فراتاب: اکنون که سالگرد فاجعهی بمباران شیمیایی حلبچه فرا میرسد لازم است که از نگاهی عمیق تر بازبینی شود. فاجعهی حلبچه مورد بیتوجهی دستگاههای فرهنگی، سیاسی و حقوقی غرب بوده است. در حالی که صدها فیلم، رمان، ترانه، نقاشی و... دربارهی کشتار یهودیان در آلمان نازی منتشر میگردد؛ اما کوچکترین محصول فرهنگی دربارهی حلبچه یافت نمیشود. در فاجعه ی حلبچه 16 مارس 1988 «جهان متمدن» در برابر جنایت رژیم بعث سکوت اختیار نمود؛ به گونهای که وزیر امور خارجه وقت آمریکا جرج شولتس و بعدها جیمز بیکر موضوع استفاده صدام از سلاح کشتار جمعی را مورد بیتوجهی محض قرار میدادند.
این وضعیت در شرایطی بود که بعد از گذشت سه سال 1991، هنگام حمله ی صدام حسین به خاک کویت و اشغال این کشور، آمریکا و متحداناش بهعنوان نمایندگان «جهان متمدن» با واکنشی برق آسا رژیم عراق را سرکوب کردند و این زمان بود که موضوع جنایات جنگی رژیم بعث در وقایع حلبچه و وقایع موسوم به انفال توسط سیاسیون و رسانههای غربی برجستهنمایی شد.
این تناقض آشکار به خوبی نمایانگر آن است که مساله اصلی گفتمان «غرب» نه دفاع از موجودیت خلقها و حقوق بشر، بلکه موضوع دفاع از بقای سرمایهداری و گردش سرمایه است. در فاجعهی حلبچه، غرب به دلیل وابستگی اقتصادی به رژیم عراق و نیز حفظ منافع اقتصادی خود در خاورمیانه سکوت را در پیش میگیرد. از طرف دیگر رژیم بعث عراق که خود را در جنگ با ایران و احزاب مسلح کرد میدید ترجیح داد برای دفاع از منافع خود و امپریالیسم، دست به چنین اقدام درنده خویانه ای بزند.
البته این نکته ای مهم است که ورود نیروهای نظامی ایران به خاک عراق و ورود چریک های اتحادیه ی میهنی کردستان به داخل شهر حلبچه دولت عراق را واداشت تا برای حفظ موجودیت خود دشمناناش را مرعوب کند. بمباران شیمیایی حلبچه علاوه بر تلفات انسانی موجب نابودی احشام و دامهای بسیار و آلودگی بسیاری از آبها، زمینها و... گشت. در این ارتباط مسالهای که مطرح میشود این است که چرا در بسیاری از تبلیغات رسانهای غرب گاها، آنقدر موضوع حفاظت از حقوق حیوانات، حفظ محیط زیست و روحیات عطوفات و مهربانی بازنمایی میشود؛ اما در مقابل آسیب زیست محیطی و انسانی حلبچه نادیده انگاشته میشود. واقعیت آن است که گفتمان زیست محیطی غرب دارای ماهیتی دوگانهگرا است و بین خود و دیگری بهشدت تمایز قائل میشود. سرمایه دارای غربی برای حفظ بقای خود و تداوم گردش سرمایه بدون تردید با برساخت واقعیتهای متمایز و بازنمایی متفاوت پدیدههای سیاسی از ورود در هر نوع بحرانی واهمه دارد.
اکنون این امر بشریت را باید به اندیشه وا میدارد که رفتار متغیر و منفعتگرایانه سرمایهداری غرب با وجود رزمایش نظامی ایالات متحده در شبه جزیره ی کره و ایجاد تنش نظامی در شرق اوکراین در مرز فدراسیون روسیه و حضور ناوگان های ارتش آمریکا در دریای جنوبی چین آیا ممکن است که با تحریک و اعمال فشار علیه قدرت های اتمی جهان سوم فاجعه ی حلبچه در ابعاد میلیون ها برابر بزرگتر دوباره اتفاق بیفتد؟
آیا ممکن است که روزی فرا برسد و با رکود بزرگ اقتصادی در غرب همچون تعطیلی کارخانهجات، سینما، پروژههای ساختوساز، رکود در بازار بورس و... مجتمع نظامی- صنعتی ابتکار عمل سیاسی را به دست گیرد و از زرادخانههای اتمی برای حل بحران انباشت سرمایه علیه قدرتهای اتمی شرق استفاده کند و آنان نیز وارد معرکه شده و «جهان متمدن» به زمستان اتمی رسیده و در آتش تسلیحات کشتار جمعی بسوزد؟ در پایان میتوان اینگونه پرسید: «اگر رژیم بعث عراق برای دفاع از موجودیت خود از سلاح های کشتار جمعی استفاده کرد آیا ممکن است زمانی فرا رسد که امپریالیسم برای دفاع از موجودیت خود دست به سلاح کشتار جمعی ببرد؟».