کد خبر: 7358
تاریخ انتشار: 9 بهمن 1396 - 15:34
د.سیامک بهرامی

 سایت فراتاب- بین الملل: تلاش آمریکا در راستای ایجاد نیروی 30 هزار نفری در مرزهای عراق و سوریه از دو تحول اساسی در سطح تحلیل سیستمیک و سطح تحلیل منطقه ای خبر می دهد. در سطح سیستمیک بیانگر نوعی عقب نشینی تمام عیار از هژمونی گرایی آمریکاست و در سطح منطقه ای نشان دهنده تکامل بازیگران غیردولتی برای موازنه‌ سازی از یک سو و شکل گیری واقعیت انکار ناپذیر بازیگران کُردی از سوی دیگر است. آمریکا با اعلام فروپاشی سیستم برتون وودز قدم به دنیای پساهژمونی گذاشت اما در دهه 90 و با فروپاشی سیستم دو قطبی و با اعلام نظم نوین جهانی بار دیگر سعی کرد دنیای هژمون را احیا نماید.

حمله آمریکا به افغانستان و به خصوص به عراق در قالب مفهوم نامانوس "جنگ با تروریسم" نشان داد که تلاش های نظم نوین جهانی برای احیای هژمونی آمریکا نارس و غیرکارکردی بوده است. در ادامه انتخاب اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا و با رویای احیای هژمونی هرچند در ابتدا امیدوار کننده بود اما خیزش مجدد روسیه بعد از کنفرانس مونیخ 2007، تحولات گرجستان در 2008، تحولات جهان عرب به خصوص در سوریه و در ادامه تحولات اوکراین نشانی از شکست تلاش های اوباما برای ایجاد هژمونی بود. در این میان تنها بارقه امیدوار کننده برجام بود که در ادامه ظهور ترامپ و تقابل های شدید در سوریه، بحران در کره شمالی، خروج از توافقنامه پاریس و ترانس پاسفیک، تهدید یونسکو، اختلاف با اروپا بر سر برجام، فرمان های مهاجرتی، تهدید ناتو و ... نشان داد قدم های بازگشت ناپذیر برای گذار از هژمونی کامل شده است. آمریکا هر چند دیگر یک هژمون نیست اما همچنان یک ابرقدرت توانا و مقتدر است که در کنار ابرقدرت های دیگری چون چین، روسیه و اتحادیه اروپا در حال ایفای نقش است.


اما این تنها تحول سیستم نظام بین‌الملل نیست بلکه تحولی اساسی تر وجود دارد که حتی افول هژمونی در دامن آن ایجاد شده و تسریع گردیده است. این تحول چیزی جز حکمرانی نوین جهانی نیست. وضعیتی مبتنی بر انتشار اقتدار که سبب شده توزیع قدرت از دست هژمون و سایر دولت ها خارج شده و تکثیر قدرت در قالب ظهور بازیگران نوین و مستقل اتفاق بیفتد. ظهور این نوع از بازیگران غیردولتی سبب تحولاتی در جهان توسعه یافته و توسعه نیافته شده است که البته نوع تحولات در دو جهان متفاوت بوده است. در منطقه خاورمیانه گسست در دولت های موجود و نظم سنتی و الگوهای موازنه سابق اولین تاثیر این وضعیت بوده است. از درون این گسست بازیگران نوینی مبتنی بر مذهب و قومیت ظهور یافته اند که هر یک مدعی حکمرانی هایی فراتر از حکمرانی دولتی هستند. یکی از این بازیگران نوین کُردهایی بوده‌اند که بعد از گسست در بیشتر دولت های خویش، حکمرانی های خاص خود را در عراق و سوریه ایجاد کرده و تبدیل به واقعیت هایی عینی و غیرقابل انکار در این مناطق شده‌اند به نوعی که دیگر سخن گفتن از سرکوب و امحای آنها مانند گذشته چندان با واقعیت موجود سازگار نیست. زیرا الزامات سیستمیک امکانات اقتدار و تداوم انها را فراهم کرده است.

 

کردها امروزه به بازیگرانی تبدیل شده‌اند که کشورهایی مانند سوریه، ترکیه، عراق و ... به جای موازنه‌ سازی در تقابل با هم به موازنه‌ سازی از طریق ائتلاف با یکدیگر در تقابل با آنها روی آورده اند. این الگو صرفا مختص بازیگران منطقه‌ ای نیست بلکه بازیگران فرامنطقه‌ ای را هم به وسط میدان موازنه‌ سازی کشیده است. میدانی که کردها محور اصلی آن هستند. آمریکا به عنوان یکی از این بازیگران اگرچه در قالب نقش هژمونی با پاسداری از هنجارهای اصلی جامعه بین‌ المللی چندان به کردها توجهی نداشت و آنها را در کنار سایر نیروها قرار می داد اما در هر مرحله‌ ای که در جایگاه یک ابرقدرت عمل کرده است کردها به بازیگرانی تاثیرگذار در سیاست آمریکا تبدیل شده‌اند.

در واقع کردها برای رسیدن به جایگاه مناسب به تغییر در هنجارهای غالب نظام بین‌ الملل نیازمندند و تا زمانی که آمریکا در قالب هژمون از ثبات هنجارها دفاع نماید این شرایط برای کردها ایجاد نخواهد شد مگر آنکه آمریکا از جایگاه هژمونی عقب نشینی نماید. چنانچه بازه زمانی دوران بوش در عراق و بازه زمانی دوران ترامپ در سوریه مصداق چنین ادعایی است. هرچند ترامپ در بحث رفراندم کردهای عراق خنثی عمل کرد اما از نظر این نوشتار دلیل این سیاست عدم کامل شدن پروسه مورد نظر برای کردهای سوریه بود چون از نظر سیاستگذاران آمریکایی وضعیت کردهای عراق و سوریه نوعی وضعیت مکمل است که دارای رابطه حیاتی با یکدیگر هستند. جدا از درست یا غلط بودن این نگاه، این یک سیاست کردی آمریکایی نوین است و در آینده نزدیک با فراهم شدن شرایط در سوریه و عراق شاهد قدرت گیری مجدد کردهای عراق و حمایت مستقیم آمریکا از آنها خواهیم بود زیرا کردها عراق همیشه برای آمریکا یک متحد بالقوه محسوب می شوند.

زمینه‌های چنین سیاستی با توجه به تضادهای جدیدا شکل گرفته و دنیای پساداعش کاملا مبرهن است. دنیای پساداعش دنیای بدون داعش‌های نوعی در خاورمیانه نیست و این از منظر سیاست‌گذاران آمریکایی امری نیست که قابل کتمان باشد. دنیای پساداعش دنیای ظهور بازیگران غیردولتی مذهبی و قومی نوین در خاورمیانه است که دولت های موجود را به شدت و در قالب نظم تکثیری و با حمایت ابرقدرت های فرامنطقه‌ای برای موازنه‌سازی به چالش خواهند کشید. آمریکا می داند که با حفظ محور کردی، از منطقه اقلیم تا عفرین، منافع آمریکایی بهتر حفظ خواهد شد.در این رویکرد آمریکای ابرقدرت، دیگر به حفظ هنجارهای دوران هژمونی خویش نمی‌اندیشد(نظم دولت محور در خاورمیانه،حکمیت سنتی، یا حمایت از ناتو) بلکه جایگاه خویش را در سیستم موازنه چندگانه و مختلط در نظر خواهد گرفت.محور کردی نه تنها با عمده‌ای از منابع هیدروپلتیک و هیدروکربنیک منطقه انطباق دارد بلکه از منظر فکری هم به ارزش های آمریکایی نزدیک است از سوی دیگر با گسست در محور ژئوپلتیک شیعی و تضعیف اسد و در عین حال با فشار بر عراق و ترکیه به عنوان محبوسین استراتژیک این محور سبب‌ ساز تقویت دیگر متحد آمریکا یعنی اسرائیل در منطقه خواهد شد.

نظم تکثیری نوین سبب خواهد شد که سوریه پساداعش که در سیطره دولت اسد قرار گرفته است بار دیگر توسط بازیگرانی دیگر ملتهب شود. عراق هم همین وضعیت را داراست و چندان نمی‌ توان منتظر بازتولید دولت های متمرکز سابق در آنها بود. روس ها هم با درک این شرایط و اهمیت بازیگری کردها هیچوقت موضعی ضد آنها چه در ترکیه و چه در عراق اتخاذ نکرده‌ اند کما اینکه محوری که روس ها بر آن در سوچی و آستانه تکیه زده اند آنچنان داری منافع متعارضی است که نمی توان به ثبات آن چندان امیدوار بود و از هم اکنون یکی از پایه‌ های اصلیش یعنی ترکیه از آن فاصله گرفته است. از این رو دور از انتظار نیست که روس ها بر سر منافع خویش با آمریکا به یک توافق کلی دست یابند، توافقی که برای هر دوی آنها، کردها یکی از ارکانش خواهند بود.

 

تاثیر نبرد عفرین بر آینده سیاست های کُردی

نبرد عفرین و ادلب در اینده بسیار تعیین‌ کننده است اما از هم اکنون باید ترکیه را شکست خورده در هر دو جبهه دانست. زیرا در هر دو جبهه یک ابرقدرت اصلی، حامی مخالف اوست. در ادلب باید در تقابل با روس ها و ایران عمل کند و در عفرین در مقابل آمریکا صف‌ آرایی نماید. سوریه قفس استراتژیک اردوغان شده است و شاید آینده عفرین و ادلب او را در انتخابات آتی به زیر بکشاند. سوریه و حامیانش هیچوقت از محور جنوبی- شمالی یعنی محور دمشق-ادلب-حلب نخواهند گذشت و آمریکا و متحدینش هم بر اتصال محور شرقی-غربی حسکه- عفرین برای انسجام کامل کانتون های سه گانه و همچنین ایجاد خط اتصال از اقلیم تا مدیترانه تاکید دارند. روسها اگر بر جنوب، مرکز و غرب سوریه تسلط داشته باشند مشکلی با این موضوع ندارند و آمریکا هم به محور شمالی و تا حدی مرزهای شرقی راضی است زیرا هر دو در این قالب به خواسته های خود خواهند رسید. در این میان یک اسد ضعیف و تحت فشار از سوی معارضین و تحت سلطه روس ها، یک ترکیه تحت فشار از محور کُردی و ایرانی که محور مقاومتش دچار گسست شده است احساس خطر خواهند کرد. اما قطعا سیاست ابرقدرت ها بر سیاست قدرت های منطقه‌ای خواهد چربید و این قدرت ها باید با حداقل های ممکن کنار بیایند. از سوی دیگر ثبات این وضعیت تحت تاثیر ظهور بازیگران دیگری قرار دارد که متاثر از نظم تکثیری در آینده مجددا ظهور خواهند کرد.

ایران و ترکیه هم به دلیل تعارضات ماهوی در منافع و دیدگاه منطقه‌ ای و مدل نظری توانایی ایجاد یک محور استراتژیک را بر ضد وضعیت موجود نداشته و مجبور به عقب نشینی یا تغییر سیاست های خود هستند. هرچند که ایران همچنان و با توافق با اسد و روسیه از توانایی تغذیه متحد اصلی خویش یعنی حزب الله برخوردار خواهد بود و می تواند نفوذ نسبی خویش را در بخشی از اقلیم کردستان عراق حفظ نماید. اما آنچه که مسلم است هر دو قدرت ایران و ترکیه باید واقعیت محور کردی را بپذیرند. اما این محور کردی چیست؟

 

آیا محور کُردی به معنای دولتی کُردی است؟

منظور از یک محور کُردی یک دولت کرُدی نیست. منظور از یک محور کردی یک منطقه جغرافیایی متصل کردی است که در درون آن حکمرانی های متفاوت، متمایز، متن محور و غیردولتی کردی وجود دارد که با وجود تفاوت در حکمرانی در هویت کردی خویش اشتراک دارند. این حکمرانی ها نه دولت اند و نه تحت سلطه دولت دیگری عمل می کنند و حق تعیین سرنوشت خویش را در مناطق خود به دست گرفته‌ اند اما در سیاست های کلی دارای اشتراک نظرند. مصداق این ادعا را می توان در کانتون های سه‌گانه در شمال سوریه (روژآوا) و حکمرانی های حزبی-شهری بادینی و سورانی در اقلیم عراق مشاهده کرد. این نوع حکمرانی ها ابداعات اداره‌ گری نوینی هستند که صرفا کردها ایجاد کرده‌اند و با منافع آنها در حال حاضر انطباق بیشتری دارد. اندیشیدن به دولت در این شرایط برای کردها غیرمنطقی است زیرا هم شرایط سیستمیک و هم تضادهای داخلی در کنار منافع قدرت های فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای مانع این امر خواهد بود.

آمریکا به یک چنین محور کردی نیاز دارد و نه یک دولت کردی. در واقع در بطن سیستم نوین حکمرانی جهانی دولت در خاورمیانه نه تنها دچار گسست خواهد شد بلکه ایجاد هم نخواهد گردید. در این چارچوب حساسیت ها به کردها کمتر خواهد بود و آنها توانایی ایجاد تحولات پیشروانه در مناطق خویش را هم خواهند داشت. در عین حال چه ترکیه و چه سایر کشورها باید واقعیت کردها در شرایط حاضر و محور کردی در آینده را بپذیرند محوری که می‌تواند بدون ایجاد حساسیت برای این کشورها به نوعی همزیستی اجبارآمیز با آنها دست یابد. در واقع در شرایطی که ابرقدرت ها واقعیت کردها را پذیرفته‌اند، قدرت های منطقه‌ ای باید به حداقل‌ها کفایت نمایند زیرا چاره‌ای جز این امر نخواهند داشت. در مجموع این نوشتار افول جایگاه آمریکا از یک هژمون حافظ وضع موجود و حامی هنجارهای تثبیت شده را به یک ابرقدرت منفعت‌محور را در دوران ترامپ در راستای منافع محور کردی دانسته و از سوی دیگر مدل نظم تکثیری سبب خواهد شد تا امکانات لازم برای سرکوب این محور از سوی دولت های معارض کاهش یابد و چنانکه این محور بتواند انسجام درونی خویش را حفظ کند سایر بازیگران نوظهور هم از توانایی لازم برای امحا یا تهدید شدید آن برخوردار نخواهند بود. نتیجه آنکه محور کردی قابلیت ظهور بیشتری نسبت به یک دولت کردی را در آینده خواهد داشت.

محور کردی به نسبت دولت کردی هم برای ابرقدرت های فرامنطقه‌ ای تامین کننده منافع است، هم دولت های منطقه‌ای با آن چالش کمتری خواهند داشت و هم مردمان کرد می‌توانند با چالش های کمتری مدل هایی از توسعه متن‌محور را در مناطق خویش مبتنی بر حکمرانی های غیردولتی ایجاد نمایند این در حالی است که آنها از حق تعیین سرنوشت خویش هم بدون سلطه دیگری سنتی برخوردار شده‌اند و در شرایط بحرانی گسست دولتها در سایر مناطق خاورمیانه از حکمرانی های باثبات و پیشرو برخوردار گشته‌اند. محور کردی می تواند هم خواست های ابرقدرتها، هم امنیت حداقلی قدرت های منطقه ای و هم نیازهای متعارض بازیگران داخلی کردی را در عراق و سوریه تامین نماید.

 

سیامک بهرامی، استاد روابط بین الملل دانشگاه آزاد کرمانشاه و عضو شورای پژوهشی فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار