کد خبر: 6699
تاریخ انتشار: 12 مهر 1396 - 02:02
اردشیر پشنگ
به بهانه درگذشت جلال طالبانی سیاستمدار، مبارز و پیشمرگ کهنه کار کُرد و رئیس جمهور فقید عراق

 

فراتاب – گروه بین الملل: نامش جلال، لقبش «مامه» و از عشیره ی پرنفوذ طالبانی بود که 84 سال پیش از امروز در میان کوهستانهای سر به فلک کشیده کردستان چشم به روی جهان گشود. در سرزمینی که تنها یکسال از خروج ظاهری اش از قیمومیت بریتانیا سپری می شد. درست در زمانی که کردها با دولت پادشاهی تحت حمایت استعمار پیر در حال انجام نخستین رزمها و مبارزات خود بودند. اتمسفر مبارزه و ایستادگی در همان ایام نوجوانی بر جلال اثرگذار شد و او بسیار زود به این راه پرتلاطم ورود پیدا کرد.

با این تفاوت که او ابتدا راه بغداد را در پیش گرفت و به تحصیل حقوق در دانشگاه پرداخت آن هم در زمانی که بغداد به مانند بسیاری دیگر از پایتخت ها و شهرهای عربی تحت تاثیر اندیشه های ناسیونالیسم ناصری بود. موضوعی که خود به خود کردها و از جمله مام جلال را تحت الشعاع خود قرار داده بود.

او که حتی در دوران مدرسه به مدیریت کارهای تشکیلاتی دست زده بود و این جوهره مبارزه گروهی و سازمانی را گویی در ذات خود داشت در بغداد نیز اینبار در سطی گسترده تر دست به تشکیل گروهی دانشجویی از فعالین سیاسی کرد زد. تنگ تر شدن فضای بغداد و ... لاجرم او را به مانند دیگر رهبران و پیشمرگان کرد راهی کوهستانهای کردستان کرد. او اینک یکی از اعضای حزب دموکرات بود و به دلیل ذکاوت، تحصیلات و دانستن زبان خیلی زود پیشرفت کرد در همین دوره او دختر روشنفکر و شاعر بزرگ کرد یعنی ابراهیم احمد را به همسری برگزیند.

مام جلال بعدها و در بحبوحه مبارزه مسلحانه ملامصطفی بارزانی و در زمانی که او بیش از هر زمان دیگری به دولت پهلوی و حمایتهایش نزدیک شده بود در اواسط دهه 1970 راهش را از حزب مادر جدا کرد و پایه گذار حزب اتحادیه میهنی شد. حزب متبوعش متشکل از جمعی از منتقدین سیاستهای ملامصطفی و مجموعه ای از احزاب سوسیالیست، کمونیست، اسلامگرا و ... بود و سلیمانیه که مرکز روشنفکری کردستان عراق به شمار می رفت به مرکز تشکیلات آنان تبدیل شد.

لذا از 1975 حزبش رقیب حزب دموکرات گردید و او از آن زمان به بعد همواره و به مدت 37 سال یکی از دو رهبر اصلی در شمال عراق به شمار می رفت که جهت گیری ها و مبارزاتش نقش بارزی بر کلیت جنبش کردی در عراق داشت. مام جلال از اواسط دهه 1980 میلادی و پس از شکست مذاکراتش با صدام حسین دست به یک چرخش استراتژیک در مواضعش زد و به همراه حزب دموکرات به اتحاد با جمهوری اسلامی در جنگ با رژیم بعث پیوست. این سرآغاز روابط تاریخی و دوستانه او و حزبش با تهران بود که تا به امروز باقی مانده است.

در دهه 90 و پس از شکست ارتش عراق، به همراه مسعود بارزانی قیامی سراسری را در مناطق کردنشین رهبری کرد  قیامی که با سرکوب خونینی همراه شد و نهایتا شورای امنیت برای جلوگیری از کشتار کردها در شمال و شیعیان در جنوب قطعنامه 688 را صادر کرد. سنگ بنای نخستین دولت کردی در شمال عراق در این زمان و با اتحاد شکننده بارزانی -طالبانی و نوعی حمایت بین المللی گذاشته شد.

در دهه بعد و با ساقط شدن نظام بعثی کردها گام بلند دیگری در عراق جدید نهادند گامی که در تثبیت عراق دموکرات و فدرال و ایجاد منطقه اقلیم کردستان بسیار تاثیر گذار بود. در همین راستا و در سال 2005 او تبدیل به نخستین رییس جمهور کردتبار عراق شد. در حقیقت او نخستین رییس جمهور منتخب عراق و مورد وثوق اکثریت گروههای هویتی کرد و عرب شیعی و سنی و جریانات سیاسی عراق از بدو تشکیل این کشور تا آن روز بود. رییس جمهوری که خود چند دهه برای ساقط کردن نظام پیشین از هیچ تلاشی از جمله جنگ چریکی در کوهستانها تا دیپلماسی چندجانبه و پیچیده آشکار و پنهان دریغ نکرده بود و بارها از سوی صدام برای کشتنش توطئه چیده شد و جایزه قرار داده شد اما وقتی که حکم اعدام صدام با همه جنایاتش علیه ملت عراق و بخصوص مردم کُرد در انفال و بمباران شیمیایی حلبچه را در جلوی رویش گذاشتند، او از امضایش چشم پوشید و طبق مرامی که داشت تاکید کرد که مخالف مجازات اعدام برای هرکسی ولو صدام حسین التکریتی است!

از این زمان او نقش بی بدیلی در عراق جدید داشت مام جلال اینک دیگر مامه کل عراقی ها بود کسی که بر سر سفره اش کُرد، عرب، ترکمن، شیعه، سنی و مسیحی می نشستند و تنها رهبر سیاسی بود که می توانست از دل اختلاف و تنش و بحران نوعی آشتی و صلح و توافق بیرون آورد و شاید به همین دلیل است که وقتی خبر مرگش از رسانه های کُردی و عربی منتشر شد از کُرد و عرب و سنی و شیعه به خیابان های شهرهای مختلف عراق آمدند و اشک ریزان برای مامه شان شمع روشن کردند.

خصویات ویژه اخلاقی، هوش قابل توجه، شوخ طبعی در همه حال، نومید نشدن، انعطاف در دیپلماسی و برقراری رابطه با افراد و بازیگران و کشورهای مختلف به او موقعیتی ممتاز و بی همتا در عراق داده بود که دیگر بعید است این نقش توسط هیچ رهبر و چهره سیاسی دیگری اعم از کُرد و عرب تکرار شود.

مام جلال نهایتا سلامتی خود را در همین راه کدخدامنشی و تلاش برای آشتی دادن از دست داد. گفته می شود در سال 2012 و در جلسه  شبانه و پرتنشی که او با نوری مالکی ،نخست وزیر وقت عراق، برسر کم کردن اختلافات میان دولت با اعراب سنی (و نه کُردها) داشت دچار حمله شدید مغزی شد و برای چند روز به کما رفت و نهایتا برای مداوا راهی برلین آلمان شد. در حقیقت این آخرین تلاش چریک پیر و دیپلمات کُرد برای آشتی دادن عراقی ها با یکدیگر بود و از آن پس دیگر مام جلال تنها هر از گاهی سوار بر ویلچر، بدون توان تکلم و اما چون همیشه لبخند بر لب در رسانه ها ظاهر می شد و نهایتا پس از 5 سال از سکته اش، او روز گذشته و در برلین برای همیشه چشمانش را به روی زندگی فروبست، درست یک هفته پس از برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم کردستان و بخصوص برگزاری آن، در کرکوک که زمانی او آن را قدس و قلب جدا نشدنی کردستان خوانده بود.

 

اردشیر پشنگ – پژوهشگر مسائل خاورمیانه

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار