فراتاب - گروه اقتصادی: کمبود منابع آب و قرار گرفتن ایران در منطقهای خشک یکی از واقعیتهای مسلمی است که به جرات میتوان گفت همه آن را پذیرفتهاند. تا اینجای کار البته پیشرفت خوبی به دست آمده چرا که به اعتقاد بسیاری یکی از مهمترین گامها برای حل هر مشکلی پذیرش صورت مسئله است. اما با وجود اینکه چندین سال از پذیرش این واقعیت در میان دستاندرکاران و کارشناسان میگذرد، گام عملی برای مقابله با این بحران و مشکل مهم و اساسی برداشته نشده است و آنچه را شاهدیم صرفا «هشدار درمانی» است. هشدارهایی که از فرط تکرار کارآیی خود را حتی برای بیدار کردن افکار عمومی هم از دست داده است. حجم خبرها و هشدارهایی که در مورد بحران کمبود آب منتشر میشود روز به روز روبه به افزایش است اما در مورد راهکارها و اینکه حالا که فهمیدهایم با این بحران مواجه هستیم چه باید بکنیم حرف زیادی زده نمیشود. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نمیشود دست روی دست گذاشت و با بیان هشدار روزگار سپری کرد بلکه باید با فوریت هر چه تمامتر وارد فاز برنامهریزی شد.
مهلت ۵ساله برای حل بحران آب
«محمد حسین شریعتمدار»، مشاور عالی وزیر جهاد کشاورزی پنجم مرداد ماه امسال در چهل و هشتمین گردهمایی روسای دانشکدههای کشاورزی و منابع طبیعی کشور با تاکید بر اینکه در زمینه آب ۵۰ سال غفلت کردهایم، گفت: « برای حل بحران آب فقط ۵ سال فرصت داریم.» این عدد و رقمها چیزی نیست که بشود ساده از کنار آن گذشت و زنگ خطری را که میشود از لابلای آنها شنید باید بسیار جدیتر از آنچه است که فکر میکنیم. با اینکه اینقدر فرصت برای مقابله با این بحران تنگ است، اما شاهد هیچ برنامهریزی فوری و ضربتی و کارشناسی در حوزه مدیریت منابع آب در کشور نیستیم هر چند به صورت معمول تلاشهایی در جریان است اما بر کسی پوشیده نیست صدای پای بحران نزدیکتر از آن است که با سرعت فعلی برنامهریزیها بشود با آن مقابله کرد. شریعتمدار در این همایش با بیان اینکه اگر در طول برنامه ششم توسعه برای حل بحران آب موفق نباشیم فرصتها از دست خواهد رفت، همچنین هر چه زمان بگذرد هزینه ترمیم افزایش و حتی غیر ممکن خواهد شد، گفت: «اگرچه بسیاری از افراد در خصوص حل مسئله بحران آب ناامید هستند، اما معتقدیم میتوان این مشکل را حل کرد و حل آن اراده میخواهد، تعادل بخشی منابع زیر زمینی، افزایش بهرهوری، آبخیزداری، استفاده از آب باران، کاهش ضایعات و ... از جمله راهحلهای حل بحران آب است. بهرهوری در کشاورزی تنها راه نجات ممکن آب کشور است و بازچرخانی آب در مرحله بعد قرار دارد. در حال حاضر در سطح دنیا 20 میلیون هکتار مزارع آبی از طریق بازچرخانی آب آبیاری میشود این موضوع در کشور ما هم آغاز شده است.»
عبور از بحران کمبود آب نیازمند تدوین الگوی مصرف است
«غلامرضا کاتب»، عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی در این باره با بیان اینکه با وجود چالش کمبود آب و افزایش پدیدههای زیان آور خشکسالی و کانونهای فرسایش بادی، تاکنون الگوی مدون مصرف در کشور تدوین نشده است، بر این باور است: «وضعیت کمبود آب در نقاط مختلف کشور فرابحرانی است و برای عبور از این معضل نیازمند تدوین الگوی مصرف هستیم.» وی با اشاره به اهمیت مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی به عنوان پرمصرفترین بخش در کشور، میگوید: «با وجود ارایه تسهیلات کمبهره و بلاعوض 50 و 70 میلیون ریالی، بسیاری از کشاورزان در نقاط مختلف کشور حاضر به اجرای نصب سامانههای نوین آبیاری نیستند و کشت محصولات به صورت غرقابی همچنان از عوامل مصرف بالای آب در بخش کشاورزی است.» کاتب، آموزش و فرهنگسازی را دو رکن اساسی در صرفه جویی مصرف آب شمرده و میگوید: «باید در مراکز آموزشی، مساجد و در تریبونهای نماز جمعه مردم را نسبت به پدیده خشکسالی هوشیار کرد.»
بحران آب نیازمند تعریف دقیق
«محمد ابراهیم نیا»، دبیرکل دفتر برنامهریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو هم با بیان ایتکه وضعیت بحرانی آب ماحصل تصمیمات اشتباه گذشته است و منابع زیرزمینی آب که در طول ۴۰ سال به این وضعیت درآمده برای بازگشت به حالت قبلی و ترمیم به ۵۰ سال زمان نیاز دارد، به فارس گفت: «مردم باید به حق و حقوق خود آگاه باشند و نه فقط در محل زندگی خود بلکه در سراسر کشور تمامی منابع طبیعی را متعلق به خود بدانند و در پاسداشت آن کوشا باشند، چرا که وضعیت بحرانی که برای آب کشور ایجاد شده یکباره نبوده و طی چندین سال ایجاد شده است، پس باید برای بازگشت به وضعیت نرمال منابع آبی کشور تلاش کرد و صبر و تحمل داشت، زیرا سالها زمان لازم است تا با برنامهریزیهای مدون بتوانیم شرایط را به حال نرمال در آوریم.»
مرتضی افتخاری، رییس موسسه تحقیقات آب وزارت نیرو با بیان این که در هر سه بخش شرب، کشاورزی و صنعتی کشور اسراف در مصرف آب وجود دارد، گفت: «علاوه بر لزوم تغییر الگوی مصرف برای مقابله با بحران کمبود آب، با استحصال از منابع جوی میتوانیم میزان آب دریافتی را افزایش دهیم.»
وی با بیان اینکه ابتدا باید تعریف دقیق خود را از بحران آب بیان کنیم، باید بر اساس اصول علمی بگوییم اگر بحران آب را مثلا از درجه یک تا پنج تعریف کنیم در شرایط فعلی ایران در کدام وضعیت قرار دارد، به ایرنا گفت: «اگر بحران آب را در کشور بپذیریم؛ سهم زیادی از این بحران به نحوه مصرف در سه بخش شرب، صنعتی و کشاورزی بر میگردد؛ بنابراین مدیریت مصرف، امری فوقالعاده ضروری است.»
وی با اشاره به میزان بالای متوسط مصرف آب شرب هر ایرانی گفت: «در حالی که استاندارد مصرف آب شرب در دنیا برای هر نفر 150 لیتر در روز است، در شهرهای مختلف کشور این میزان به طور متوسط از 200 تا 300 لیتر در روز متغیر است. البته در مصرف آب شرب باید به عواملی هم که باعث افزایش غیرمستقیم مصرف آب شرب میشود، توجه کرد. مثلا اگر بیش از حد از روغن در طبخ غذا استفاده شود، به معنای نیاز بیشتر به مصرف آب در شستوشوی ظروف مربوطه است.» رئیس موسسه تحقیقات آب با اشاره به مصرف آب در بخش صنعت گفت: «در این بخش از مصرف مشکل عمده نبود مدیریت صحیح پساب صنعت است. تقریباً هر یک لیتر پساب، 40 لیتر آب سالم را آلوده میکند. اگر صاحبان صنایع، هم روی کاغذ و هم در عمل، مکلف به تصفیه پساب و سپس تخلیه آن به طبیعت شوند، تأثیر زیادی روی بهبود مدیریت منابع آب خواهد داشت. در بخش صنعتی مشکل میزان مصرف نداریم ولی مشکل تصفیه پساب وجود دارد. ضمن اینکه مجوز فعالیت واحدهای صنعتی بایستی متناسب با آب مورد نیاز و ظرفیت منابع آبی منطقه مربوطه داده شود. در حال حاضر تطبیق این موضوع بهتر شده لیکن در کل میشود مدیریت بهتری در صورت مشارکت بخشهای مختلف اعمال کرد.»
لزوم تقسیم بندی بحران
برنامهریزی جدی را برای مواجه شدن با این بحران را باید از نقطهای شروع کرد. با توجه به جمیع مباحث مطرح شده در این مدت نقطه عطف را میتوان تقسیم بندی کلی این بحران در دو بخش مجزا به حساب آورد. بخش آب شرب را باید از آب کشاورزی و سفرههای زیر زمینی تفکیک کرد. هر چند هر دو در یک مورد یعنی کمبود آب مشترک هستند، اما جنس این دو با هم بسیار متفاوت است. بر اساس گزارشهای اعلام شده کل آب مصرفی در بخش شرب کمتر از 10 درصد آب مصرفی کشور است. یعنی 90 درصد منابع آبی ما در بخش کشاورزی به مصرف میرسد اما آیا این به این معنی است که بخش شرب را رها کنیم و به بخش کشاورزی بپردازیم؟ قاعدتا این کار درستی نیست. برای تامین آب شرب هزینههای بسیاری باید صرف شود و این بخش حساسیت بالایی هم برخوردار است. ضمن اینکه همین 10 درصد خود با مشکل مواجه است. تامین آب در کلانشهرها به مرز هشدار رسیده است و باید فکر جدی برای آن کرد. از طرف دیگر هم بخش کشاورزی 90 منابع آبی کشور را مصرف میکند اما جنس این مصرف با جنس مصرف آب شرب متفاوت است برای هر بخش باید برنامههایی جدا و متناسب با اقتضائات آن بخش تدوین شود. در حال حاضر شاهد هستیم که توجه دولت بیشتر به بخش آب شرب جلب شده است. آن هم البته جدا از حساسیت این بخش به خاطر هزینههای بالای تامین آب در این حوزه است. افزایش توجه دولت به این بخش حتی باعث شده برخی کارشناسان به این نتیجه برسند که دولت در حال دادن آدرس غلط است و بخش کشاورزی را با آن همه مصرف رها کرده و به بخش شرب توجه میکند که هزینههای خود را کاهش دهد. این نوع نگاه اگر واقعا به حوزه سیاستگذاری وارد شود برنامهریزیها برای مقابله با مهمترین بحران کشور را به خطا خواهد برد و در این مورد به خصوص، دیگر شوخی بردار نیست. فرصت برای آزمون و خطا و تبدیل کردن عرصه به دعواهای دستگاههای مختلف دیگر تمام شده و باید با یک عزم ملی و یک برنامه جدی به سمت حل آن حرکت کرد. با این دیدگاه جدا سازی این دو بخش از هم حائز اهمیت است و باید برای مهار بحران در هر کدام از این بخشها به صورت جداگانه برنامهریزی صورت بگیرد.
اولویت مهم فرهنگسازی در بخش آب شرب
در بخش تامین آب شرب خصوصا در کلانشهرهای مانند تهران و اصفهان و شیراز و غیره کشور در حال حاضر با مشکل مواجه است. آمارهایی که در این باره منتشر میشود به اندازه کافی گویای عمق بحران است و باید هر چه سریعتر برای مقابله با آن آماده شد. در این بخش میتوان روی اصلاح الگوی مصرف و فرهنگسازی به عنوان یک نقطه اتکا، حساب کرد. فرهنگ مصرف آب شرب در کشور وضعیت خوبی ندارد. با وجود هزینههای بالای تامین آب شرب برای دولت، مردم آن را به قیمتی ارزان در اختیار میگیرند و همه ما شاهد نوع استفاده ناصوابی که از آن میشود هستیم. از شستن حیاط و ماشین بگیرید تا پرو خالی شدن استخرهای آنچنانی . پس یکی از مهمترین اقدامات در این حوزه باید روی اصلاح این الگو متمرکز شود.
قیمت یک محرک مناسب برای اصلاح فرهنگ
جامعه به مصرف آب به شیوه فعلی سالهاست که عادت کرده است و اطلاع رسانی و شعار و بسیج کردن رسانهها برای هشدار در این زمینه به نظر نمیرسد زیاد کارساز باشد. در نتیجه باید به فکر یک محرک دیگر بود. اصلاح قیمت آب همان محرکی است که در صورتی از آن استفاده درستی بشود میتواند به اصلاح این فرهنگ غلط کمک کند. البته این کار نیاز به مقدماتی دارد. باید با بررسیهای کارشناسی میزان نیاز مصرفی خانوارها بر حسب تعداد افراد را مشخص کرد و برای مصرف بیش از آن حد مجاز ؛ به صورت پلکانی قیمتهای بسیار بالاتر وضع کرد. در غیر این صورت با افزایش قیمت 10 یا 20 درصدی برای هر لیتر آب نمیتوان به کارکرد درست این محرک امیدوار بود.
احمدرضا امیریکهنوج، کارشناس مسائل کشاورزی و آب در این خصوص میگوید: «برای رفع مشکل آب شرب، اولین اقدامی که میتواند در دستور کار قرار بگیرد کاهش مصرف و تشویق مردم به صرفهجویی است در حال حاضر حجم آب سدها در حال کاهش است و آب ورودی به این سدها هم کاهش یافته و در برخی موارد قطع شده است، بنابراین در کوتاه مدت برای حل این مشکل، باید مصرف را کم کرد.»
آب کشاورزی
در بخش کشاورزی هم با بحران جدی مواجه هستیم. خشکسالی به شدت کشور را تهدید میکند و الگوهای کشت ما همچنان همان الگوهای قدیمی است. بیش از 90 درصد منابع آبی تجدیدپذیر ما در این بخش مصرف میشود در سالهای قبل برنامههایی اجرا شده که از نظر کارشناسان مصداق بی تدبیری است. پروفسور پرویز کردوانی، جغرافی دان برجسته ایرانی در این زمینه میگوید: «بزرگترین خیانتی که میشود به مردم مناطق خشک کرد این است که از مناطق آبخیز به آنها آب برای کشاورزی و صنایع انتقال داد. این روند الگوی مصرف را دچار تغییر میکند و در نهایت هم نمیتوانیم جوابگوی نیازهای ایجاد شده برای آنها باشیم. نتیجه این میشود که انتظاری ایجاد شده که جوابگوی آن نیستیم ضمن اینکه الگوی اقلیمی را هم بر هم زدهایم.»
این کار در سالهای گذشته به وفور انجام شده است. در کل باید در روند مصرف آب در بخش کشاورزی هم تجدیدنظر شود. بخش کشاورزی یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی کشور است و از طرفی بیشترین مصرف آب کشور مربوط به این بخش است؛ این بخش 92 تا 94 درصد منابع آب کشور را مصرف میکند که به علت راندمان پایین آبیاری و همچنین بالا بودن ضایعات کشاورزی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بخش عمدهای از منابع آب را هدر میدهد. اما متهم کردن بخش کشاورزی به عنوان قاتل آب کشور بدون توجه به پتانسیلهای این بخش هم راهکار خوبی برای مواجه شدن با این بحران نیست. بر اساس آمار رسمی کشور 18 درصد تولید ناخالص ملی، 25 درصد اشتغال و تامین 85 درصد غذای جامعه، 25 درصد صادرات غیر نفتی از این بخش به دست میآید.
مبارزه با چاههای غیر مجاز و اصلاح الگوی کشت
با این حساب باید برای این بخش برنامهریزی درست و دقیق انجام داد. به نظر میرسد اولین گام در برخورد با بحران آب در بخش کشاورزی ساماندهی چاههای غیر مجاز است. در حال حاضر صدها هزار حلقه چاه غیرمجاز در کشور وجود دارد. استفاده از این چاهها هم معمولا به روش سنتی صورت میگیرد و میتوان گفت بخش مهمی از هدر روی آب در بخش کشاورزی به دلیل وجود همین چاههای غیر مجاز است. البته برخورد صرفا قهری با این پدیده ممکن در برخی مناطق به تنش بیانجامد بنابراین خود برخورد با حفر چاههای غیر مجاز و ساماندهی آن نیازمند کار کارشناسی جدی است. 60 درصد آب مورد نیاز در بخش کشاورزی از منابع آب زیرزمینی تامین میشود. برداشت آب اضافی از چاهها رقم بالایی را نشان میدهد. بنابراین باید در این زمینه با جدیت دولت ورود کند. همچنین در حال حاضر در برخی مناطق خشک کشور محصولاتی کاشت میشود که آب بری بالایی دارند. به طور کلی یکی دیگر از سرفصلهای برنامههای دولت برای مقابله با بحران آب باید تغییر الگوی کشت و دامداری در کشور باشد.
آبیاری مکانیزه
به اعتقاد کارشناسان تنها راه عبور از کم آبی و خشکسالی رودخانهها، تالابها و سفرههای آب زیرزمینی، استفاده از روشهای نوین آبیاری در کشاورزی است. به طور میانگین سالانه 30 میلیارد مترمکعب از ذخیره آبی پشت سدها تبخیر میشود دلیل حجم زیاد تبخیر آب، ذخیره سازی آن در پشت سدها است چرا که آب جاری در رودخانه تبخیر چندانی ندارد و تا وقتی که آب در رودخانه حرکت میکند تبخیر قابل توجهی صورت نمیگیرد. بخش کشاورزی 92 درصد، بخش صنعت پنج درصد و مصارف شرب سه درصد از مصرف آب را در کشور شامل میشوند که بدیهی است برای صرفه جویی در صرف آب باید از بخش کشاورزی اقدام شود. دنیا به سمت روشهای نوین آبیاری مانند آبیاری قطره ای و بارانی روی آورده که با توجه به بحران کمبود آب در کشور، استفاده از روشهای نوین آبیاری کشاورزی بیش از گذشته ضروری است.
متوسط میزان مصرف آب جهانی در بخش کشاورزی 70 درصد است و بعضی از کشورها با اعمال مدیریت صحیح این میزان را به 50 درصد کاهش دادهاند. البته باید توجه داشته باشیم که برخی کشورهای در مناطق خشک نیستند چه بسا اگر چنین بود این میزان را بیشتر از این هم کاهش میدادند. یکی از عملیترین راهکارهای مقابله با بحران آب در بخش کشاورزی مکانیزاسیون آبیاری و اصلاح الگوی آبیاری در کشور است. در این بخش باید سرمایهگذاری جدی صورت بگیرد و از کشاورزان با پرداخت تسهیلات ارزان قیمت حمایت شود. یکی از مسائل مهم که در بخش مدیریت آب کشور با آن مواجه هستیم کمبود اعتبارات است. برای استفاده بهینه از این اعتبارات محدود باید در مورد این طرحهای مطرح شده، تحقیقات کارشناسی انجام و اجرای آنها اولویت بندی شود. مثلا ببینیم بارور کردن ابرها بیشتر میتواند کمک کند یا مهار آبهای سطحی و باران آبها و بعد این منابع کم را به صورت متمرکز به این طرحها با توجه به اولویت بندی انجام شده اختصاص دهیم وگرنه، شروع کردن چند پروژه همزمان که برای اتمام رساندن هیچکدام منابع کافی نداریم نمیتواند کارساز باشد.اما اجرای این کار هم نیازمند هزینه بالایی است. بر اساس گفتههای امیری در حال حاضر میتوان در سال 400 هزار هکتار را به سیستم مکانیزه آبیاری مجهز کرد و با این حساب به یک برنامه 10 ساله برای اجرای این طرح نیاز است.
تشویق کشاورزان و در صورت لزوم اجبار کردن آنها
طرحهایی در حال حاضر در این زمینهها در جریان است اما یک مشکل دیگر در این بخش این است که بسیاری از کشاورزان از این طرحها حمایت نمیکنند. هنوز بسیاری از کشاورزان تمایل چندانی به استفاده از سیستمهای مکانیزه آبیاری ندارند و فرهنگ سازی مورد نیاز در این زمینه انجام نشده است. در حالی که در قانون بودجه هزار میلیارد تومان برای ارایه تسهیلات به کشاورزان در این حوزه در نظر گرفته شده و قرار است 85 درصد این تسهیلات هم بلاعوض باشد اما استقبال چندانی از این اقدامات انجام نمیشود. فشار بالایی به سفرهها و ذخایر آب زیر زمینی کشور وارد میشود، به عنوان مثال بر اساس آمار بیش از 90 درصد آب مصرفی در استانی مانند کرمان از چاهها تامین میشود. اگر این چاهها به طور همزمان شروع به برداشت کنند به میزان آبی که در کارون در دوره پرآبی وجود برداشت خواهند کرد.
منصور اولی، خبرنگار اقتصادی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است