کد خبر: 5762
تاریخ انتشار: 30 بهمن 1395 - 15:32
فاطمه قابل‌رحمت
تبديل شدن هر روستا به شهر يعني از بين بردن زمین‌های زراعتي، افزایش ساخت‌ و ساز شهری، تغییر شکل معابر عمومی و صدها تغییر کوچک و بزرگ در فضای شهری و سبک زندگی ساکنان..

فراتاب گروه اجتماعی: جمعیت شهرنشین ایران در سده‌ی اخیر رشد چشمگیری داشته‌است.روند شهرنشینی سریع از سال 1340 تا 1357 تحت تاثیر سه عامل اصلی یعنی مهاجرت شدید روستاییان به شهرها،رونق شهرها و رشد سریع جمعیت شهری و همچنین تبدیل نقاط روستایی به شهر قرار گرفته و علاوه بر افزایش سریع جمعیت بر تعداد نقاط شهری هم افزوده است. در نخستین سرشماری رسمی ایران که در سال ۱۳۳۵ صورت گرفت، از کل جمعیت ایران (۱۸٬۹۵۴٬۷۰۴ نفر) حدود ۳۲ درصد (۶٬۰۰۲٬۶۲۱ نفر) در شهرها ساکن بوده‌اند. در این سرشماری، پس از تهران که با ۱٬۵۶۰٬۹۳۴ نفر پرجمعیت‌ترین شهر ایران بود، شهرهای تبریز، مشهد، اصفهان، آبادان، شیراز، کرمانشاه، اهواز و رشت به ترتیب در رده‌های بعدی قرار داشتند. این در حالی است که در سرشماری رسمی که در سال ۱۳۸۵ انجام گرفت، جمعیت شهرنشین ایران ۴۸٬۲۵۹٬۹۶۴ نفر بوده و ۶۸ درصد از کل جمعیت ایران (۷۰٬۴۹۵٬۷۸۲ نفر) را شامل شده‌است. تغییرات جمعیت شهرهای ایران با یکدیگر تفاوت چشمگیری داشته‌است. به‌عنوان مثال، شهر کرج، به‌ علت نزدیکی به پایتخت، رشد بسیار زیادی داشته و از یک شهر کوچک با ۱۴٬۵۲۶ نفر جمعیت در سال ۱۳۳۵ ، به یک کلان‌شهر با ۱٬۳۷۷٬۴۵۰ نفر جمعیت در سال ۱۳۸۵  تبدیل شده‌است. درهمین حال، شهر آبادان، به‌دلیل مهاجرت اجباری ساکنان آن در زمان جنگ ایران و عراق، موقعیت خود رابه‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شهرهای ایران از دست داده‌است.

آمار چنداني از وضع روستاهايي كه تبديل به شهر شده يا در پروسه تبديل قرار گرفته‌اند در دست نيست. طبق اعلام سازمان شهرداري‌ها و دهياري‌هاي كشور در قانون بودجه سال 89 مبلغ 50 ميليارد تومان براي كمك به شهرداري‌هاي جديد التاسيس محروم يا داراي ويژگي خاص در نظر گرفته شد. تبديل شدن هر روستا به شهر يعني از بين بردن زمین‌های زراعتي، افزایش ساخت‌ و ساز شهری، تغییر شکل معابر عمومی و صدها تغییر کوچک و بزرگ در فضای شهری و سبک زندگی ساکنان.. شهرهایی مانند سردشت در آذربایجان غربی،صفادشت در البرز و محمدیه در قزوین نمونه‌هایی از شهرهایی هستند که با وجود شهر بودن از اکثر معیارهای شهر مانند وجود مراکز درمانی،آموزشی،تفریحی وفضای سبز و حتی زیر ساخت‌های لازم مانند خیابان های آسفالت شده بی‌بهره اند.از طرف دیگر تبديل هر روستا به شهر به معنی ايجاد يك شهرداري و بکارگیری کارمندانی است و این با هدف کوچکتر شدن دولت مغایرت دارد.اما چرا دولت و مخصوصا متولی اصلی توسعه‌ی شهری یعنی وزارت مسکن و شهرسازی ،در دو دهه‌ی اخیر بسیاری از روستاها را به شهر تبدیل کرده است؟شهرهایی که فقط نام شهر را یدک می‌کشند.روستاها و بخش‌هایی مانند کمال‌آباد و محمد‌آباد در کرج از این دسته هستند که به کمال‌شهر و محمد شهر تغییر نام یافته‌اند.

برای ارزیابی وضعیت شهرهای کوچک ،تحلیل وضعیت استان،تحلیل نظام شهری و روستایی و وضعیت اجتماعی و فرهنگی منطقه لازم به نظر می‌رسد.هرچند که برنامه‌های آمایش استان‌ها که برای تحقق توسعه‌ی پایدار فضایی،اهداف و راهبردها ،سیاست‌ها و برنامه‌های اجرایی بخش‌های دولتی و غیر دولتی  در ابعاد مختلف اقتصادی،اجتماعی ،فرهنگی و زیست‌محیطی ، عموما با رویکرد توسعه‌گرا تهیه می‌شود اما  عموما به صورت کامل قابل اجرا نبوده و محقق نمی‌شوند.

سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور، تحلیل نظام شهری را چه در مورد شهرهای بزرگ و چه شهرهای کوچک در سه بخش عمده انجام می‌دهد:اول  بررسی روند شهر نشینی شهر و چایگاه آن در کشور با بررسی شاخص‌هایی مانند جمعیت شهرنشین بر حسب جنس،سن تعداد خانوار،نسبت جمعیت شهر یا روستاشهر به جمعیت استان،تراکم جمعیت به تفکیک شهرستان،طبقه‌بندی‌ جمعیتی ‌شهر،وضعیت‌ مهاجرفرستی ‌و مهاجرپذیری.دوم،رتبه‌بندی شهر بر اساس سلسله مراتب خدمات رسانی که عموما از روش‌هایی مثل اسکالوگرام گاتمن برای سنجش تناسب خدمات مختلف شهری با جمعیت آن منطقه و از تحلیل عاملی برای رتبه بندی شهر از نظر سلسله مراتب خدمات رسانی استفاده می‌شود.سوم،عوامل موثر بر شکل‌گیری نظام شهری در دودسته عوامل طبیعی(آب و هوا،بارندگی،پوشش گیاهی،وضعیت ناهمواری) و غیر طبیعی(عوامل اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی:ساختار قومی و تاثیر ارتباط با سایر مناطق استان) بررسی شده و شاخص نخست شهری و تمرکز تعادل و عدم تعادل در توزیع فضایی شهرهای استان تحلیل می‌شود.

نسبت شهرنشینی هم از جمله شاخص‌هایی است که در تحلیل روند شهرنشینی حائز اهمیت است.این نسبت از تقسیم تعداد جمعیت شهری به کل جمعیت به دست می‌آید.با توجه به آمارهای مرکز آمار ایران،این نسبت در بعضی از استا‌ن‌ها مانند تهران،فارس،مرکزی وخراسان رضوی به تدریج و در خلال سال‌های 1355 تا 1390 رشد سریعی داشته و از سال 1388 به بعد با افزایش تعداد شهرهای کوچک افزایش قابل ملاحظه‌ای داشته است به نحوی که در بعضی استان‌ها بیش از  شاخص مذکور در سطح کشور (4/71) بوده است.

اگر توسعه‌ی شهری به صورت کلی به معنای رفع نیازهای ساکنان شهری و گسترش رفاه و خدمات در زمینه‌ی مسکن،حمل و نقل و دیگر خدمات اجتماعی و زیر بنایی و در نتیجه کمترکردن شکاف خدمات میان مناطق مختلف شهری در نظر گرفته شود،می‌توان شاخص‌های مختلفی را برای ارزیابی توسعه‌ در روستاهایی که به شهر تبدیل شده‌اند  در نظر گرفت.شاخص‌های اجتماعی ‌مانند تعداد شاغلین و محصلین،بعد وتعداد خانوار و درصد باسوادان،شاخص‌های خدمات شهری مانند تعداد کتابخانه و سالن‌های مطالعه،تعداد مراکز ورزشی،پارک‌ها،وسایل حمل و نقل عمومی و تعداد بیمارستان‌ها و مراکز درمانی کوچک و شاخص‌های کالبدی مانند تعداد پروانه‌های ساختمانی صادر شده ،تعداد پروژه‌های عمرانی انجام شده مانند پل‌ها و خیابان‌ها،کیفیت معابر و تعداد بافت‌های فرسوده از این جمله هستند.

توسعه‌ی شهری با این مفهوم علاوه بر رفع نیاز شهروندان می‌تواند مبنای نگهداری از منابع و مفهوم توسعه‌ی پایدار را هم دربر بگیرد.با این توضیحات ،به نظر می‌رسد  اکثر روستاشهرها با وجود رسیدن به آستانه‌ی جمعیتی مناسب ،اما از نظر شاخص‌های اصلی خدمات رسانی شهری مانند خدمات و تجهیزات شهری،خدمات مسافرتی و اقامتی،خدمات و موسسات فرهنگی و اجتماعی،خدمات سیاسی و اداری،مراکز آموزش عالی،خدمات بانکی و تامین انرژی در سطح پایین و نامناسبی قرار داشته و اکثر ساکنان آنها برای این امور به مراکز استا‌نها مراجعه می‌کنند.سایر خدمات شهری مانند تجهیزات جمع آوری زباله و امور مربوط به گورستان،پارک‌های عمومی و کتابخانه‌ها و گاز شهری در چند سال اخیر به بهره‌برداری رسیده‌اند و به دلیل عدم آموزش کافی کارکنان،سوء مدیریت و نبود بودجه،بعضا ناکارآمد عمل می‌کنند.

در شکل‌گیری روستاشهرها ،عوامل دیگری هم باید در نظر گرفته شوند.عواملی مانند ویژگی‌های اقلیمی و جغرافیایی و جابه‌جایی قومیتی در گذشته و ایجاد شبکه‌ی راه‌ها و تاسیس مراکز صنعتی و مهاجرت‌های جمعیتی در دوران مدرن در این شکل‌گیری موثر بوده‌اند.به صورت اجمالی می‌توان چند عامل را در این مورد بیان کرد:اول،عوامل بیوفیزیکی مانند شیب که می‌تواند بر مطلوبیت اراضی و قیمت ساخت و سازهای شهری اثرگذار باشد.دوم،عوامل اجتماعی که می‌توانند به واسطه‌ی شاخص‌هایی مانند تراکم جمعیت و ساخت نژادی و قومی یا درآمد متوسط و فاصله‌ی آن با درآمدهای روستایی در نظر گرفته شود.سوم،عوامل اقتصادی مانند فاصله از مرکز استان،فاصله از شبکه‌ی جاده‌ها،راه‌آهن و فرودگاه که به عنوان متغیری برای دسترسی به اشتغال در نظر گرفته شود و چهارم،سیاست‌های‌فضایی‌کلان مانند وجود مناطق حفاظت‌شده و دارای ذخایرارضی.

به این علت که اکثر روستاشهرها از توسعه‌ی روستاها یا به هم پیوستن چند روستا به وجود آمده‌اند، در اکثر موارد فقط عوامل جمعیتی در نظر گرفته شده و عوامل جغرافیایی و اقلیمی لحاظ نشده است.در بسیاری از این روستاشهرها دگرگونی سریع نظام اقتصادی متاثر از وضعیت زمین، اثرات کوتاه‌مدت و دراز مدت زیادی داشته است.شهرداری این روستاشهرها عموما برای تامین هزینه‌هایشان مجبور به فروش تراکم و تغییر کاربری اراضی روستایی به شهری می‌شوند.طبیعی است که زمینی که قبلا دارای کاربری کشاورزی بوده با تغییر کاربری به مسکونی یا تجاری قابل کشت نبوده و افزایش قیمت کوتاه مدت آن باعث سود عده‌ای اندک می‌گردد.در نظر نگرفتن ویژگی‌های کالبدی با ساخت قومی ظاهری ناهنجار و ناهمگن را در این روستاشهرها ایجاد کرده است.ورودی اکثر این مناطق ،محلی برای مشاغلی با آلایندگی بالا مانند گاراژهای تعمیرات خودرو و کارگاه‌های ساختمانی بوده و علاوه بر مشکلات زیست محیطی ظاهر نازیبایی به شهر داده است.ایجاد زیر ساخت‌هایی مانند خطوط آب و برق و تلفن هم از جمله مواردی است که به شکلی نامناسب با تخریب خیابان‌ها برای مدتی طولانی انجام شده و صرفا متولی اجرایی را برای گرفتن بودجه از دولت ترغیب می‌کند.

از عوامل انسانی موثر بر رشد در روستاشهرها پس از طبقه‌بندی مجدد (تبدیل نقاط روستایی به شهر)می‌توان رشد طبیعی جمعیت شهری،مهاجرت از روستاهای اطراف،الحاق و ضمیمه کردن قلمروهای جدید به شهرهای جدید که اغلب نقاط روستایی حاشیه‌ی شهرها هستند را نام برد.به نظر می‌رسد که برایند عوامل فوق باعث دگرگونی نقل و انتقال نیروهای اجتماعی و نظام اشتغال و تناسب بین روستا و شهر شده و روستاشهرها در میانه‌ی این طیف روستا و شهر بلاتکلیف مانده‌اند.اکثر این روستاشهرها به محلی برای اسکان موقت مهاجرین روستاهای اطراف تبدیل شده و بعد از مدتی نقش مهاجر فرستی به مرکز استان یا پایتخت را به خود می‌گیرند.

تحولات فرهنگی این مناطق هم حائز اهمیت است.فردی که در روستا زندگی می‌کرده است با شهر شدن روستایش،پسوند روستا‌نشین  را با شهرنشین جایگزین می‌کند.در جوامع در حال توسعه مثل ایران با روند فزاینده مدرنیته کاذب و متاخر مانده‌ی فرهنگی،ایجاد رضایت روانی، فرد را به یک کمای موقت و بی خبر از همه جا فرو برده به نحوی که مطالبات کلانش به مطالبه‌ی مولفه‌های شهرنشینی مثل خودرو و مسکن شهری تبدیل شده و امکان بروز تنش‌های اجتماعی چه در قبال سایر شهرنشینان و چه در مقابل دولت کاهش می‌یابد.

 

 

فاطمه قابل‌رحمت، دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار