موانع اتحاد استراتژیک ایران و ترکیه! | فراتاب
کد خبر: 6875
تاریخ انتشار: 5 آذر 1396 - 10:25
دکتر قدرت احمدیان

فراتاب - گروه بین الملل: طی روزهای اخیر شاهد آن بودیم که بلندپایه ترین مقام نظامی جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب با دعوتی رسمی به ترکیه سفر کرد و در این سفر دیدارهایی مهم با همتایان نظام و البته رئیس جمهور و تنی چند از مقامات سیاسی و دیپلماتیک این کشور انجام داد در این دیدارها مقامات ترکیه از توافق با ایران بر سر مبارزه با تروریسم و به ویژه مبارزه پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان ترکیه) خبر دادند و طرفین بر لزوم مراقبت بیشتر از مرزها و حمایت از دیوار کشی ترکیه و ... صحبت و تاکید کردند. همچنین موضع گیری مشترک و مشابه در قبال موضوع رفراندوم استقلال در اقلیم کردستان از یکسو و بحث بر سر مذاکرات آستانه و تداوم و گسترش همکاری های نظامی در سوریه دیگر موضوعات مهمی بود که در دیدارهای سرلشکر باقری در ترکیه مورد بحث و صحبت و توافق قرار گرفت. نوشتار پیش رو بدنبال پاسخگویی به این سوال است که روابط تهران و آنکارا تا چه میزان استراتژیک و موثر بر تحولات خاورمیانه است و تا چه میزان به تداوم این همکاری خوشبین بود؟

ایران و ترکیه از دیرباز با یکدیگر در منطقه خاورمیانه رقابت داشته اند. رقابت های این دو کشور هم سابقه تاریخی دارد و هم وجه ساختاری. از منظر تاریخی، رقابت ایران و ترکیه، به مناسبات دو کشور در زمانی صفویان و عثمانی ها باز می گردد. به ویژه که در سالهای اخیر نیز ترکیه نوعثمانی گرایی و اسلام گرایی را در سیاست خود دنبال می کند و این وجه از سیاست ترکیه، دارای پیشینه تاریخی است. به نظر می رسد در راه دستیابی به اتحادی استراتژیک میان طرفین موانع و مشکلات چندی وجود دارد دست کم پنج مانع در سطوح اهمیت و زمانی متفاوت و مختلف را می توان مطرح کرد:

مانع نخست؛ حمایت از دو الگوی رقیب!

از منظر ساختاری نیز ایران و ترکیه مروج دو نوع الگوی متمایز در خاورمیانه هستند، یکی الگوی سکولار را دنبال می کند و دیگری در پی الگوی اسلامی دینی در منطقه است. همچنین بین زبان های این دو قدرت نیز رقابت دیگری برقرار است و ترکیه نوعی سُنی گرایی را به مثابه ابزار سیاست خارجی خود مورد توجه قرار داده و ایران گرایش شیعی را در سیاست خارجی دنبال می کند. با توجه به این مجموعه عوامل ساختاری و نیز سابقه تاریخی، به نظر می رسد رقابت جدی میان دو کشور حل نشدنی است.

مانع دوم: برابری قدرت!

قدرت برابر دو کشور در منطقه نیز از سوی دیگر مزید بر علت شده و باعث می شود، تصور شکل گیری روابط استراتژیک میان تهران و آنکارا تصور غلطی باشد. البته گه گاه نخست وزیرانی در ترکیه به قدرت رسیده اند که باعث بهبود نسبی روابط شده است، از جمله در دوره «نجم الدین اربکان» که حتی قرارداد خرید گاز ترکیه از ایران حکومت وی منعقد شد. در حقیقت موانع زیادی فراروی همکاریهای استراتژیک دو کشور وجود دارد، اما در سطح تاکتیک شاهد همسویی های مقطعی ایران و ترکیه در منطقه هستیم. نشانه هایی از این همکاری های تاکتیکی در سوریه دیده شده است. به ویژه در مذاکرات سه گانه میان ایران، روسیه و ترکیه. از سوی دیگر در خصوص تحولات مربوط به اقلیم کردستان عراق نیز میان دو کشور مواضع مشترکی دیده شده که البته ماهیت متفاوتی با یکدیگر دارد. همچنین همکاری هایی در زمینه احداث دیوار مرزی یا سرکوب پ.ک.ک نیز میان دو طرف سابقه دارد. اما روی هم رفته به دلیل مجموعه عوامل تعارض، بیشتر «نمایش یک همکاری» را برگزار می کنند. مثلاً باید در نظر گرفت که ترکیه با نزدیک شدن به ایران قصد دارد سیگنال هایی را به غرب بفرستد.

 

مانع سوم روابط استراتژیک آنکارا و تهران

کشورهایی که در نظام بین الملل، قدرت های رده دوم یا قدرت های منطقه ای به حساب می آمده اند همواره تحت الشعاع مناسبات و روابط قدرت و توازن قوا در نظام بین الملل قرار گرفته اند و ایران و ترکیه نیز از این امر مستثنی نیستند. در واقع بازی چنین بازیگرانی تحت تأثیر منطق مناسبات قدرت قرار می گیرد و هر از گاهی که رابطه ابر قدرت ها با این کشورها تیره می شود،  این دو کشور در یک بازی دوگانه سعی می کنند به یکدیگر نزدیک تر شوند تا بتوانند از مناسبات کلان روابط بین الملل به نفع خود بهره برداری کنند. این امری طبیعی است، اما مجموعاً باید بپذیریم که منطق حاکم بر روابط بین الملل و در سطح کلان، به شدت تعیین کننده تر از نوع کنشگری و کارگزاری بازیگرانی مثل ایران و ترکیه خواهد بود. از سوی دیگر تحلیل هایی نظیر اینکه به «دلیل همکاری روسیه و آمریکا در سوریه، دو کشور ایران و ترکیه درصدد نزدیک شدن به هم برآمده اند» از منظرهای گوناگون محل تردید هستند. از جمله اینکه اختلاف نظرهای زیادی میان آمریکا و روسیه در سوریه وجود دارد. اگرچه این تصور تا مدتی پیش وجود داشت که پیروزی «دونالد ترامپ» باعث همکاری بیشتر آمریکا و روسیه خواهد شد، این امر تا کنون محقق نشده است. البته این انتظار هنوز می رود که ترامپ مسیر روابط دو کشور را تغییر دهد. همچنین در زمینه رفتن یا ماندن «بشار اسد» هنوز طرف ها اختلاف دارند و همچنین در زمینه مسائل میدانی اختلافات زیادی میان دو طرف وجود دارد.

مانع چهارم؛ دیدگاههای متفاوت برای آینده سوریه

از سوی دیگر نزدیک شدن ایران و ترکیه به هم در مورد سوریه هنوز ابعاد گسترده ای نیافته است به طوری که می بینیم، دولت ترکیه همچنان از ایده حذف بشار اسد، به طور کامل عدول نکرده است. در حالی که ایران بر تدوام قدرت او تأکید می کنند و برخی دولت های اروپایی نیز دست کم برای کوتاه مدت این ایده را از جمله لوازم حل بحران سوریه می دانند. بخش دیگری از اختلافات ترکیه و ایران به وضعیت کُردهای سوریه باز می گردد؛ به نظر می رسد دمشق با کُردهای این کشور روابط و هماهنگی هایی دارند و ایران نیز موید این امر است. گذشته از این، اسد با تأکید ایران دست کُردها را در مواردی باز گذاشته است، این اقدام با مخالفت صریح ترکیه مواجه شده و در آینده نیز هرگز نمی توان انتظار داشت که میزان مخالفت ترک ها با آزادی عمل «پ.ی.د» کاهش یابد. در واقع یکی از نگرانی های عمده آنکارا نوع روابط میان ایران، بشار اسد و کُردهای سوری وجود دارد. همین موضوع در برخی رسانه های بین المللی نیز مطرح شد که سفرسرلشکر باقری به ترکیه به منظور توافق برسر سرکوب کُردهای سوری بوده است. البته طرف ایرانی این شایعه را تأیید نکرده است.

مانع چهارم؛ تفاوت موضع بر سر سرنوشت اقلیم کردستان!

همچنین موضع ایران و ترکیه بر سر همه پرسی اقلیم کردستان نیز تفاوت هایی دارد. به نظر می رسد ترکیه با برگزاری رفراندوم در اقلیم کردستان و حتی استقلال احتمالی آن نیز کنار آمده است اما، ایران قطعاً با آن مخالف است. مناسبات زیاد ترکیه و اقلیم کردستان عراق و نیز تداوم آن نشان از این دارد که آنکارا برای استقلال اقلیم نیز آمادگی دارد. اما رفراندوم استقلال کردستان از عراق برای ایران یک مسئله امنیتی شده است و مقامات درجه یک ایرانی با آن مخالفت می کنند. این در حالی است که «مولود چاوش اغلو»، وزیر خارجه ترکیه هفته گذشته گفت، اگرچه یکی از نگرانی های اقلیم کردستان، احتمال برقراری تحریم هوایی و زمینی از سوی آنکارا، دمشق و تهران در صورت برگزاری همه پرسی استقلال است، اما ترکیه با وجود مخالفت خود، هرگز مرزهایش را به روی اقلیم کردستان نخواهد بست. بنابر این می توان گفت اختلاف نظرهایی اساسی هنوز میان ایران و ترکیه حتی در ارتباط با تحولات عراق و سوریه وجود دارد.

 

سردگمی در سیاست منطقه ای ایران

نکته بسیار مهم دیگری که باید اشاره کرد این است که هنوز تعاریف دقیقی از مطالبات و اولویت های ایران در زمینه سیاست خارجی وجود ندارد و نوعی سردرگمی در مناسبت ایران و کشورهای دیگر وجود دارد، که ناشی از عدم شفافیت منافع ملی است. در واقع ما نمی دانیم ایران در منطقه دنبال چیست؟ نفع اقتصادی را دنبال می کند یا در پی نفوذ فرهنگی است و یا خواهان حفظ امنیت خود است؟ این مسئله ما را سردرگم کرده و به ویژه بعد از انقلاب اسلامی این وضع تشدید شده است. ما به آنکارا هیچ گاه به عنوان یک شریک استراتژیک نگریسته ایم. البته این موضوع نیز که ایران چه نیازی به ترکیه دارد هم هنوز بی پاسخ مانده و سردرگمی را تشدید ساخته است. این موضوع در شرایط پیچیده و حساس پیش رو در منطقه از جمله در بحران های جاری در سوریه، عراق، اقلیم کردستان و ... در موضوعات راهبردی نظیر مبارزه با تروریسم و رادیکالیسم اهمیت دو چندانی می یابد.

دکتر قدرت احمدیان – استاد روابط بین الملل دانشگاه رازی کرمانشاه

عکس از تسنیم

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

 

نظرات
آخرین اخبار