فراتاب- سرویس بین الملل: یکی از متغیرهای موثر بر ترتیبات امنیتی خاورمیانه، گسترش و نفوذ بازیگران جدید از جمله گروههای قومی و مذهبی است که سیاست خارجی و امنیت کشورهای منطقه را به شدت تحت تاثیر قرارداده اند. کردها به عنوان یک گروه قومی در خاورمیانه میان کشورهای ترکیه، ایران، عراق و سوریه پراکنده شده و طی سده گذشته همواره بر سیاست داخلی و خارجی کشورهایشان تاثیرگذار بوده اند. کشورهای ترکیه، عراق و سوریه بعد از جنگ جهانی اول از بقایای امپراتوری شکست خورده عثمانی سر برآورده و به عنوان دولت- ملتهای مدرن چشم به جهان سیاست و روابط بینالملل گذاشتند. فقدان یکپارچگی قومی و هویتی در داخل کشورهای مزبور، آنها را به صحنه منازعات طولانی مدت در طول قرن بیستم بدل نموده است.
در این میان کردهای عراق، همواره نسبت به کردها کشورهای ترکیه و سوریه جایگاه مناسبتری داشتهاند و در روند تحولات سیاسی کشور عراق نقش پررنگ تری را ایفاء مینمودند. حتی پس از جنگ ۱۹۹۱ خلیج فارس، ژئوپولیتیک خاورمیانه چنان مینمود که گویی برای نخستین بار از جنگ جهانی اول به این سو، امکان تاسیس یک کشور کرد فراهم شده بود که هسته مرکزی این کشور شمال عراق باشد. یعنی همان منطقه ای که بریتانیا درسالهای بین ۱۹۱۸ و ۱۹۲۶ آن را جزء عراق قرار داد. اما در این مقطع زمانی، واقعه استقلال کشورهای عراق قابلیت تحقق نداشت و در سطح بینالمللی و منطقهای مورد استقبال قرار نگرفت.
با این وجود، حمله نظامی آمریکا به کشور عراق و متعاقب آن سقوط حکومت صدام حسین در آوریل ۲۰۰۳، کردهای عراق را وارد وضعیت ویژه نمود که در نتیجه آن حکومت اقلیم کردستان به یکی از مهمترین بازیگران سطح داخلی عراق جدید تبدیل شد. قانون دولت موقت جدید عراق، حکومت اقلیم کردستان در شمال آن کشور را تحت یک دولت محلی (فدرالی) از نظر حقوقی و سیاسی به رسمیت شناخت و کردها به یکی از شرکای اصلی حکومت در بغداد تبدیل شدند. همچنین، با گذشت زمان و مستحکمتر شدن پایههای قدرت حکومت اقلیم کردستان در داخل عراق، کردها در سطح منطقهای هم به عنوان یکی از بازیگران تاثیرگذار مطرح شدند. احیای زبان و فرهنگ کردی، پرچم، روابط سیاسی و تجاری کردها با خارج و مستقل از بغداد، وجود ذخایر نفت و گاز و نیروی نظامی - دفاعی موسوم به پیشمرگه و بسیاری مولفههای دیگر از جمله سرزمین، حکومت و جمعیت، از جمله مهمترین فاکتورهای تاثیرگذاری هستند که حکومت اقلیم کردستان در نتیجه آنها در سطح منطقهای هم قدرت ایفای نقش پیدا کرد.
در ادامه این روند، پس از وقوع بهار ناکام عربی و تسری آن به سایر کشورهای منطقه و ظهور داعش در کشورهای عراق و سوریه، توان بازیگری کردهای عراق بیش از بیش افزایش یافت. توانایی کردها در باز پس گرفتن مناطقی که داعش آنها را اشغال نموده بود؛ کردها را به تیتر اول رسانههای بینالمللی تبدیل نمود. علاوه بر نیورهای پیشمرگ اقلیم کردستان، پیشرویهای یگانهای مدافع خلق (YPG) در مناطق کردنشین سوریه و اعلام حکومت فدرالی تحت عنوان سه کانتون جزیره، کوبانی و عفرین از سوی کردهای سوریه و حمایتهای ائتلاف ضد داعش به رهبری ایالات متحده، مزید بر علت شد تا بر وزن سیاسی حکومت اقلیم کردستان به طور خاص و کردها در خاورمیانه به طور عام افزوده شود.
مصداقهای عینی این موضوع را با توجه به روند مساله کردها در ترکیه میتوان مورد بازشناخت قرار داد. سیاستهای حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان در ترکیه و خاتمه دادن به فرآیند صلح با کردها و حزب کارگران کردستان، اتهامات وارده به این دولت در خصوص همکاری با داعش، سیاستهای نوین ایالات متحده و اتحادیه اروپا در خصوص کردها و رد نمودن ادعاهای ترکیه مبنی بر تروریست خواندن حزب اتحاد دمکراتیک(PYD) و نیروی نظامی آن (YPG)، نشانههای دیگر از توجه به کردها در ترتیبات نوین خاورمیانه میباشد.
در میانه این وقایع، کردهای عراق در معادلات سیاسی خاورمیانه پیگیر مساله و آرزوی دیرینه خود یعنی استقلال خواهی شدهاند. فارغ از اختلافات حزبی در درون اقلیم کردستان عراق، به نظر میرسد کردها این بار تصمیم قاطع خود را برای اجرایی نمودن خواسته خود اتخاذ نمودهاند. سخنان مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان در خصوص برگزاری رفراندم و پایان یکصدمین سال قرارداد سایکس پیکو، ناتوانی حکومت العبادی در مقابل داعش و نیز ناتوانی در برقراری امنیت منطقه سبز بغداد و خودنمایی مقتدا صدر در روزهای گذشته و اشغال پارلمان این کشور از سوی هواداران او همگی نشانههایی از وضعیت بحرانی کشور عراق در سیر تحولات اخیر خاورمیانه است. اکنون شرایط به گونهای است که سناریوی احتمال تجزیه عراق بیش از هر زمان دیگری محتمل بهنظر میرسد. هر چند نباید دشواریهای داخلی، منطقهای و بینالمللی را در راه کردها برای تجزیه احتمالی از عراق نادیده انگاشت.