسید که حتی درهای کشورش را به روی افراطگراهای مسلمان در اروپا و قفقاز و ... باز کرد تا از مرزهای مشترکش به سوریه و عراق  وارد شوند. این سیاست ها باعث تقویت گروه های تروریستی و تشکیل داعش گردید و ترکیه در بسیاری از این مصائب خاورمیانه به شکل مستقیم سهیم است.

این سیاست های منطقه ای خطرناک با مجموعه تغییراتی در داخل ترکیه همراه بوده است. قطعاً آزادی ها در داخل محدود می شود و بعد به بهانه کودتایی که معلوم نبود چطور طراحی شده است قلع و قمع رقبا صورت می گیرد، بازداشت های وسیع، دستگیری و حذف می شوند و به بهانه ارتباط با گولن اکثر رقبای خودش را  از این راه به حاشیه راند. تمام روند دمکراسی با مخاطره جدیدی روبرو کرد و دوره ای جدیدی در ترکیه آغاز شد. بنابر فلسفه حقوق بشر؛ "رهبرانی که در داخل حقوق بشر و آزادی ها را رعایت نکنند در خارج هم پرخاشگری پیشه می کنند." حزب عدالت و توسعه به رهبری طیب اردوغان سرکوب ها را در داخل انجام داده اند و در خارج هم سیاست های نظامی و تهاجمی را پیش می برند و این دو سیاست هم سو با هم حرکت می کنند. البته این را نیط نباید از خاطر دور داشت که تغییر سیاست های آقای اردوغان به حدی است که شاید در شرایطی به حذف نوعثمانگرای و پان ترکیسم هم اقدام کند.

علت افزایش بازیگری ترکیه، ایران و عربستان در تحولات جاری

مشکلات و گسترش تنش و تحولات در خاورمیانه از زمانی رو به گسترش گذاشت که آمریکا مرکز ثقل سیاست های نظامی - امنیتی خود را از خاورمیانه به شرق دور و آسیای جنوب شرقی منتقل نمود. تقریبا در منطقه فضا برای فعالیت بازیگران دیگر برقرار شد و این راه را خود آمریکا برای عربستان و ترکیه باز کرد تا در تحولات منطقه مشارکت کنند اما برنده این تحولات اخیر خاورمیانه تاکنون به ظاهر ایران می باشد.

اختلاف نظر ترکیه و تفاوت های این کشور با اعراب بسیار زیاد است. این تعارض به حدی بود که من خود در دوران دانشجوی در اروپا شاهد بودم دانشجویان عرب در پاریس با نفرت از ترک ها یاد می کردند و آنان را عامل عقب ماندگی خود می دانستند. ترکها نیز بعد از اعلام جمهوری ترکیه در فاصله گرفتن از جهان عربی حتی الفبای عربی را نیز حذف و لاتین را جایگزین کردند.

ترکیه سرانجام در منطقه عقب نشینی خواهد کرد و ایران نیز مستثنی از این مسئله نیست. ایران نیز نفوذ منطقه ای خودش را از دست خواهد داد زیرا گسترش فعالیت های منطقه ای تعهدات و هزینه ها را برای کشورهای مداخله گر افزایش می دهد و به دلیل توانایی محدود بویژه در حوزه اقتصاد که به شدت مهم است و قدرت اقتصادی که حامی و تامین کننده هزینه تداوم این سیاست ها باشد وجود ندارد.

  

نوعثمانی و مساله کُرد

مقابله و سرکوب کردها توسط دولت آک پارتی به رهبری آقای اردوغان، برخلاف انتظار آنها روند استقلال کردها را استارت زد. مطالبه گری کُردها در آینده منجر به استقلال آنها خواهد شد (در عراق، سوریه و حتی ترکیه) زیرا این کشورها تازه تاسیس اند و ریشه تاریخی ندارند. مسئله کُردها در ایران بسیار متفاوت است زیرا به دلیل پیشینه تاریخی و اشتراکات گسترده فرهنگی متفاوت است اصلا اولین شاهنشاهی ایرانی را کُردها (مادها) بنا نهادند. این تحولات ژئوپلتیک و ساخت های جدید دولت ملت در منطقه در آینده منجر به تقسیم مسئولیت در منطقه و همگرایی جدیدخواهد شد. واقعیت آن است دوران ایسم ها و امت ها و ایدئولوژی های فراگیر و توسعه طلب پایان یافته است آمریکا و نظام بین الملل خواستار تشکیل دولت ملت های است که نگاه شان به داخل مرزهای خودشان توسعه داخلی باشد نه رهبری منطقه ای، گسترش نفوذ و هماورد خواهی!

 

تنظیم: ارشاد رشیدی رستمی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار