نقش زنان و توسعه گردشگری در آشتی ملی در رواندا | فراتاب
کد خبر: 6285
تاریخ انتشار: 18 خرداد 1396 - 21:30
مقایسه صلح سازی در سوریه با تجارب دیگر کشورها
در حالی که حدود 5 سال از جنگ داخلی سوریه می‌گذرد، طرف‌های سوری کارنامه جنگ‌های داخلی و فرایند‌های صلح‌سازی دیگر کشورها از جمله لبنان، رواندا، یوگسلاوی سابق و تاجیکستان را پیش روی خود دارند، در نوشتار حاضر به درسهای صلح در رواندا برای سوریه پرداخته می شود.

فراتاب - پرونده ویژه:در حالی که حدود 5 سال از جنگ داخلی سوریه می‌گذرد با وجود اینکه طرف‌های سوری کارنامه جنگ‌های داخلی و فرایند‌های صلح‌سازی دیگر کشورها از جمله لبنان، رواندا، یوگسلاوی سابق و تاجیکستان را پیش روی خود دارند و نیز با وجود اینکه در ماه‌های اخیر به ابتکار سه کشور روسیه، ایران و ترکیه ترتیبات مصالحه‌جویانه جدیدی در سوریه برقرار شده است، اما هنوز طرف‌های سوری از همفهمی کافی برای پایان دادن به این بحران ویرانگر برخوردار نیستند. همچنین با اضافه شدن گروه‌های تروریستی به معادلات این کشور نیز این بحران را بیش از پیش پیچیده کرده است. در نوشتار حاضر به بررسی درس های فرایند صلح سازی در چهار کشور لبنان، رواندا، یوگسلاوی سابق و تاجیکستان پس از جنگ داخلی در این کشورها می پردازیم, که این قسمت به کشور آفریقایی رواندا اختصاص دارد:

رواندا کشور کوچکی در  آفریقای مرکزی است. این کشور از دیرباز محل سکونت اقوام بانتو بود که «هوتو» نامیده می شدند. در قرن پانزدهم عده‏ای از مردمان قبیله‌ی «توتْسی» از منطقه اتیوپی در شمال این کشور، وارد روآندا شده و ضمن به وجود آوردن جامعه‏ای طبقاتی، بر دیگران تسلط یافتند. نسل کشی سال 1994 مهمترین مناقشه ای است در تاریخ این کشور به وقوع پیوسته است.

هوتوها که اکثریت 84 درصدی جمعیت روآندا را تشکیل می‏دهند تا سال 1994 بر این کشور آفریقایى حکومت می‏کردند. در چند سده اخیر بعد، گرچه دولت‏های استعمارگر همچون آلمان و بلژیک در این منطقه حاکمیت یافتند اما اختلاف و جنگ‏های داخلی میان قوم‏های محلی کم‌وبیش ادامه داشت.

یکی از نقاط اوج درگیری های میان گروهی، در اوائل استقلال این کشور در سال 1962 بود که به قتل عام 20 هزار نفر انجامید. با این حال، بزرگ‏ترین جنگ و شورش خونین در ششم آوریل 1994م به وقوع پیوست. یک سال قبل از آن، هوتوها برای ایجاد یک دولت موقت ائتلافی با توتْسی‏ها و برگزاری انتخابات آزاد ریاست جمهوری، به توافق رسیده بودند اما در پی ساقط شدن هواپیمای حامل « جووینال هابیاریمانا»، رئیس جمهور هوتوی روآندا و کشته شدن وی در آوریل 1994، آتش جنگ با حمله هوتوهای افراطی بار دیگر روشن شد.

در جنگ خونینی که میان دو قبیله‌ی بزرگ هوتو و توتسی در روآندا روی داد، افراطیون هوتو در صد روز، بیش از 800 هزار نفر از افراد قبیله توتسی و میانه‏روهای هوتو را قتل عام کردند و بیش از 2‌میلیون نفر نیز آواره شدند. همچنین به 200 هزار تجاوز جنسی شد. با وجود اینکه مردم این کشور، مسیحی هستند اما از سوی رهبران کاتولیک، اقدامی جهت توقف کشتارها و محکومیت این اعمال، صورت نگرفت. در پایان این جنگ فاجعه‏آمیز، یک گروه شورشی با اکثریت توتسی‏ها که با آمریکا روابط نزدیک دارند، بر هوتوها که از مناسبات خوبی با فرانسه برخوردارند، پیروز شدند و حکومت را در روآندا در دست گرفتند.

انفعال گروه های مرجع از جمله نهادهای دینی در جلوگیری از این فاجعه در تشدید ابعاد بحران نقش موثری داشته است به طوری که گفته شده در بسیاری از موارد مردمی که در کلیساها پناه گرفته بودند توسط کشیش ها به هوتون های تندرو تحویل داده می شدند. همچنین گفته شده در برهه ای، بصورت روزانه ۱۰٬۰۰۰ نفر و ساعتی ۴۰۰ نفر و دقیقه‌ای ۷ نفر کشته می‌شدند، به طور مثال کلیسایی که ۱٬۵۰۰ نفر در آن پناه گرفته بودند با بولدزر خراب شد و همگی پناهندگان آن کشته شدند. بعدها اسقف کلیسا به جرم همکاری در جنایت محاکمه شد.

از سوی دیگر انفعال جامعه بین المللی در خصوص رواندا نیز برخلاف جنگ های بالکان در اوج گیری بحران نقش موثری داشت. به همین خاطر فاجعه‌ی روآندا از نقاط سیاه دوران سازمان ملل به حساب می‏آید. در آوریل 2004م مراسم بزرگ‏داشت دهمین سال این فاجعه برپا شد و دبیرکل سازمان ملل اذعان کرد که جامعه‌ی بین‏المللی در سال 1994 روآندا را فراموش کرده بود و امروزه سازمان ملل می‏کوشد تا با تلاش بیشتر به بازماندگان رسیدگی شود. بعد از گذشت 23 سال از این واقعه، همچنان گورهای دسته‏جمعی پیدا می‏شود و زخم‏های مردم التیام نیافته و مشکلات پناهندگان و آوارگان هنوز ادامه دارد.

سرانجام با تشکیل که جبهه میهنی رواندا که شورشیان توتسی اکثریت آن را در اختیار داشتند با حمایت ارتش اوگاندا، هوتون ها مناطقی که تصرف کرده بودند را از دست دادند و نهایتاً چهارم ژوئیه کیگالی، پایتخت به تصرف جبهه میهنی درآمد. بعد از آن، حدود دو میلیون هوتو از میان غیرنظامیان و کسانی که در نسل‌کشی نقش داشتند، به جمهوری دموکراتیک کنگو که پناه بردند. پس از روی کار آمدن دولت توافق ملی در رواندا، روندهای جدیدی برای آشتی ملی در پیش گرفته شد که از جمله آن افزایش نقش زنان در عرصه عمومی و آماده سازی شرایط برای ورود گردشگران بیشتر از کشورهای مختلف به رواندا بود. این ابتکارات حکومت جدید تا حدود زیادی موثر واقع شد و از تداوم یافتن منازعات جلوگری کرد:

 

  • افزایش نقش زنان در سیاست

حکومت توافق ملی با تغییر نظامات حقوقی برای فراهم کردن زمینه آشتی میان اقوام مختلف سعی در استفاده از پتانسیل گروه هایی کرد که تا پیش از این در جامعه نقش چندانی نداشتند؛ از جمله این گروه ها زنان بودند که افزایش حضور آنها باعث شد بخش هایی از اختلافات پیشین میان گروه بندی های سنتی نظیر سران اقوام به فراموشی سپرده شود. قانون اساسی جدید تشکیل سمن ها (سازمان های مردم نهاد) را تشویق می کند و از سوی دیگر با وضع سه قاعده کلی برای فعالیت احزاب سیاسی نقش زنان در سیاست را نهادینه کرد؛ اولاً تنها احزابی اجازه فعالیت سیاسی دارند که در نیمی از شهرهای کشور دفاتر رسمی دایر کرده باشند. ثانیاً احزاب باید زمینه همکاری اقتصادی میان اقوام مختلف را فراهم کنند. ثالثاً دست کم یک سوم اعضای احزاب را باید زنان تشکیل دهند. همچنان که روشن است دو قاعده نخست برای جلوگیری از تشکیل احزاب و تشکل های سیاسی براساس شکاف ها و دسته های قومیِ صرف و در نتیجه عمیق تر شدن شکاف های قومی و نژادی و شکل گیری همکاری بیشتر میان گروه های مختلف تدوین شده و قاعده سوم متضمن این است که زنان بار دیگر در جامعه مطرود واقع نشوند و ضمن احقاق حقوق اجتماعی آنها از انعطاف پذیری بیشتر آنها برای گسترش گفتوگوی میان گروهی استفاده شود. در فاصله چند سال از تشکیل حکومت توافق ملی حضور زنان در  عرصه های عمومی به حدی  نهادینه شد که امروز تعداد نمایندگان زن پارلمان رواندا بیشتر از تعداد مردان است.

در 11 سال گذشته همچنین بجز قوه مقننه زنان زیادی به مقامات عالی اجرایی رسیده اند و نیز بسیاری از آنها وارد نهادهای قضایی رواندا شده اند. همچنین میزان باسوادی زنان در این مدت به شدت افزایش یافته است و اکنون 50 درصد زنان رواندایی توانایی خواندن و نوشتن دارند، در حالی که 58 درصد از مردان باسواد هستند.

 

نقش توسعه گردشگری در صلح سازی

از سال 1994 و با تشکیل حکومت توافق ملی، از یکسو جذب سرمایه گذاری خارجی و از سوی دیگر توسعه سایت های گردشگری و تسهیل ورود و اقامت گردشگران در رواندا پیگیری شده است. روابط مناسب با کشورهایی همچون بلژیک، آمریکا و نیز فرانسه این امکان  را به حکومت توافق ملی داده که به سرعت حوزه مختلف همکاری های خارجی را گسترش دهد. افزایش تعداد گردشگران در مناطق حاشیه ای این کشور در اجتماعی تر شدن هوتون های تندرویی که حضور بیگانگان و حتی هموطنان تاتسی خود را نیز در منطقه سکونتشان برنمی تابیدند موثر واقع شد. از سال 1995 که تعداد گردشگران در رواندا زیادتر شد تعداد درگیری های میان گروهی در مناطق حاشیه ای به شدت کاهش یافته است و از 76 مورد درگیری در این سال به 25 درگیری در سال 2010 تنزل کرده است. از سوی دیگر توسعه گردشگری در این کشور باعث تعمیم عدالت اقتصادی و در نتیجه افزایش رضایتمندی ساکنان مناطق حاشیه ای نیز شده است. به گونه ای که امروزه دیگر دیدگاه های تندرو و ضد تاتسی در این کشور جایگاه خود را از دست داده است. درآمد ناخالص این کشور از کمتر از 5 میلیارد دلار در سال 1994 به بیش از 17 میلیارد دلار در سال 2013 بالغ شده است. همچنین درآمد سرانه ملی این کشور از 131 دلار آمریکا در سال 1994 به 638 دلار آمریکایی در سال 2013 بالغ شده است. گزارش سازمان ملل در سال گذشته نشان می دهد که ارتقای وضعیت اقتصادی قوم هوتون باعث افزایش معنی دار رواداری سیاسی در بین آنها شده است و شاخص رواداری سیاسی اعضای این قوم را از نزدیک به صفر به حدود 10 درصد افزایش داده است.

 

منصور براتی, دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی

منبع: همشهری دیپلماتیک

نظرات
آخرین اخبار