فاجعه شیمیایی سردشت از منظر سطوح پنج گانه تحلیل پاتریک مورگان | فراتاب
کد خبر: 6407
تاریخ انتشار: 15 تیر 1396 - 13:34
دکتر رحمت حاجی مینه

فراتاب پرونده ویژه سی امین سالیاد قربانیان بمباران شیمیایی سردشت: فاجعه شیمیایی سردشت از پدیده های تراژدیک قرن بیستم در دوران جنگ سرد است که به دنبال جنگ های جهانی اول و دوم در دهه 1980 اتفاق افتاد. تراژدی که علاوه بر ماهیت آن، واکنش به آن نیز تراژدی گونه بود تا جایی که سکوت قدرت های جهانی، باعث تکرار آن در مقیاسی بزرگ تر و این بار حلبچه در کردستان عراق به دست همان معمار تراژدی های سه گانه کردی یعنی سردشت، حلبچه و انفال شد. وضعیتی که فهم و درک آن علاوه بر روایت های تاریخی گزارش گونه نیاز به تحلیل و تبیین های علمی دارد. تا فراتر از نگاه یادواره ای به آن، علل و عوامل وقوع چنین فاجعه ای در قرن بیستم با وجود ارزش های لیرالی و حقوق بشری و سازمان ها و نهادهای بین المللی واکاوی شود و این پدیده با ابعاد تراژدیک آن بهتر شناخته شود، شناخت و معرفتی که در آینده به جلوگیری از تکرار دوباره چنین فجایعی برای بشریت کمک کنند.

بمباران شیمیایی سردشت از آنجا که در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اتفاق افتاده است پدیده ای چند بعدی و بین المللی است که نمی توان آن را صرفا یک حمله جنگی تلقی کرد بلکه لازم است با رویکردی کلان تر بر اساس پیوند لایه های چندگانه سیاست بین الملل، چرایی آن را فهمید. در روابط بین الملل نگاه علمی به پدیده ها حول محور چرایی و چگونگی شکل گیری بر اساس سطح تحلیل است که در این راستا اندیشمندان علم سیاست و روابط بین الملل از جمله کنث والتز، سطح تحلیل سه گانه، دیوید سینگر، سطح تحلیل دوگانه و پاتریک مورگان، سطح تحلیل پنج گانه را پیشنهاد کرده اند. در این نوشته چرایی فاجعه شیمیایی سردشت را از منظر سطح تحلیل پنج گانه مورگان که در مقایسه با دو الگوی دیگر، فاکتورهای بیشتری را مورد توجه قرار می دهند، بررسی می کنیم. بر این اساس علل وقوع فاجعه شیمایی سردشت را در پنج سطح فردی، نهادهای تصمیم گیری داخلی، دولت ملی، الگوها و مجموعه های منطقه ای و نطام بین الملل مورد واکاوی قرار می دهیم.

1- سطح فردی:

در تحلیل بمباران شیمیایی سردشت همانطورکه مورگان معتقد است تحلیل خصوصیات روحی و روانی افرادی که تصمیم گیرنده هستند مهمترین فاکتور به حساب می آید که در این راستا، صدام حسین دیکتاتور عراق از سال 1979 تا 2003 که در زمان بمباران شیمیایی سردشت در سال 1987 رئیس جمهور این کشور بود، نقش اصلی را در این فاجعه داشته است که برای فهم این نقش لازم است شخصیت او به همراه خصوصیات روحی و روانی اش که برآمده از شرایط خانوادگی، سیاسی و محیطی آن دوره عراق بود، مورد واکاوی دقیق قرار بگیرند تا تصمیم او مبنی بر شیمیایی کردن شهر کردنشین غیر نظامی سردشت قابل فهم باشد. علاوه بر این مشخصات، نکته مهم دیگر در تصمیم صدام برای شیمیایی مردم سردشت، مفهوم هویت است که بر اساس آن صدام در منظومه هویتی خود (ما و دیگری)، کردها را "دیگری" تعریف کرده بود که به راحتی و فارغ از هرگونه ملاحظات اخلاقی به فجیع ترین شیوه کشتار جمعی یعنی تسلیحات شیمیایی متوسل شود که نتیجه آن قتل و عام کور مردم بی گناه و غیرنظامی سردشت بود. البته در تحلیل سطح فردی فاجعه شیمیایی سردشت، چهره دیگری که باید مورد مطالعه قرار گیرد عموزاده صدام، علی حسن المجید التکریتی است که نقش اجرایی را در وقوع این فاجعه داشت و به دلیل نقش بارز وی در کشتار مخالفان صدام خصوصا کردها با استفاده از تسلیحات شیمایی به علی شیمیایی معروف شد.

 

2- سطح نهادهای تصمیم گیری داخلی:

در سطح نهادهای تصمیم گیری داخلی تاثیرگذار بر وقوع بمباران شیمایی سردشت، حزب بعث عراق از اهمیت اصلی برخوردار است که اسم اصلی آن "حزب عربی سوسیالیستی بعث" می باشد. در واقع، بعثیسم آمیزه ای از ناسیونالیسم عربی به معنای فراملی اش یعنی پان عربیسم و سوسیالیسم است. که شاخصه پان عربی آن بطور کامل در مقابل پذیرش کردها در حوزه سرزمینی و هویتی می باشد. آموزه ای که در رفتار حزب بعث در هر دو ورژن عراقی و سوری اش قابل روئیت است. لذا حزب بعث عراق به عنوان نهاد عمده تصمیم گیری در ساختار سیاسی عراق که تحت رهبری صدام هم قرار داشت از عواملی است که بمباران شهر سردشت به عنوان یک شهر کردنشین را میسر کرد.

 

3- سطح دولت ملی:

در سطح سوم که بحث دولت- ملت است سطحی بالاتر از نهادهای تصمیم گیری مبنی بر ساختار سیاسی عراق و روندهای کلان سیاسی را باید مد نظر داشت. از نگاه هانس جی مورگنتا متفکر رئالیسم، دولت ها در حوزه خارجی سه هدف را دنبال می کنند: حفظ وضع موجود، تغیر وضع موجود و سیاست پرستیژ . در این راستا دولت عراق به عنوان بازیگری که از انقلاب اسلامی ایران احساس خطر کرده بود با حمله به ایران درصدد حفظ وضع موجود بود. در این سطح تحلیل، بمباران شیمیایی سردشت در بافت کلان تر جنگ رژیم بعثی علیه جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد. به گونه ای که نیروهای عراقی قبل از سردشت، بهره گرفتن از تسلیحات شیمیایی در جبهه های جنگی را شروع کرده بودند و با استفاده از فضای جنگ تحمیلی، اینبار سلاح های شیمایی را علیه یک شهر مرزی غیرنظامی کردنشین ایران یعنی سردشت بکار گرفتند. فاجعه ای که برای اولین بار در تاریخ جنگ های بین دولی اتفاق افتاد.

 

4- سطح منطقه ای:

در سطح منطقه ای تحلیل فاجعه شیمیایی سردشت می توان از یک طرف به فضای منطقه ای بوجود آمده پس از انقلاب اسلامی ایران اشاره داشت که بیشتر بازیگران منطقه ای از اقدام عراق علیه ایران حمایت کردند یا در قبال آن سکوت اختیار کردند، وضعیتی که صدام را در انجام هرکاری برای رسیدن به اهدافش از جمله کاربرد تسلیحات شیمیایی جسور کرده بود. از طرف دیگر در سطح الگوهای منطقه ای باید به پراکندگی جمعیت کردها در بین کشورهای منطقه از جمله عراق، ترکیه، سوریه خصوصا ایران اشاره کرد که صدام با استفاده از شرایط جنگی بین خود و ایران تلاش کرد که جنگ علیه کردها را که از مدت ها قبل در عراق شروع شده بود در خارج از مرزهای عراق نیز دنبال کند. در این سطح هدف صدام القای این تصور بود که در سرکوب کردها به هیچ اصول و کنوانسیون حقوقی داخلی و بین المللی پایبند نیست و شرایط جنگی بهترین فرصت است که رژیم بعث کردهای عراق را به اتهام همکاری با ایران سرکوب کنند و سردشت هم به بهانه ماوی کردهای عراق نباید از این پروسه دور بماند.

 

5- سطح نظام بین الملل:

سطح  نظام بین الملل، کلان ترین سطح تحیل بمباران شیمیایی سردشت است که در الگوی پنج سطحی مورگان باید برای فهم و تبیین این فاجعه موردبررسی قرار گیرد. فاکتورهای عمده در این سطح عبارتند از نظام دوقطبی، جنگ سرد، حمایت غربی ها از صدام و رژیم بعثی در جنگ هشت ساله ایران و عراق و نهایتا ناکارآمدی سازمان ملل متحد و دیگر نهادها و کنوانسیون های بین المللی به دلیل رقابت سیاسی- ایدیولوژیک شرق و غرب. وضعیتی که باعث شد صدام حسین دیکتاتور عراق بدون نگرانی از هرگونه عواقبی به چنین جنایت فاحش بشری دست بزند. همانطور هم که انتظار داشت قدرت های بزرگ تنها به نظاره نشستند و با رویکردی سیاسی- ایدیولوژیک از هرگونه محکوم کردن چنین فاجعه دردناکی در سده بیستم خودداری کردند. وضعیتی که باعث تکرار چنین فاجعه ای در مقیاس بزرگتر در شهر کردنشین دیگر یعنی حلبچه در عراق شد. سکوت جنایت باری که باعث می شود  حامیان منطقه ای و بین المللی صدام هم که به او در خلق چنین تراژدی های بشری کمک کرده بودند، همدست صدام در خلق چنین فاجعه ای تلقی شوند. 

 

رویهمرفته، بمباران شیمیایی سردشت در هفت تیر سال 1366 (28 ژوئن 1987) از منظر سطوح تحلیل پنچ گانه پاتریک مورگان، پدیده ای برآمده از خصوصیات روحی- روانی دیکتاتورگونه صدام حسین، هویت پان عربی حزب بعث، ضدیت دولت عراق با کردها، جنگ ایران و عراق، پراکندگی کردها به لحاظ جغرافیایی، شرایط دوقطبی بین المللی و حمایت غربی ها از صدام در جنگ با ایران بود. هرچند همه فاکتورهای پنجگانه در وقوع فاجعه شیمیایی سردشت از یک اندازه اهمیت برخوردار نیستند بلکه همانطور که مورگان هم اشاره دارد سطح فردی یعنی صدام دیکتاتور عراق تعیین کننده ترین عامل است در حالی که دیگر فاکتورهای در لایه های دیگر تحلیل به عنوان عوامل میسر کننده و تسهیل کننده از اهمیت متفاوتی برخورداند.

 

 

دکتر رحمت حاجی مینه؛ استادیار روابط بین الملل و عضو شورای نویسندگان فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار