کد خبر: 6015
تاریخ انتشار: 19 فروردین 1396 - 23:40
جلال شفیعی
نکته ریز و جالب توجه دیگر در خصوص ریشه یابی حمله موشکی به سوریه آن است که دقیقا در هنگامی انجام گرفت که رئیس جمهور چین سرگرم دیدار از آمریکا بود

فراتاب- گروه بین‌الملل: حمله موشکی آمریکا به سوریه برآیند روندهایی است،  که بظاهر ارتباطی ساختاری باهمدیگر ندارند اما در نگاهی عمیق و تاملی ژرف درخواهیم یافت که این مقولات چنان در هم تنیده شده اند که گویی اراده و نیتی در ورای تاریخ آنهارا بهم پیوند می‌زند و این مقولات به هم پیوسته بستری ایجاد کرده اند که جز این ازآن نزاید، جان کلام آنکه هم ساختارها ی جهانی و بین‌المللی از یک سو و هم روندهایی داخلی در خاورمیانه زمینه های لازم را برای بروز این فضای آشوب از سوی دیگر مهیا کرده است، خاستگاه های اساسی این بحران را می‌توان این‌گونه طبقه بندی کرد: 

شالوده های بدخیم شدگی گذار سیاسی در جهان عرب و سوریه :

١. ضعف ساختاری رژیم های بین‌المللی، حقوق بین‌الملل و سازمان ملل

این سه ساختار  مهمترین ابزارهای کارآمد و تاثیرگذار برای اداره کردن بهتر جامعه جهانی و مؤکدا برای حفظ صلح و امنیت بین المللی تلقی می شوند، اما بنظر میرسد که بدلایلی عدیده امروزه تا حد زیادی این ساختار ها پاسخگوی بحرانها و آشوب جهانی نیستند، بعبارت دیگر ضمانت های اجرایی و هنجارها ی اخلاقی بمراتب ضعیف ترند از نیات و اراده ی سه گانه ای تحت عنوان، قدرت ها و منافع و عقاید. هرکدام از سه گانه ی مذکور به آسانی قادر است که کارآمدی و توان اجرایی پرنسیب های هنجار ی و اخلاقی را به چالش گرفته و زمینه ساز آن شوند که جنگ و آشوب و هرج و مرج عرصه را بر صلح و امنیت تنگ کنند، اگرچه از جنگ جهانی دوم به بعد ساختارهای سه گانه ی مذکور رشد قابل توجهی یافته و نقش مهمی در اداره جهان داشته اند اما هنوز بنظر می‌رسد در مواردی که سه گانه ی قدرتها، منافع و عقاید در یک نقطه با هم تلاقی کنند آن سه گانه ی دیگر یعنی رژیم های بین‌المللی، حقوق بین‌الملل و سازمان ملل نمی توانند آنطور که باید و شاید حافظ صلح و امنیت بین‌المللی باشند. 

٢. منافع سرمایه‌داری و گسترش بحران های بین المللی

نه از بد حادثه که، شاید این از طنز تاریخ است که سرمایه‌داری و بحران چنان  باهم بمثابه تار و پود در هم تنیده اند، که به صرف آمدن یکی زین دو آن دیگری هم خواهد آمد و طنزتر آنکه سرمایه‌داری همواره میل وافر داشته است که بحرانهای اش را به جنوب یا کشورها ی درحال توسعه که پیش تر جهانی سوم نامیده می شد منتقل کند و غالبا این انتقال بحران بصورت گسترش میلیتاریسم نمود یافته است و استمرار جنگ وکودتاها و انقلاب قالب های رایج هستند، بی تردید منافع بخشی از سرمایه‌داری جهانی در گسترش و تعمیق بیش از پیش جنگ و گسترش میلیتاریسم در جهان است. 

٣. شبه آنارشی یا آشوب جهانی

اگرچه آشوب مبتلا به جهان از فردای فروپاشی بلوک شرق بطوری نوظهور بنظر رسید،  اما در حقیقت علل اصلی آن به کارویژهای ذات سرمایه در هرچه بیشتر بلعیدن سرمایه ازسراسر جهان باز می‌گردد که از سال‌ها پیش از فروپاشی کمونیسم بوده و همچنان هم هست، به باور کسانی چون جمیز روزنا روندهایی ازقبیل، انقلاب اطلاعات، کمرنگ شدن مرزها، جهانی شدن جرم و بزهکاری، جهانی شدن آلودگی هوا و تخریب محیط زیست، خرده گروه گرایی، تمرکز گرایی و تمرکز زدایی و..... دو روند و دو موضوع را موجب شده اند، فرسودگی دولت از یکسو و انفجار توقعات از سوی دیگر که موج روبه فزاینده ی مهاجرت و تشدید جنبش‌های نوین اجتماعی بمثابه طلیعه ی آشوب جهانی جاده صاف کن نوعی شبه آنارشی و آشوب در جهان امروز عمل می‌کنند که آخرین حلقه ی این سناریو در اروپا طی دوسال گذشته به ظهور رسیده است و بطور دقیق تر تحت تاثیر این روند های آشوب در جهان امروز سیاست بین‌المللی دچار نوعی اغتشاش گشته است که درگیری روسیه در اوکراین و کریمه، درگیری اروپا با روندها ی محافظه کاری و موج روبه افزایش ناسیونالیسم که در قالب اندیشه های معطوف به خروج از اتحادیه اروپا نمایان شده است، بروز بحران در روابط روسیه و غرب، تنش آلود شدن مناسبات چین و آمریکا، قطبی شدن جامعه ی آمریکا و.... هرکدام به سهم خود از رسیدن جامعه جهانی و نظام بین‌الملل به تصمیم واحد و موثر در کاهش بحران ها ممانعت می کند. 

۴.ضعف ساختاری جامعه سیاسی و مدنی و سکولار و لیبرال در جهان عرب و خاورمیانه

و سرانجام آنچه که بطور اساسی زمینه ی بدخیم شدن بحران سوریه را فراهم کرده است  غیبت و فقدان گروهها واحزاب سیاسی سکولار و لائیک و صدالبته معطوف ومسبوق به اندیشه های لیبرال و دموکراتیک درجهان عرب و بویژه در سوریه بود که مسیر تحولات سیاسی و بطور دقیق تر انقلاب های به اصطلاح بهار عربی را به روند و آفت ضد دموکراتیک آلوده ساخت تا فرآیند گذار به دموکراسی چنان بدخیم شود که اصل تحول دموکراتیک در حاشیه قرار گیرد، در تحلیل این عقیم بودگی جهان عرب و خاورمیانه از اندیشه دموکراسی و کنش گران دموکراتیک و سکولار تنها به این بسنده می کنیم که حاکمیت در این بخش از جهان مبتنی بر مشت آهنین بوده و اساسا تمامی گروه های سیاسی منکوب و سرکوب شده اند جزدرهای یک حزب سیاسی بطور شبانه روزی بروی آنها گشوده بوده است، در تحت حاکمیت در جهان عرب حزب سیاسی مسجد همواره مفتوح و آزاد بوده و طرفه آنکه رادیکال ترین اندیشه های سیاسی اسلامی که از آنها با نام سلفیسم یاد می شود از مساجد ودر مساجد طراحی و تبیین و تشریح و زاده شده اند، و همواره جهان اسلام و عرب تحت تاثیر این مقوله مبتلا به آنگونه که یونگ می گوید، نوعی از تورم روانی بوده است که همواره کار دستش داده و بدیهی ترین پیامدها ی این عارضه ونقیصه ی تاریخی دو چیز زیانبار بوده اند، یکی آنکه گروهها ی سلفی و اندیشه ی سلفیسم در طول تاریخ اسلامی و بویژه از شکل گیری دولت شبه مدرن فاقد مدرنیته و صدالبته سرکوبگر به گفتمان مسلط و نیروی سیاسی عمده بدل شده اند و دوم آنکه تقریبا هرگز اندیشه ها و نیروها ی سیاسی سکولار و لائیک و دموکراتیک و پلورالیست شکل نگرفته و عرصه ظهور نیافتند و این، این جوامع را همیشه مساعد رادیکالیسم ساخته است، و این علت اساسی بدخیم شدن گذار به تغییر سیاسی در سوریه امروز است که خود زمینه ساز مداخله قدرت های منطقه ای و جهانی در آنجا شده است.

علل و عوامل اقدام ترامپ در حمله موشکی به سوریه 

آنچه مسلم است خودداری اوباما در اقدام نظامی در سوریه و پیش تر از آن اشتباه فاحش  سیاست خارجی آمریکا در عراق و انحلال ارتش آن کشور و آزاد گذاشتن دولت های غالبا شیعی در بغداد در افراط و زیاده خواهی بیمارگونه شآن در حذف و به حاشیه راندن اعراب سنی و.... زمینه های روانی لازم برای هیولا گون شدن سلفیسم و رادیکالیسم امروز در سوریه شد که داعش آن را نمایندگی می کند اما جای آن دارد که به این حقیقت تلخ گردن نهیم که ایدآلیسم ناکارآمد اوباما اساسی ترین علت آشوب امروز در خاور میانه می باشد، چه که با توجه به عدم مداخله گری و بی تفاوتی و حتی انفعال اوباما بود که روسیه بطور مطلق العنان دست بکار حمایت از سوریه شد و آنچه را که امروز شاهد آن هستیم رقم زد، اما ترامپ در حقیقت متاثر از علل و عوامل زیر دست به حمله موشکی به سوریه زده است:

١- ترمیم وجهه سیاسی اش در داخل آمریکا

چه که ترامپ پیش از شروع به کار ریاست جمهوری اش یکی از نامحبوب ترین روسای جمهور این کشور بوده و اقدامات اش در رویارویی با مطبوعات و بخش هایی از جامعه آمریکا وی را بسیار نامحبوب ساخت، گمان می رود با توجه به انعکاس عاطفی و احساسی و انسانی بمباران شیمیایی در سوریه ، ترامپ خواسته باشد این موج انسانی مخالفت جهانی با این اقدام را نمایندگی کند و بدیهی ترین دستاورد این اقدام در داخل آمریکا ترمیم وجهه او می باشد 

٢. ترمیم حمایت متحدین سنتی آمریکا در منطقه

، از همان آغاز بحران در سوریه متحدین سنتی آمریکا در منطقه  و بویژه اعراب سنی که عربستان این گفتمان را نمایندگی می کند خواهان مداخله ی آمریکا در این بحران بودند و بنظر میرسد که ترامپ خواسته باشد با این اقدام رابطه مخدوش شده با این متحدان سنتی را از نو ترمیم کند 

٣.کسب وجهه جهانی

غالبا درست یا غلط در ادبیات سیاسی جهان مصطلح است که رئیس‌جمهور آمریکا  رئیس جمهور دنیا است و همواره افکار عمومی جهان به این مسئله اهمیت داده است که اساسا چه کسی در کاخ سفید است و چگونه به بحران های جهانی واکنش نشان میدهد، علاوه بر این موضع گیری های ترامپ در خصوص مسائل مختلف ازقبیل اقدام نسنجیده اش در بی توجهی به محیط زیست و فاصله گرفتن از اروپا و... وجهه اورا نزد افکار عمومی جهان مخدوش ساخته است ، بعید بنظر نمی رسد که ترامپ خواسته باشد از طریق حمله موشکی به سوریه ، نوعی مشروعیت و مقبولیت نزد افکار عمومی جهان برای خود بخرد

۴. چنگ و دندان نشان دان به کره شمالی و ایران 

برکسی پوشیده نیست که بخش عمده ای از فرایند سیاست ، بلوف و شانتاژ وتهدید است ،  درست یا غلط ترامپ نسبت به ایران دیدگاهی رادیکال و قهرآمیز پیشه کرده است و بارها هشدار داده است که برجام را نادیده خواهد گرفت و صدالبته همزمان با ایران کشور دیگری که بطور اساسی واکنش تهدید آمیز آمریکا را برانگیخته است کره شمالی است که بطور پیوسته با انجام آزمایش های موشکی خشم واشنگتن را برانگیخته است ، در این زمینه ی خاص نیز بیراهه نرفته ایم اگر بگوییم که شاید ترامپ از طریق حمله موشکی به سوریه در پی آن بوده است که جدیت اش را در تصمیم به انجام عمل نظامی به ایران و کره شمالی نشان دهد 

۵. اثبات استقلال و جدیت سیاسی در مقابل روسیه و پوتین

از همان آغاز ریاست جمهوری اش شائبه های  دلبستگی و روابط دوستانه ی ترامپ و تعدادی از تیم سیاسی اش ازجمله رکس تیلرسون وزیر خارجه اش بستری از بدگمانی در عرصه سیاسی کشور ایجاد کرده است که این رئیس جمهور بااین تیم سیاسی در مقابل روسیه و پوتین ابتکار و استقلال عمل سیاسی نخواهد داشت، بنظر میرسد که ترامپ از طریق حمله موشکی به متحد روسیه و پوتین یعنی سوریه خواسته باشد این ظن و گمان را زیر سوال برده و اقتدار عمل را نشان دهد 

۶. تاکید موکدبراین موضوع که آمریکا قدرت موازنه دهنده است

همانگونه که پیشتر ذکر ش آمد بدلایلی عدیده  جایگاه و پرستیژ جهانی و بین‌المللی آمریکا مخدوش گشته است که پیشتر از آن افکار عمومی جهان و تقریبا همه دولت‌ها باور کرده بودند که این آمریکا است که اگر بخواهد می‌تواند نقش موازنه دهنده و پلیس جهان را ایفا کند ، احتمال اینکه ترامپ خواسته باشد یک بار دیگر این باور مخدوش شده را با حمله موشکی به سوریه ترمیم کند بسیار زیاد است

 ٧. ترامپیسم وآمریکا ناجی جهان

 یکی از موضوعات جدی و اساسی مطرح در دنیای پسا یازده سپتامبر وجود نوعی بیمناکی جهانی است، در خصوص این که اگر تروریست ها و یا دیکتاتور های دارای تسلیحات کشتار جمعی بخواهند در ورای مرزها ی شان خشونت و قهر نشان دهند، چه قدرت و نهاد و دولتی مانع آنها خواهد بود ، البته این زمینه ی روانشناختی با بمباران شیمیایی حلبچه در ١٩٨٨ بطور جدی مطرح بوده است بطوریکه مفهوم جدیدی تحت عنوان ستمگری نهادینه شده وارد ادبیات سیاسی جهان شده است و ناگفته نماند این موضوع روایت امروزی تری است از نظریه صلح دموکراتیک کانت که ناظر به این است که امید میرود دولت‌ها ی دموکراتیک برای حل و فصل کردن اختلافات شان از ابزارهای دموکراتیک بهره گیرند و عکس این قضیه آن است بیم آن می‌رود آن دسته از دولت های سرکوبگر که در داخل مرزها ی شان از طریق مشت آهنین مردم خود را اداره می کنند چنانچه به تسلیحات کشتار جمعی دست یابند ، بخواهند اراده خودرا بر ملل دیگر نیز تحمیل کنند ، شاید ترامپ خواسته باشد از طریق حمله موشکی به سوریه این ذهنیت را و این سیگنال را به جهان مخابره کند که آمریکای ترامپ ناجی جهان از آن مخاطره دهشتناک است.

٨. پیام به چین

نکته ریز و جالب توجه دیگر در خصوص ریشه یابی حمله موشکی به سوریه آن است که دقیقا  در هنگامی انجام گرفت که رئیس جمهور چین سرگرم دیدار از آمریکا بود، اخیرا بر سر مسائل عدیده ای از جمله کسری تراز پرداخت ها، حمایت ضمنی چین از کره شمالی و تحرکات نظامی پکن در دریای جنو بی چین، میان آمریکا و چین اختلاف نظر پیش آمده است ، بعید بنظر نمی رسد که ترامپ خواسته باشد که بطور تلویحی نیز چنگ و دندانی نیز به چینی ها نشان داده باشد.

٩.  جایگاه آمریکا  در سوریه ی پسااسد

اگر چه بحران سوریه بدخیم شده است اما بی تردید راه حل نظامی برای آن  وجود ندارد و با توجه به قریب الوقوع بودن پایان داعش در عراق و مآلاً روند رو به شکست آن در سوریه نیز دور از واقعیت نیست ، با این تمهیدات این بحران احتمالا به گونه‌ای رقم خواهد خورد که صحبت از سوریه ی بدون داعش و بدون اسد رفته رفته مطرح شود که در آن صورت برسیاق معمول سخن بر سر تقسیم وتثبیت مناطق ومنافع خواهد بود، که ایضا منطقی بنطر می رسد چنانکه فکر کنیم که ترامپ از طریق این حمله از هم اینک دارد برای آمریکا سهم خواهی می‌کند.

 

 

 

جلال شفیعی پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه و عضو شورای اساتید مشاور فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

 

 

نظرات
آخرین اخبار