کد خبر: 5703
تاریخ انتشار: 22 بهمن 1395 - 23:23
دکتر شهپر شهرکی:
شخصیت اقتدار طلب ریشه و هسته ی اندیشه های فاشیستی ست،که تاثیر پذیر از تعارضات دوران کودکی ست .در جهان بینی فاشیستی محوریت با اندیشه ی ناسیونالیسم افراطی ست .


فراتاب - گروه اجتماعی: 
فاشیسم گونه ایی تمامیت خواه و پوپولیستی از اندیشه ی سیاسی است شخصیت اقتدار طلب ریشه و هسته ی اندیشه های فاشیستی ست، که تاثیر پذیر از تعارضات دوران کودکی است. در جهان بینی فاشیستی محوریت با اندیشه ی ناسیونالیسم افراطی ست.

 

تعریف فاشیسم :

یک ایدئولوژی یا جنبشی به اصطلاح ملت گرایانه دست راستی با ساختار تمامیت گرا و مبتنی بر سلسله مراتب که اساسا ضد دموکراسی و ضد لیبرالیسم است. واژه ی ایتالیایی فاشیسمو از فاشس در زبان لاتینی گرفته شده و آن نام تبری ست که بر گرد یک سر آن دسته یی ترکه ی درخت می بستند و این نماد قدرت محسوب می شد. موسولینی این علامت را به عنوان آرم حزب فاشیست ایتالیا مورد استفاده قرار داد. اصطلاح فاشیسم بر چسبی برای این م ام در ایتالیاست، اما بعدا به طیفی از جنبش های مختلف در اروپا طی دوره ی بین دو جنگ تعمیم داده شد که از آن جمله بود ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و نیز گروه های دیگری نظیر عمل فرانسه، صلیب کمان در مجارستان و فالانژها در ایتالیا.

تاریخچه:

اصطلاح فاشیسم را نخستین بار موسولینی در سال 1919 درباره ی جنبش سیاسی بکار برد که ناسیونالیسم افراطی را با نفرت همزمان از چپ و محافظه کاری حاکم به هم آمیخته بود.
پس از سال 1945 نیز میراث فاشیسم همچنان در ساختن چشم انداز سیاسی عاملی تعیین کننده بود ،.رهبران سیاسی کشورهای متفق مشروعیتشان را از نقش شان در شکست فاشیسم می گرفتند و دولت های ایتالیا و آلمان خود را وارث نهضت های مقاومت ضد فاشیستی معرفی می کردند و احتمالا در قرن بیست و یکم بیش از هر زمان دیگری دانستن فاشیسم و جنایت هایش مورد توجه خواهد بود.

واکاوی فاشیسم

فاشیسم در واقع یک نوع ناسیونالیسم افراطی است، یعنی به این معتقد است که ملت، کلی واحد است و دولت مظهر اراده ی مطلق آن است و هر نوع شکاف در قدرت مطلق دولت نشانگر پاشیدگی پیکر ملی و پسرفت آن است.
فاشیسم، تقسیم ملت به طبقات و کشاکش طبقاتی را خیانت به منافع ملت می داند و تضاد اصلی را میان ملت ها بر سر گسترش حوزه ی اقتدار و تسلط خود می شناسد و از این رو سیاست خارجی اش تجاوز گر است.
فاشیسم آیین جدا نگری نژادی، قهرمان پرستی، نخبه گرایی، تبلیغ روح جنگجویی و ارتش سالاری را تبلیغ می کند و با هر گونه صلح خواهی و دمکراسی سر دشمنی دارد. هدف فاشیسم برقراری دولت قدرتمندی ست که در آن فقط یک حزب ، انحصار قدرت را در دست داشته باشد.
وجه مشترک همه ی جنبش های فاشیست، پرستش زور و قدرت و بزرگداشت جنگ و دستیابی به قدرت است و با لباس های همشکل، رده بندی ها و سلام ها و رژه های خود، به حزب های خود شکل نظامی وار می دهند. فاشیسم نه به امکان صلح پایدار باور دا د و نه به سودمندی آن برای فاشیست، صلح خیال زیانمندی است. فاشیسم با مارکسیسم و دیگر اشکال سوسیالیستی مخالف است. بنابراین فاشیسم، در نظر و عمل، مخالف ایدئولوژی دموکراتیک است و با لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی سر ستیز دارد.


علل پیدایش فاشیسم

فاشیسم از نظر اجتماعی محصول بحران های اقتصادی و اجتماعی پس از جنگ جهانی اول بود.
اعتصاب های توده ایی سالهای بلافاصله پیش از جنگ ، جریان های مبارزه انقلابی را به پیدایی آورده بود.
فاشیسم از لحاظ نظری محصول توسعه ی نظری نژاد باوری و امپریالیسم اروپایی بود.

موسولینی جمله ی معروفی دارد که می گوید : من واپس گرا و انقلابی ام.
در اینجا باید گفت که به قدرت رسیدن واپسگرایان انقلابی ، در ایتالیا و آلمان ،عمدتا به این دلیل بوده که از قدرت و پشتیبانی طبقات محافظه کار قدیمی ، و حیثیت و آبروی سنت فکری از پیش تثبیت شده ی محافظه کاران ، بهره مند شده اند.
البته مبلغان نازی علاقمند بودند نهضت خود را میراث مستقیم فردریک کبیر ، بیسمارک یا نیچه قلمداد کنند، اما این کار آنها ناشی از خود رایی، تحریف حقایق یا تقلب آشکار بوده است.

روانشناسی سیاسی فاشیسم

پس از جنگ جهانی اول ، طبقه ی متوسط رو به پایین از مسائلی نظیر از خودبیگانگی ، خود بیزاری، و فقدان امنیت در رنج بود.
به همین دلیل خود آزاری و دیگر آزاری را در خود پرورش داد که حاصل آن پیدایش شخصیت اقتدار طلب (سلطه جو و مستبد) بود.
شخصیت اقتدار طلب به واسطه ی روش های خشک و خشن که برخی والدین نسبت به فرزندان خود اعمال می کنند، شکل می گیرد.
شخصیتی که در دوره ی کودکی کمبود محبت ، تنبیهات شدید، اقتدار و نظم مطلق را به عنوان یک تابو تجربه کرده است.پدر و مادر جنین شخصیت هایی محبت و حمایت خود از کودکانشان را منوط به اطاعت بی قید و شرط آنان می دانند و روابط آنها با فرزندانشان بیشتر بر حس وظیف شناسی متکی ست تا مبادلات عاطفی.
بر اساس دیدگاه روانشناسی ، کودکی فاشیست هاست که ساختار اعتقادات بعدی آنان را شکل می دهد.
سرکوب احساسات جنسی اولیه در خانواده های خودکامه و مستبد، محرومیت از خلاقیت، عقده ادیپ و ترس از اختگی در افراد مذکر منجر به احساس گناه و ناتوانی بیانجامد.
که این به نوبه ی خودموجب پرخاشگری ، خشونت و سادو مازوخیسم ، دگر آزاری و خود آزاری، می شود که می تواند به صورت سیاسی در خیال پردازی های عجیب فاشیستی بروز کند.
اریکسون در مورد کودکی هیتلر می گوید که اکنون دوباره تاریخ به یک مرد اجازه داده است تا خیال پردازی های ملی را با رویاهای محلی و شخصی خود در هم آمیزد.

منابع:
۱— روانشناسی سیاسی ، دکتر ابراهیم برزگر
۲—دانشنامه ی سیاسی، داریوش آشوری
۳—فاشیسم ، کوین پاسمور ،علی معظمی
۴—سنت فاشیسم ، جان وایس، عبدالمحمد طباطبایی یزدی

 

 

شهپر شهرکی، دکترای روانشناسی و پژوهشگر روانشناسی سیاسی عضو شورای نویسندگان فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار