فراتاب - گروه سیاسی: همکاری و همگرایی بیشتر با سازمانهای بینالمللی یک ضرورت اجتنابناپذیر در سطح بینالمللی است. ایران نیز با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی خود ناگزیر به حضور در عرصههای مختلف جهانی است. بهبیاندیگر ایران باید در سیاست گذاری و تصمیمگیری سیاست خارجی خود جایگاه سازمانهای بینالمللی را لحاظ کند. عضویت در بیش از پانزده سازمان و نهاد بینالمللی، ایران را همواره در زمره کشورهایی قرار داده که سعی در حلوفصل کردن مناقشات و مسائل ایجادشده خود بهصورت مسالمتآمیز کرده است.
آنچه منجر به انفعال، تحرک و پویایی ایران در مجامع بینالمللی گردیده است ، تفاوت در نوع رویکرد به سیاست خارجی در دولتهای مختلف است. اگرچه اصول سیاست خارجی ایران ثابتبوده و دولتها در آن دخل و تصرفی ندارند، اما رویکردی که در اجرایی نمودن آن سیاستها دارند تأثیرات فراوانی در تعامل با نظام بینالملل خواهد داشت.
با نگاهی به نحوه تعامل ایران با نهادها و سازمانهای بینالمللی میتوان نحوه تأثیرگذاری رویکردهای مختلف در سیاست خارجی را واکاوی کرد. در ابتدای انقلاب به دلیل استقرار نظام جدید و تغییر مؤلفههای گفتمانی و حوادثی نظیر جنگ تحمیلی و نحوه برخورد سازمان ملل با تجاوز عراق به ایران و نهادهای مرتبط ازجمله شورای امنیت و ایکائو ( گروه حقیقتیاب در رابطه با شلیک ناو وینسنس به هواپیمای مسافربری ایران) نگاهی بدبینانه نسبت به این نهادها و سازمانها شکل گرفت که نتیجه آن انفعال در مجامع بینالمللی بود.
در دولتهای سوم و چهارم با توجه به اتمام جنگ و تغییر و تحول شرایط کشور و خروج از بحرانهای اوایل انقلاب همچنین تفاوت رویکردها نسبت به دوره قبل برای بهبود روابط در عرصه خارجی و اتخاذ مشی تعامل محور تساهل جو که بهدور از تنشزایی خواهان پیش برد اهداف خود بود در این دوره یک نوع تغییر نگرش در نحوه برخورد و حضور در سازمانها و نهادهای بینالمللی را شاهد هستیم. در راستای چنین رویکردی میتوان به امضا و پیوستن دولت به کنوانسیون تغییرات آبوهوا،کنوانسیون تنوع زیستی، کنوانسیون مقابله با بیابانزایی، پروتکل مونترال در خصوص حفاظت از لایه اوزون،کنوانسیون سلاحهای شیمیایی و میکروبی و کنوانسیون حقوق کودکان، اشاره کرد.
همچنین نامگذاری سال 2001 به نام «گفتوگوی تمدنها» به پیشنهاد رئیس دولت اصلاحات وقت توسط سازمان ملل نیز نقطه عطفی در این زمینه بهحساب میآید.
بهطورکلی میتوان گفت در این دوره رویکردها و سیاستهای اتخاذشده از سوی ایران که مبتنی بر سازندگی و تنشزدایی، حضور فعال در سازمانهای بینالمللی بود به یکی از اهداف اصلی ایران در سیاست خارجی تبدیل شد. ریاست بر سازمان کنفرانس اسلامی، حضور پررنگ در اجلاسهای جنبش عدم تعهد و فعالیتهایی نظیر بهداشت مواد مخدر و اقتصاد از جمله نمونههای این حضور پررنگ و فعال است.
با روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم و تغییر رویکرد خود نسبت به دولتهای گذشته ما بهنوعی با تنشزایی و اتخاذ مشی تهاجمی در سیاست خارجی خود روبهرو هستیم که اگرچه ازنظر کمی حضور ایران در نهادها و سازمانهای بینالمللی و اجلاسهای بینالمللی رو به افزایش نهاد اما چنین رویکردی موجبات افول تأثیرگذاری ایران در مجامع بینالمللی را فراهم کرد.
در دولتهای یازدهم و دوازدهم اما بهنوعی شاهد بازگشت به مبانی و مؤلفههای تعامل محور در سیاست خارجی بودیم که نتیجه آن امضای برجام و پایان مناقشه دهساله در مورد پرونده هستهای با قدرتهای جهانی در چارچوب آژانش انرژی اتمی بهعنوان یکی از مهمترین سازمانهای بینالمللی بود. اگرچه حضور ایران در مسائل امنیتی و نظامی در نهادهای بینالمللی با موانع بسیاری همراه است اما نوع رویکردی که دولتها در سیاست خارجی خود پی میگیرند نیز به نحوه حضور و تأثیرگذاری در سازمانها و نهادهای بینالمللی نقش به سزایی ایفا میکند.
محسن نوری، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است