کد خبر: 12695
تاریخ انتشار: 18 اسفند 1403 - 18:41
وقتی رضاشاه نتوانست قدم‌خیر و نیروهایش را شکست دهد متوصل به مکری شد و این‌بار با ارسال نامه‌ای از او خواستگاری کرد اما قدم‌خیر در جواب نوشت: «میان ما کسی نیست که خود را به دشمن بفروشد؛ من یک شیرزنم و تو یک نامرد.»


فراتاب: قدم خیر را دختری از عشایر لرستان سوار بر اسب زین شدەی  بە رنگ بلوطش، جسور، دلاور و رشید همچون کوه‌های زاگرس با سربند گُلونی و چشم‌های سیاە  زیبایش مانند  طبیعت لرستان کە پر از شهامت و شجاعت است تصور می‌کنم.

لرستان در طول تاریخ  تا بە امروز همیشە مهد پرورش شیرمردان و شیرزنان بزرگی بودە که صفاتی نظیر جنگجو، دلاور، شجاعت و سخاوت  را  در وصف  مردان آنها  بە کار می‌بردند. اما وقتی قدم‌خیر تفنگ برای دفاع از حقوق خود، اقوام و خاکش بر دوش گذاشت،  صفات دلاوری را در تاریخ بە عنوان یکی دیگر از زنان  مبارز  با نام خود ثبت کرد.

زادگاە قدمیر

قدم‌خیر در سال 1278 در  شهرستان اندیمشک  در میان عشایر قلاوند دیدە بە جهان گشود. پدرش کیخا قانی (کدخدا قندی) رئیس  طایفه قلاوند  مردی مشهور و مورد احترام  بود  و مادرش «جواهر» همسر اول کیخاقانی  بود.

قدم‌خیر دارای ٩ برادر و یک خواهر بود و چون در خانواده بزرگ عشایری  زندگی کردە بود دارای  مهارت‌های، سوارکاری و تیر اندازی بود. او همچنین از مردم‌داری و روابط اجتماعی بالای برخوردار  بود.

ازدواج  فامیلی قدم‌خیر

در گذشتە  در میان عشایر لرستان مرسوم بود کە دختر  با هم‌خون و معمولا پسرعموی خودش ازدواج می‌کرد، قدم‌خیر هم رسم و رسوم طایفە را بە جا آوردە بود و با پسرعمویش «صف‌قلی قلاوند» ازدواج کرده بود. حاصل ازدواجش هم  پسری با نام محمدخان بود.

سرکوب عشایر لر با  با فرمان رضاشاه پهلوی

در دوران حکومت‌های عباسیان و صفویان  خان‌های مناطق  و عشایر  خودمختار بودند اما با بە قدرت رسیدن رضا پهلوی، او شروع بە از بین بردن خودمختاری عشایر مختلف کُرد، لر، عرب و ... کرد، در گام اول او توانست با سیاست با آنها داد و ستد کند.

رضا شاە نامەای بە شاە مرادخان قلاوند برادر قدم‌خیر فرستاد و در این نامە قول دادە بود كە مرز ایالتش را به شیوه‌یی محافظت کند كە پایبند سیاست  داخلی و خارجی حکومت او باشد شاە مراد هم موافقت کرد اما رضا شاە زیر قولش می‌زندو ارتش رضا شاە در سال ١٣٠٨-١٣١١ بە عشایر لرستان  حملە می‌کنند در نتیجه قدم‌خیر بە  همراە مردان ایلش ،قلاوند، بە مبارزە و جنگ با  ارتش رضا شاە پرداخت.

 جنگ میان عشایر قلاوند و رضا شاه

قدم‌خیر زنی دلاور و شجا ع بود که در هنگام هجوم نیروهای رضاشاه برای سرکوب عشایر در کنار برادرانش و  همسرش با مبارزە مسلحانە وکمک رساندن آذوقە و تجهیزات نبرد به نیروهای جنگی عشایری شهرت بسیاری پیدا کرد. بعد از مدتی در این مبارزات  شوهرش صف‌قلی‌خان و بعد از او یکی از برادرانش کشتە شد. اما این باعث نشد ارادە قدم‌خیر کم و از هدفش مقابل دشمن دست بکشد و در سال ١٣١٠-١٣١١ قدم‌خیر جای برادرش شاەمراد خان را گرفت.

از قیام قدم‌خیر تا خواستگاری رضا شاە از او

قدم خیر بعد از مرگ برادرش شاە مرادخان نیروهای خودش را برای مبارزە با تعرض رضا شاە تشکیل داد و رضا شاە وقتی متوجە شد کە ایل‌های لرستان تسلیم نمی‌شوند؛ چندین بار تلاش کرد با توطئه و حیله‌گری قیام قدم‌خیر را به شکست بکشاند. به همین دلیل نامه‌ای برای  قدم‌خیر فرستاد و از او درخواست ازدواج  کرد و قول شه‌بانوی ایران را بە شیرزن لر داد اما  قدم‌خیر در جواب نامه رضاشاه نوشت: «میان ما کسی نیست که خود را به دشمن بفروشد؛ من یک شیرزنم و تو یک نامرد.»

بعد از آن رضا شاە بە حملات نظامی بیشتر علیە عشایر‌ دست زد و روستاها و چادرها را بە آتش کشید و با جریمە‌های مالی سنگین، کشتار  دستە‌جمعی‌ و حتی تعدی بە زنان غضب خود را بە این مناطق بار دیگر نشان داد. با شدت گرفتن مبارزات و جنگ قدم‌خیر نامە ای را برای «شیخ محمود برزنجی» جهت هم‌پیمانی فرستاد.

نامەی قدم خیر لرستانی بە شیخ محمود برزنجی

شیخ محمود برزنجی (محمود  حفیدزاده) رهبر کُردهای  سلیمانیە و  قیام‌های علیه قیمومیت بریتانیا در عراق در راستای کسب استقلال کردستان بود. شیخ محمود خود از یکسو درگیر جنگ با بریتانیا و دولت تازه تاسیس عراق بود و از سوی دیگر نمی‌خواست دشمنی رضاشاه را هم با حمایت از قدم‌خیر به جان بخرد لذا پاسخ صریحی به نامه کمک قدم‌خیر نداد نهایتا پس از چهار سال مبارزه با افزایش فشارها و حملات قوای رضا شاه، محاصره و نیز خیانت و پشت کردن برخی خوانین لر از قدم‌خیر او بدست قوای حکومتی اسیر شد.

مرگ سربلند قدم‌خیر

بعد از اسیر شدن  قدم‌خیر از سوی نیروهای ارتش ایران او به زندان تهران منتقل شد و در طول مدت اسارتش با وجود شکنجە و اذیت بسیار حتی یک‌بار در مقابل رضا شاە ابراز پشیمانی نکرد و گفتە بود اگر بازهم آزاد شوم برای خاک و شرافت ملتم می‌جنگم. قدم‌خیر سر‌انجام در سال 1312 شمسی در زندان درگذشت و در گورستانی کنار پل قدیم دزفول به خاک سپرده شد.

نویسنده: بیان قمری فعال مدنی و از اعضای کلاس آموزش روزنامه‌نگاری و برندسازی فراتاب – دوره 15

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار