فراتاب - بین الملل: از ابتدای شروع بحران در سوریه در سال 2011 مواضع «بشار اسد»، رئیسجمهور درباره روند حوادث این کشور بهشدت دچار تغییر شده است، بهطوریکه میتوان مواضع وی شامل چند دوره دانست؛ روز سهشنبه هفته جاری نیز اسد که پیشتر از لزوم انتخابات زودهنگام برای تعیین تکلیف نهایی حکومت پس دوران انتقالی صحبت میکرد، اعلام کرد که میخواهد تا سال 2021 (که دوره تصدی ریاستجمهوریاش تمام میشود) در این پست بماند.
از آغازین روزهای شروع بحران در سوریه تحولاتی که اظهارات بشار اسد به وجود آمده برای رسانهها قابلتوجه بوده است؛ در طلیعه اعتراضات که از شهر درعا – واقع در جنوب غربی سوریه – آغاز شد، اسد که پیشبینی کرده بود نسیم تحولخواهی بهار عربی به سمت سوریه وزان نخواهد شد، تظاهرات مسالمتآمیز مردم این کشور را به خیانت تعبیر کرد و برخوردهای خشونتبار با اعتراضات در فاصله یک ماه آغاز شد! اما باگذشت 6 ماه از شروع بحران، اعتراضات و درگیریها به اکثر نقاط این کشور (حتی دمشق) سرایت کرد و نیروهای نظامی سوریه مأموریت یافتند به روی مخالفان آتش بگشایند! همزمان گزارشهای هولناکی نیز توسط سازمان ملل منتشر شد که نشان میداد در درعا، دیرالزور و حلب تظاهرات مسالمتآمیز مخالفان توسط جنگندههای ارتش سوریه به خاک و خون کشیده شده است.
در اوایل سال 2012 دیگر بهسختی میشد نقطهای را در سراسر سوریه یافت که درگیر جنگ داخلی نشده باشد! در همین زمان بود که کمکم کرسیهای رسمی سوریه در سازمانهای بینالمللی نظیر اتحادیه عرب از هیئتهای اعزامشده دمشق گرفته شد و به تشکیلات سراسری معارضان تحویل داده شد. آهنگ اظهارات دمشق بهشدت تدافعیتر شد و با گذر از خیانتکار خواندن تشکیلات ارتش آزاد و جبهه سراسری انقلاب سوریه که دیگر حامیان بینالمللی قدرتمندی نیز داشت به لزوم گفتوگو میان دو طرف و آغاز مذاکرات سوری – سوری سخن به میان آمد! اما کشورهای مخالف که میپنداشتند بهزودی دمشق را نیز فتح خواهند کرد به این اظهارات وقعی ننهادند و به کنارهگیری اسد از قدرت را پیششرط هرگونه گفتوگو با دمشق اعلام کردند.
در مقابل دمشق نیز بهطور علنیتر از متحدان منطقهای و فرامنطقهای خود استمداد طلبید و بهاینترتیب نیروهای حزبالله و گروههایی از نظامیان ایران و روسیه برای جلوگیری از سقوط دمشق وارد سوریه شدند؛ بهاینترتیب نه دمشق سقوط کرد و نه ارتش اسد توانست از موضع تدافعی خارج شود! عدمتغییر طولانیمدت در توازن قوا باعث شد تا اسد به صرافت استفاده از تسلیحات شیمیایی برای تضعیف مؤثر مخالفان شود؛ در ماه اوت 2013 موشکهای اسکاد ارتش به سمت غوطه شرقی که در تصرف ارتش آزاد بود شلیک شد و دستکم به مرگ 330 تن انجامید؛ اقدامی که بهانه لازم را برای هجوم خارجی به سوریه به شورای امنیت و دیگر کشورهای غربی داد. آمریکا اعلام کرد برای حمله هوایی به دمشق آماده میشود و ترس مرگبار بر مقامات دمشق مستولی شد؛ تا اینکه با ابتکار روسیه، کشورهای غربی به خروج تسلیحات شیمیایی از سوریه رضایت دادند و خطر جنگ کاهش یافت. این امر حکومت سوریه را مطمئن ساخت که اوباما هرگز قصد حمله نظامی به سوریه را ندارد ازاینرو سعی کرد بار دیگر پرستیژ یک رهبر مشروع و قدرتمند را به خود بگیرد و ضمن اینکه قانون اساسی سوریه را تا حدودی بعثی زدایی کرد درصدد جلب مشارکت اپوزیسیون در دولت برآمد.
در سال 2014 ورود گروه دولت اسلامی که - در آن هنگام گروه دولت اسلامی در عراق و شام نامیده میشد – بهطورکلی توازن قوا و روند تحولات را تغییر داد؛ تا ژوئن 2014 داعش توانسته بود بر موصل سیطره یابد و در مناطق شرقی و جنوبی سوریه مسلط شود! اگرچه نمایش قدرتمندانه داعش باعث شد تا حاکمیت دولت مرکزی سوریه در مقطعی به نواحی دمشق و لاذقیه (و مجموعاً حدود 20 درصد از سراسر سوریه) محدود شود و حتی عوامل این گروه دمشق را نیز آماج حملات انتحاری خود کرد و تا حوالی فرودگاه دمشق پیش آمدند، اما داعش درعینحالی که نیروهای وابسته به اسد را موردحمله قرار میداد با کُردها نیز سر سازش نداشت و به مناطق تحت سیطره ارتش آزاد نیز هجوم آورد؛ شدت خشونتورزی و حربههای پلید این گروه باعث شد بهزودی ماهیت بحران در سوریه دگرگون شود و از یک منازعه کلاسیک میان نیروهای حکومت ارتجاعی و هواداران تحول به یک جنگ داخلی تمامعیار گذار کند؛ درنتیجه اسد که پیشتر در چشم بسیاری از سوریها و نیز افکار عمومی جهانی بهعنوان یک حاکم تروریست که از کشتار وسیع شهروندان خود ابایی ندارد به یکی از قدرتهای اصلی که داعش میجنگد مبدل شد. در این برهه نیز دیگربار آهنگ متفاوتی از دمشق به گوش رسید که با هوشمندی سعی در ارائه یک تقسیمبندی دوگانه به مردم سوریه را داشت؛ نبردی میان تروریسم سازمانیافته که از داعش تا ارتش آزاد را دربر میگرفت با ارتش سوریه که منجی ملت بود! اسد در میانه سال 2014 بار دیگر معاهدات خود با کُردهای سوری را تجدید کرد تا از گرایش یافتن آنان به جبهه معارضان جلوگیری کند؛ بهاینترتیب کُردها عملاً در جبهه مخالفان مسلح وی قرار نگرفتند و جز پارهای درگیریهای مستقیم روابط دمشق با قامشلی عمدتاً مسالمتآمیز دنبال شد. همچنین اسد هرگونه سازش با معارضان را نیز موکول به پایان یافتن نبرد با تروریسم کرد! این حربه نیز تا حدود زیادی به وی کمک کرد تا از یکسو با طولانی کردن عمر حکومت خود به غربیهایی که میپنداشتند روزهای حیات سیاسی وی به شماره افتاده، فهماند که سخت در اشتباهاند!
سال 2015 با برگزاری چند نشست بیسرانجام میان معارضان و نمایندگان اسد گذشت که در همه آنها دو طرف یکدیگر را متهم میکردند؛ آغاز عملیات ائتلاف غربی ضد داعش نیز عامل مؤثر دیگری را وارد بحران سوریه کرد که در ادامه با حضور گستردهتر روسها تکمیل شد؛ اسد که میدانست باز شدن پای نظامیان روس به باتلاق سوریه آنها را به تقابل مستقیمتری با غرب و مخالفان منطقهایاش میکشاند سعی کرد ابعاد حضور نظامی روسیه را گسترش دهد؛ اسقاط جنگنده روسی توسط مرزبانان ترکیه ازجمله نتایج همین روند بود. زیر چتر حمایتی روسها, ارتش سوریه از فاز تدافعی به حالت تهاجمی درآمد و توانست مناطق مهمی را از داعش و معارضان بازپس بگیرد و تا دروازههای حلب پیشروی کند؛ اکنون نیز اگرچه سرعت ماشین جنگی اسد در حلب بسیار کند است، اما او حلب را یک وزنه سنگین برای تغییر توازن قوا به نفع خود میداند؛ اعتمادبهنفس خود را تا حدود قابلتوجهی بازسازی کرده و درحالیکه پیشتر از لزوم برگزاری یک انتخابات زودهنگام پارلمانی و ریاست جمهوری، پس از دوره انتقالی برای تعیین تکلیف نهایی حکومت سخن میگفت سهشنبه هفته جاری اعلام کرد قصد دارد تا سال 2021 در قدرت باقی بماند و هرگونه تحول سیاسی مشروط به پیروزی بر تروریسم است.
منصور براتی, دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است