کد خبر: 6335
تاریخ انتشار: 28 خرداد 1396 - 14:57
دکتر هادی نقدی
روریستها به تروریست بودن خود افتخار می‌کنند و مرزهای مکان و زمان را درنوردیده‌اند؛ از این رو مباحث معطوف به چیستی و چرایی آن شدت گرفته است


فراتاب- گروه بین‌الملل: ترور پدیده‌ای قدیمی برای حذف مخالفان در همیشه ی تاریخ وجود داشته است. طی سالهای اخیر این پدیده هم گسترده و جهانی شده است و هم نوع و اهداف آن تغییر کرده است. در شکل سنتی آن عموما لیدرها و افراد نخبه ی جریان مخالف مورد سوء قصد قرار می گرفتند تا مخالفان با بحران نخبگان و رهبران روبرو شوند. اما با این حال ترور آنچنان قبیح و ناجوانمردانه بود که خیلی مواقع تروریست ها حاضر به پذیرش آن نمی شدند.
در سالهای اخیر با رشد فزاینده و جهانی شدن ترور روبرو بوده ایم. تروریستها به تروریست بودن خود افتخار می‌کنند و مرزهای مکان و زمان را درنوردیده‌اند؛ از این رو مباحث معطوف به چیستی و چرایی آن شدت گرفته است. تحلیل این موضوعلت، پرسشهای بنیادینی را به دنبال خود آورده است که عبارتند از: 1. چه کسانی ترور می‌کنند (بعد شخصی و شخصیتی)؟ 2. افرادی که ترور می‌کنند چه تفکری دارند (بعد ایدیولوژیک و انگیزشی ترور)؟ 3. تروریست‌ها اهل کجا هستند و موقعیت اجتماعی آنها در جامعه خود چگونه است؟ (خاستگاه مکانی و اجتماعی)؟ 4. چه کسانی ترور می شوند؟ (موضوع ترور)؟ 5. چرا این افراد ترور می شوند؟ (هدف ترور).
با توجه به این پرسشها می توان از یک سه ضلعی ترور نام برد که شرط لازم برای ترور محسوب می شوند. این سه ضلع شرایط لازم برای بروز تروریسم هستند اما هنوز شرط کافی نیستند. از این ترور رو به شروط لازم و کافی نیاز دارد.
1- زمینه‌های فردی:
تروریست ها معمولا مرد هستند(هرچند در میان داعش مواردی زن تروریست وجود دارند.). از نظر شخصیتی افرادی که دست به ترور می زنند معمولا کسانی هستند که قبلا روابط بین فردی ناسازگارانه و سازگاری درون روانی مختلی داشته اند. بررسی گذشته افرادی که مرتکب اعمال خشونت آمیزی همچون ترور شده اند، حاکی از آن است که آنها قبل از رسیدن به جوانی نشانه های اختلال سلوک را در سن مدرسه از خود نشان داده اند. این افراد احتمالا به عنوان فرد تطابق نایافته و ناسازگار در مدرسه از سابقه ی اخراج از کلاس برخورداند. این افراد گرایشات ضد اجتماعی خود را در رانندگی خطرناک، رد کردن چراغ قرمز، تقلب کردن، دروغگویی و کلاهبرداری، جعل اسناد، در حیوان آزاری و انجام رفتارهای خارج از هنجار و... نشان داده اند. جدا از افراد با پروفایل ضد اجتماعی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی که احساس طرد و رها شدگی دارند و همیشه میان دو قطب آرمانی کردن و بی ارزش سازی در نوسان هستند، گروه دیگری هستند که ممکن است جذب این گروهها بشوند. واقعیت بیانگر آن است که در منحنی توزیع طبیعی درصدی از جامعه نرمال نیستند. اختلالات روانشناختی همانند پرخاشگری، اختلال شخصیت آنتی سوشال و مرزی همیشه وجود داشته و درصدی از جمعیت طبیعی را تشکیل می دهند. اما هر فردی که اختلال شخصیت، یا بیماری روانی دارد، الزاما تروریست نمی شود اما تروریسم به افرادی با چنین اختلالاتی نیاز دارد،. در واقع افراد سالم از نظر روانشناختی به ندرت می توانند جذب گروههای بزهکار و تروریستی شوند. کسانی که جذب گروههای تروریستی می شوند افرادی هستند که فاقد انعطاف پذیری و قابلیت تطابق یافتگی هستند. اما این شرط کافی برای تروریست شدن نیست. انها یکی از شروط لازم و اضلاع سه ضلعی ترور است.

2- تبعیض و نابرابری اجتماعی:
دومین ضلع ازمثلث ترور، وجود جوامع بسته و نابرابر است. البته که جوامع بسته و پر از تبعیض نیز تازگی ندارد و همیشه کم و بیش وجود داشته است. قطعا جوامع کاستی مانند هند جوامع نبرابری هستند، اما در این جوامع ترور چندان رشد نکرده است. پرسش این است چرا در جامعه ی هندوستان ترور به ماند خاورمیانه رشد نکرده است. چرا در کشورهای عربی ترور اینچنین رشد کرده و جوانان جوامع آزاد را نیز به خود جذب می کند. تبعیض و نابرابری هم همانند اختلالات روانشناختی در جوامع مختلف وجود دارد. اما چه چیزی سبب می شود در یک جامعه متغیر تبعیض بستر ترور شود و در جامعه ای دیگر بستر همزیستی و پذیرش یک رابطه ی عمودی میان شهروندان آن جامعه؟ تدقیق در این سوال نشان می دهد که تور محصول تبعیض صرف نیست اما تبعیض و نابرابری می تواند یکی از زمینه ها و اضلاع مثلث ترور محسوب شود.
3- افکار رادیکال:
افکار رادیکال می تواند سومین شرط لازم و ضلع سوم مثلث ترور باشد. رادیکالیزم فکری، بستری کهن دارد، در دین اسلام خوارج نخستین نمونه ی تفکر رادیکال اسلامی هستند. بعدها این افکار در نوشته ها و آثار متفکرین مشهوری مورد شرح و تفسیر بیشتر قرار گرفت، به کتابت درآمد و تا عصر حاضر نیز اسلام سیاسی ادامه داشته است(نام این متفکرین اشاره نشده تا از به حاشیه رفتن موضوع اصلی مقاله تحت عنوان واکنش های ممکن به این اسامی خودداری شود.). واقعیت این است که این افکار وجود داشتند و به کتابت هم در آمده بودند اما خوانندگان معدودی داشتند. با رشد رسانه های گوناگون خصوصا تصویری و دیجیتالی، و شبکه های اجتماعی، این افکار رادیکال از قالب اشخاص محدود و کتب، به عرصه ی عمومی منتقل و همگانی شد. رسانه ها این افکار را همگانی کرده و در دسترس همگان قرار دادند و به باز تعریف مناسبات قدرت و مفاهیمی همانند عدالت و آزادی پرداختند. به دلیل سرخوردگی مردم از تعاریف پیشین از این مفاهیم، این تعاریف جدید برای برخی افراد دارای اختلالات روانشناختی جذابیت پیدا کرد و افراد رادیکال از نظر شخصیتی با آشنا شدن با این افکار رادیکال، و این تعاریف جدید از مناسبات قدرت، حول ریسمانی به نام تفکر افراطی از موقعیت های منفرد خارج و با به هم پیوستن، و تشکیل کلونی هایی قدرت، چاره کار را در ترور دانسته و به ترور پرداختند. تفکر رادیکال همانند نخ تسبیح افراد رادیکال را به هم متصل می کند.
4- شرط کافی:
این سه شرط فوق شرایط لازم بروز ترور محسوب می شوند اما هنوز فاقد شرط کافی هستند. این سه متغیر به یک متغیر میانجی نیاز دارند تا درخت افراطی گری با میوه ی ترور بارور شود. بدون شک، اختلالات روانشناختی و شخصیتی، وجود تبعیض و نابرابری، مذهبی و اجتماعی، و وجود افکار رادیکال بدون احساس تبعیض منجر به ترور از نوع ترورهای داعشی نمی شوند. در جامعه ی کاستی هند تبعیض شدید وجود دارد اما افراد این جامعه، تبعیض را امری قدرگرایانه می دانند و آن را به عنوان سرنوشت خود پذیرفته اند، به گونه ای که احساس تبعیض ندارند. در حالیکه خوانشی که داعشی ها از دین اسلام دارند این تقدیر را مردود و تبعیض را ناشی از ستم دیگریهایشان می دانند. از این رو تبعیض به تنهایی بستر ترور محسوب نمی شود بلکه آگاهی داشتن از تبعیض و احساس تبعیض به همراه سه شرط دیگر است که موجب ترور می شود. البته این خودآگاهی کاذب و بر مبنای معیارهای برونی است. از این رو به دلیل اینکه این تفکر اساسا صرف رفع نابرابریها نمی شود، بلکه نابرابریها را فرصتی برای رشد خود می داند، کاذب و تحریف شده محسوب می شود.
5- موضوع ترور:
در تروریسم کلاسیک، موضوع ترور معمولا افراد شاخص و رهبران آنها بود. اما داعشی ها هر شخص و گروهی را بجز دوستان خود موضوع ترور می دانند دلیل این کار چیست؟ آنها با خوانشی خاص از دین در دیگری سازی به شکلی که جامعه را به دوقطبی خیر و شر تقسیم کنند استادانه عمل می کنند. با این کار عامه ی مردمی که با آنها همراه نیستند را اگرچه عامل بدبختی آنها هم نباشند، در قطب مخالف خود می نشانند، جهان را به منازعه قدرت حق و باطل تبدیل کرده و موضوع ترور را هر کسی بجز داعشی ها می دانند. با این نگاه است که کشتن هر کسی را بر خود واجب می دانند و لازم نیست آن فرد مخالف آنها باشد یا نه، همین که همراه آنها نیست دشمن است. پس موضوع ترور در تفکر داعش هر فرد، گروه و دولت غیر همراهی را شامل می شود.
6- هدف ترور:
برای اکثر مردم هدف داعش از ترورهای کور نامعلوم است. آنها به مردم عادی که در خیابان قدم می زنند حمله می کنند، به شاگردان در حال تحصیل در یک کلاس درس و... لازمه ی خوانش از نوع داعشی از دین، معرفی افکار و ارائه ی راهبردهای خود در عرصه ی افکار عمومی و مجاب کردن جامعه به قبول همراهی روش خود یا قبول دشمنی است. آنها با علنی کردن مواضع خود به تمام بشریت پیام می دهند یا همراه ما باشید یا بی طرف وجود ندارد و برعلیه ما هستید. آنها از این طریق کار خود را برای ترور کردن آسان می کنند. با این کار عملیاتهای تروریستی آنها دیگر نیازمند پیچیدگیهای معمول نیست و همیشه موضوع های فروانی برای ترور وجود دارند. از سویی مردم را با این کار مرعوب و وادار به اطاعت می‌کنند.
در پایان باید گفت ترور محصول حاصل جمع انسانهای بیمار، محیط بیمار و مملو از تبعیض و نابرابری، در مواجهه با افکار افراطی است به شرطی که افراد در آن محیط احساس تبعیض را داشته باشند و گرنه تبعیض بدون احساس تبعیض نمی تواند به بروز ترور بیانجامد. محیط خاورمیانه خیلی به خوبی گویای این مسئله است. چراکه مردم تبعیض را نامعقول، غیرعادلانه و تحمیلی می‌دانند.

 

دکتر هادی نقدی (روانشناس)

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار