کد خبر: 6305
تاریخ انتشار: 22 خرداد 1396 - 19:15
آلمان خواستار مشارکت ایران و ترکیه در حل مناقشه میان قطر و عربستان شد
بررسی های صورت گرفته بر رویکرد دیپلماسی آلمان نشان می دهد، بخش‌های مهمی از اهداف سیاست خاورمیانه‌ای این کشور، برای ارتقای موقعیت ایران در منطقه فرصت‌ساز است.

محمدرضا ستاری؛ فراتاب- شواهد نشان می دهد که روابط میان آمریکا و اتحادیه اروپا، پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ به طور بی سابقه ای دچار واگرایی شده است. پیش از این هیچکدام از روسای جمهوری آمریکا، چنین رویکرد و اختلاف نظری با اورپا از خود نشان نداده اند؛ به طوریکه کارشناسان معتقدند ترامپ نحوه برخورد با رهبران اروپایی را بلد نیست و به جای آن نشان داده که با پوتین و عربستان سعودی قرابت بیشتری را حس می کند.
در این میان سردمدار مواجه با اقدامات آمریکا در اتحادیه اروپا، آلمان است. آلمان ها امروزه پس از تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا، اهرم اصلی حفظ و تقویت همگرایی اروپایی محسوب می شوند. گسست میان آلمان و آمریکا پس از اجلاس سران جی 7 در ایتالیا به صورت عینی مشخص شد، جایی که آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به نشانه اعتراض نسبت به سیاست های ترامپ از حضور در نشست خبری پایان اجلاس خودداری کرد. مرکل همچنین روز گذشته تفاوت واضح دیدگاه سیاست خارجی کشورش در رابطه با خاورمیانه را با آمریکایی ها نشان داد. وی در دیدار خود با رییس جمهوری مکزیک با ابراز نگرانی از اوضاع خاورمیانه و تنش های اخیر میان عربستان و قطر، تاکید کرد که تمام کشورهای حوزه خلیج فارس باید با همکاری ایران و ترکیه، نسبت به حل و فصل این مناقشه با یکدیگر همکاری کنند. وی همچنین گفت: ما به دنبال راه حل سیاسی برای درگیری ها و تعادل و توازن قدرت در منطقه حساس خاورمیانه هستیم.
رویکردی که به تنش ختم می شود
این اعلام موضع عملاً اشاره ای است به نحوه مواجهه دونالد ترامپ نسبت به تحولات منطقه. وی در سفر اخیر خود به عربستان، میلیاردها دلار قرارداد تسلیحاتی با سعودی را نهایی کرد. امری که ضمن از بین بردن توازن قوای منطقه ای، دست ریاض را به عنوان یکی از گزینه های تشدید بحران در خاورمیانه بازتر می سازد. از سوی دیگر به نظر می رسد ترامپ با ورود خود به تنش میان عربستان و قطر و جانبداری از سعودی ها در این تنش، علاوه بر سنگ اندازی در حل و فصل سریع این بحران به دنبال بهره برداری از منافع حاصل از تشدید بحران ها در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است.
سیاست خارجی دونالد ترامپ و نحوه مواجه وی با مسایل جهانی، حاکی از آن است که اکنون مفهومی چند وجهی در توصیف سیاست خارجی آمریکا دست برتر را در اختیار دارد. ترامپ معتقد است که تنها متعهد به آمریکاست و این دیدگاه ضمن نادیده گرفتن پیچیدگی ها و روابط متقابل در عرصه بین الملل، بیانگر این است که رییس جمهوری جنجالی ایالات متحده، نگاهی تک بعدی و خود محور به منافع آمریکا داشته و رویکردی غیر جهانی و دورن زا را نسبت به نظام بین المللی اتخاذ کرده است. چنین امری برای جامعه جهانی، تغییر در نظم بین المللی را در پی خواهد داشت که دوره گذار آن عمدتاً بر پایه بی ثباتی، بحران و حتی جنگ قرار دارد.
اتحاد آلمان و فرانسه با حفظ اروپای واحد
با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، نخستین چالشی که برای رهبران قاره سبز بروز کرد به خطر افتادن همگرایی اروپایی و فروپاشی اتحادیه اروپاست. در این میان آلمان ها با تکیه بر قدرت اقتصادی و وجهات بین المللی خود، رهبری حفظ و تحکیم پایه های اروپایی را بر عهده گرفتند. این امر با پیروزی امانوئل ماکرون جوان در فرانسه نوید تقویت جبهه آلمانی را به همراه داشت.
با توجه به قدرت گرفتن احزاب راست گرای افراطی و پیوند خوردن آن با حضور ترامپ در کاخ سفید، انتخاب ماکرون یک پیروزی برزگ برای اتحادیه اروپا محسوب می شد. وی برنامه گسترده ای برای اصلاحات و تقویت ادغام های سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا دارد و در صورت پیروزی آنگلا مرکل در انتخابات شهریور ماه، آلمان و فرانسه می توانند به عنوان دو قدرت برزگ و همگرای اتحادیه اروپا در حوزه مذاکرات بریگزیت، اصلاحات ساختاری اروپا و پیکربندی مجدد اتحادیه اروپا با یکدیگر همکاری داشته باشند.
از سوی دیگر شکست ترزا می رهبر حزب محافظه کار بریتانیا در انتخابات پنجشنبه گذشته و اجبار وی برای تشکیل کابینه ائتلافی با احزاب رقیب که عمده ترین آنها از مخالفان خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بودند، بیانگر این نکته خواهد بود که ترزا می به عنوان نخستین رهبری که به دیدار دونالد ترامپ در واشنگتن شتافت، توان خود را برای امتیازگیری از اروپا و همکاری با ترامپ غیر قابل پیش بینی تا حد زیادی از دست داده است.
مقامات بریتانیا با پیوند خوردن خروج از اتحادیه اروپا و روی کار آمدن ترامپ در آمریکا به دنبال اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی تری نسبت به گذشته بوده و در این میان سعی داشتند که ضمن باز تعریف روابط خود با آمریکا و خروج از انزوای ناشی از بریگزیت، نفوذ بیشتری در خاورمیانه را در دستور کار قرار دهند. شکست حزب محافظه کار در این راستا باعث شده تا ضمن کاهش توان راهبردی لندن، محور اروپای واحد با رهبری آلمان و فرانسه نیز بیش از پیش تقویت شود.
رویکردهای خاورمیانه ای آلمان و منافع آن برای ایران
در همین رابطه، توجه به رویکرد سیاست خارجی آلمان، مشخص می کند که آنها علاوه بر حفظ روند همگرایی اتحادیه اروپا، در منطقه خاورمیانه نیز ضمن تاکید بر مبارزه با تروریسم، خواستار ایجاد یک ساختار امنیت منطقه ای با مشارکت فعال تمام بازیگران خاورمیانه و شمال آفریقا هستند. مقامات برلین معتقدند که مناقشه فلسطین و اسراییل، مهمترین سوخت رسان دستگاه های تبلیغاتی گروه های افراطی از جمله القاعده و داعش است. از سوی دیگر، آنها با پذیرش بزرگترین حجم از پناهجویان سوری و عراقی، ضمن افزایش نفوذ بی سر و صدا بر این کشورها، قصد انتقال دغدغه های خود در خصوص گسترش وهابی گری به عربستان را دارند. آلمان همچنین با ایفای نقش متوازن کننده میان آمریکا و روسیه در منطقه خاورمیانه، خواستار ممانعت از فروپاشی ساختارهای دولت- ملت در خاورمیانه و شمال آفریقا است.
در همین راستا، دکتر حسین مفیدی احمدی کارشناس روابط بین الملل معتقد است که بخش‌های مهمی از اهداف و سیاست خاورمیانه‌ای آلمان، می تواند برای ارتقای موقعیت ایران در میز مدیریت بحران‌های منطقه‌ای و تهدیدزدایی از ایران، فرصت‌ساز باشند. به‌عنوان‌مثال، در یک ساختار امنیت منطقه‌ای فراگیر موردنظر آلمان، ایران بازیگری عمده خواهد بود. استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک آلمان و اتحادیه اروپا برای کاهش تنش‌ها و گاهی منازعات پرهزینه بین ایران و کشورهایی چون عربستان باید موردتوجه قرار گیرد. در ضمن، سیاست ممانعت از فروپاشی ساختارهای دولت-ملت در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقای آلمان، کاملاً هم‌راستا با سیاست‌های منطقه‌ای ایران است و از این منظر می‌تواند به گسترش پیوندهای سیاسی و امنیتی ایران با آلمان و اتحادیه اروپا یاری رساند.

منبع روزنامه ابتکار

محمدرضا ستاری؛ روزنامه نگار و عضو هیات تحریریه فراتاب.

انتشار این مطلب با ذکر منبع فراتاب بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار