فراتاب - گروه بین الملل: باتوجه به اين واقعيت که با استقلال کشورهاي جديد تغييرات در مرزهاي سياسي بهوجود ميآيد و در پي آن تحولات ژئوپليتيکي و ترتيبات امنيتي جديد و همچنين منطق سياسي نويني را ولو با تغيير محدود در خارج مرزها و چه در داخل دولتها (state) شاهديم، با اين وصف براساس يک قانون نانوشتهي تاريخي و همچنين منطق سياسي، اکثريت کشورها خواهان حفظ وضع موجود و عدمتحولات بنيادين بهويژه در مرزها و مناطق پيراموني خود هستند. جمهوري اسلامي ايران هم از اين قاعده مستثنا نيست. بنابراين با اين منطق سياسي ايران هم يکي از مخالفان اصلي بالفعل و بالقوه استقلال و تشکيل کشور کردستان در مرزهاي غربي و شمال غربي خود است. از منظر تاريخي ايران طي يک قرن اخير در منطقهاي بسيار پرتنش و ناپايدار استقرار يافته که در مقاطع متعدد زماني بيرون مرزها همواره شاهد تحولات پرفرازونشيبي بوده است.
اما آنچه در اين يادداشت مورد توجه قرار گرفته اين واقعيت است که ايران هرچند همواره در روند استقلال و تحولات گسترده در کشورهاي همسايه موضع مخالفت صريح را در پيش گرفته اما هيچگاه با توجه به تواناييها و نگاه استراتژيک بلندمدت، نخواسته يا نتوانسته مانع اين تحولات و حتي استقلال کشورهاي نوپا باشد.تجربهي تاريخي نشان ميدهد حتي استقلال کشورهايي که از لحاظ زباني، ديني و فرهنگي با بخشي از جامعهي ايراني مشترک هستند، با توجه به اين امر که ايران کشوري چند قوميتي است و قوميتهاي ايراني داراي اشتراکات گستردهاي با آنان بوده و در تئوري استقلال آن کشورها ميتوانسته منشأ تاثيرات گستردهاي بر امنيت ملي در داخل مرزها داشته باشد. اما گذر زمان خلاف اين امر را نشان داده است.ايران بهعنوان يک کشور موزائيکي چند قوميتي متشکل از ساکناني با زبان، مذهب و فرهنگهاي متفاوت شناخته ميشود که غالبا اين کثرت و تنوع قومي در ساير کشورهاي همجوار تعميق يافته است؛ يعني مثلا اگر ترکها (آذريها) در ايران هستند، امتداد پيوستهي آنها در کشورهاي آذربايجان و ترکيه را شاهديم. معالوصف نمونهي تاريخي استقلال کشورهاي نوپاي عرب در حوزهي خليجفارس، استقلال ترکمنستان و آذربايجان حکومت ايالتي و خودمختار بلوچستان پاکستان و همچنين تجربهي خود حکومت اقليم کردستان عراق با توجه به اين واقعيت که در ايران هممرز با اين کشورها و مناطق فدرال و خودمختار در گستره چندصدکيلومتري عرب، آذري، ترکمن و بلوچ زندگي ميکنند، هيچگاه اين تحولات نتوانسته منشأ بحران و تحولات گسترده در ايران و مناطق حاشيهاي آن باشد.ايران چه در مقطع حکومت پيشين و چه در زمانهي جمهوري اسلامي تقريبا با توجه به تمرکز قدرت در مرکز و داشتن ساختارهاي امنيتي و نظامي منسجم طي يک قرن اخير به اين نتيجه رسيده که اين نوع تحولات در حوزهي داخلي بيشتر وابسته و ناشي از وضعيت مديريت اين مناطق و ميزان اهتمام سياستهاي حکمراني مرکزي در اين مورد است تا اينکه ناشي از تغييرات بيروني باشد.تجربهي استقلال کشورهاي همسايه و بهويژه کشور آذربايجان بهعنوان يک مورد سياسي- امنيتي بسيار حائز اهميت در دههي90 ميلادي براي ايران بود که نارضايتي نسبت به آن به حدي رسيد که حتي ايران در ميانهي جنگ آذربايجان و ارمنستان مرزهاي خود را روي ارمنستان باز کرد. اما نهايتا ايران با پذيرش استقلال کشور آذربايجان و حتي برقراري مراودات و روابط گستردهي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، نهتنها در روابط خارجي خود از رقابت و منازعه دوري گرفت، بلکه در حوزهي داخلي هم دچار تنش و بحران نشد.
در مواجهه با اعلام استقلال محتمل اقليم کردستان هم مقامات ايراني از هماکنون اعلام نارضايتي خود را صريحا ابراز داشتهاند اما با اين اوصاف هيچ تهديد اساسي درمورد قطع يا کاهش روابط پيچيده و گستردهي سياسي اقتصادي خود با اقليم کردستان عراق را اعلام نکردهاند.
روابط و مراودات سياسي، اقتصادي و حتي امنيتي، فرهنگي ايران به حدي است که براي مثال در حوزهي اقتصادي ميلياردها دلار مراودات اقتصادي داشته و در مقاطعي در سال به بيش از هشتميليارد دلار رسيده است. در بخش سياسي و امنيتي هم ارتباط گستردهي حکومت اقليم و دو حزب اصلي دموکرات به رهبري آقاي بارزاني و بالاخص اتحاديهي ميهني به رهبري آقاي طالباني با ايران به حدي است که دفاتر سياسي اين احزاب و نمايندگيهاي اقليم کردستان در استانهاي مرزي و تهران تقريبا به شکل کنسولگري و حتي در مقام سفارت غيررسمي فعاليت ميکنند و ايران هم دو کنسولگري فعال رسمي خود را در سليمانيه و اربيل مستقر کرده است.
در پايان باتوجه به اين مفروضات ميتوان نتيجه گرفت به احتمال زياد ايران مخالفتهاي خود را با استقلال کردستان در شمال عراق ادامه خواهد داد اما ميزان اين مخالفت و نارضايتي در حدي نخواهد بود که به قطع روابط و تهديد و مانع استقلال محتمل کردستان منجر شود. براي عدم افزايش روابط، وابستگي و همبستگي بيشتر ميان کردستان نوپا با غرب بهويژه کشورهاي اروپاي غربي و آمريکا و حتي قدرتهاي منطقهاي مانند عربستان سعودي، به احتمال زياد ايران از اولين کشورهايي خواهد بود که اين کيان سياسي جديد را به رسميت خواهد شناخت.
ارشاد رشیدی رستمی مدرس علوم سیاسی در دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه
منبع: همشهری دیپلماتیک