کد خبر: 12676
تاریخ انتشار: 21 بهمن 1403 - 20:44
دانیار رحمانی در این گزارش تاریخی به بررسی یک مقطع حساس در تاریخ کُردها در عثمانی و سپس ترکیه پرداخته است، در زمانی که آتاترک و پیروان رادیکالش سعی در انکار و محو کُردها در این کشور تازه تاسیس کردند اما با مقاومت چندباره کُردها مواجه شدند.

فراتاب: قرن بیستم، با طوفانی از خون و فریاد کُردها آغاز شد و به صحنه‌ی خیزش‌های پی‌درپی بخصوص در ترکیه برای دستیابی به آزادی و استقلال بدل شد. این امر نتیجه‌ی فروپاشی امپراتوری عثمانی، معاهده‌ی لوزان و سیاست ترکیه برای انکار هویت کُردها بود.

پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، مهر سیاه بر معاهده‌ی لوزان در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۳ زده شد و دولت-ملت‌ها در خاورمیانه شکل گرفتند. بر اساس این توافق، بریتانیا و فرانسه همراه با مصطفی کمال آتاترک، امپراتوری عثمانی را میان خود تقسیم کردند؛ سوریه به فرانسه رسید، موصل به بریتانیا واگذار شد و بخش عمده‌ی سرزمین‌های کردها تحت کنترل مصطفی کمال آتاتورک درآمد.

مصطفی کمال آتاترک می‌دانست که تنها کُردها هستند که می‌توانند در برابر سیاست‌های ترکی‌سازی مقاومت کنند و در کشور تحت کنترل او، خواستار حق و استقلال خود شوند. به همین دلیل، دولت ترکیه‌ی کمالیسم با توان تمام برای از بین بردن هویت ملی کردها اقدام کرد.

در این راستا، ترک‌های کمالی خود را متحد کردند و تصمیم گرفتند که هر کسی که علیه آنان قیام کند را سرکوب و نابود کنند. سیاست آن‌ها این بود که نام و زبان کُردها را از میان بردارند و هر کسی را که با گلوله و سرکوب خاموش نشود، به کشورهای دیگر تبعید کنند. در نتیجه، صحبت کردن به زبان کردی ممنوع شد؛ حتی در قهوه‌خانه‌ها و محافل خصوصی! روشنفکران، شخصیت‌های برجسته و وطن‌پرستان کُرد دستگیر، تبعید و آواره شدند. زمانی که کردها متوجه نیت واقعی ترک‌ها شدند، سکوت‌شان شکسته شد و به مقابله برخاستند. به همین دلیل، پرچم قیام برافراشته شد.

تاسیس جامعه‌ی ترقی و تعاون کُرد

در سال 1908 در شهر استانبول، جمعیتی از کردان ملی‌گرا تحت رهبری میر امین‌عالی‌بدرخان و شیخ عبدالقادری نهری، فرزند شیخ عُبیدالله، ژنرال محمد شریف پاشا و جمعی از روشن‌فکران برجسته‌ی کُرد با نام خانوادگی بدرخان، سازمانی تأسیس کردند. این جامعه با عنوان «جامعه‌ی نشر معارف کُردی» فعالیت خود را آغاز کرد و مجله‌ای با همین نام در کردستان به چاپ رساند. آن‌ها همچنین در استانبول مدرسه‌ای برای کردها بنیان نهادند که در سال 1908 سه هزار دانش‌آموز در آن به تحصیل مشغول بودند. اما در سال 1909، این سازمان به دست ترک‌هایی که مخالف کردها بودند، تعطیل گردید. در سال 1918، این جامعه با نام «جامعه‌ی تعالی کردستان» دوباره فعالیت‌های خود را از سر گرفت و در جنبش‌های مختلفی که در پی آن رخ داد، مشارکت داشت.

شورش قوچگیری

در نوامبر 1920، نور دِرسیم که عضو «کومله‌ی تعالی کُرد» بود، قیامی را آغاز کرد. او و یارانش ارتش بزرگی با 50 هزار نفر تشکیل دادند و هدفشان دستیابی به استقلال برای کردها بود. در این قیام، درخواست‌هایی از سوی کردها مطرح شد؛ از جمله: ایجاد خودمختاری برای کردها، آزادی تمامی زندانیان سیاسی، اخراج کارمندان ترک از مناطق کردنشین و دور نگه‌داشتن نیروهای نظامی ترک از مناطق کردستان.

اما این درخواست‌ها پذیرفته نشد و در نهایت، در سال 1921 جنگی میان کردها و ترک‌ها آغاز شد. کردها با مقاومت قابل توجهی به مقابله با ارتش ترکیه برخاستند و موفق شدند چندین پیروزی به دست آورند. آنها توانستند بیش از هزار اسب و تعدادی تجهیزات از نیروهای ترک به غنیمت بگیرند. پس از این پیروزی‌ها، پیام‌هایی به آنکارا ارسال شد که خواستار ایجاد یک ولایت کُردی در این مناطق بودند. اما کمالیست‌ها که در آن زمان به رهبری مصطفی کمال آتاترک فعالیت می‌کردند، به شدت مخالف این درخواست‌ها بودند. هدف آنها فقط محدود کردن نیروهای کُرد و تقویت بیشتر نیروهای خود بود. در این زمان، ارتش ترک تحت فرماندهی توپال عثمان، که به شجاعت و بی‌رحمی شهرت داشت، به میدان آمد و حملات شدیدی را علیه کردها انجام داد. در پایان، شورش قوچگیری با سرکوب شدیدی از سوی کمالیست‌ها مواجه شد و بسیاری از اعضای آن به دست نیروهای ترک گرفتار شدند.

تاسیس سازمان آزادی

در سال 1921، خالد بیگ جبرانی سازمانی در ارزروم تأسیس کرد که هدف آن آزادی کردها و رهایی از سلطه ترک‌ها بود. این سازمان در چندین نقطه از جمله دیاربکر، سیرت، استانبول، دِرسیم، بتلیس، قارص، خانس، موش، ارزرنجان و وان فعالیت‌هایی را آغاز کرد. بسیاری از رهبران و فرماندهان این گروه از افسران سابق ارتش حمیدی، شاعران و افراد برجسته بودند. هدف اصلی این سازمان، آزادی و نجات کردها از سلطه ترک‌ها بود؛ آزادی‌ای که به معنای بازگرداندن سرزمین‌های کردستانی به مردم کرد و کسب کمک از بریتانیا برای تحقق این هدف بود.

اولین کنگره‌ی این سازمان در سال 1924 برگزار شد و دو تصمیم مهم اتخاذ کرد: نخستین شورش عمومی علیه حکومت ترک‌ها و دوم تأکید بر کسب حمایت خارجی برای دستیابی به استقلال. جنبش آزادیخواهی در سراسر کردستان گسترش یافت و صدای آن به همه‌ی نقاط کردستان رسید.

در سال 1924، خلافت عثمانی سقوط کرد و مجلس ملی ترکیه تصویب کرد که ترکیه جمهوری خواهد شد. در این دوران، استفاده از زبان کردی در مکان‌های عمومی ممنوع شد، زمین‌های بزرگ متعلق به کردها مصادره و به ترک‌ها اختصاص داده شد. این اقدامات باعث شد که سازمان آزادی به رهبری شیخ‌ها و ملاها و دیگر سرکردگان تشکیلات کُردی در برخی مناطق به مبارزات خود ادامه دهند.

با این حال، در نهایت، سیاست‌های ترکیه و سرکوب‌های شدید، باعث شد تا بخشی از فرماندهان سازمان به کشورهای دیگر پناه ببرند و برخی از آنها به منطقه‌ی موصل مهاجرت کردند. با وجود این سرکوب‌ها، این سازمان همچنان پایبند به اصول خود بود و مبارزاتش الهام‌بخش جنبش‌های بعدی در کردستان ترکیه شد.

شورش شیخ سعید پیران

در سال 1925، در زمانی که روزگاری بسیار تاریک بر سر کردستان سایه افکنده بود، آرزوی روشنایی در دل‌ها جان گرفت و به آتشی سوزان تبدیل شد. این آرزو از سوی شیخ سعید پیران، یکی از شیوخ بزرگ کُرد، بر افروخته شد. شیخ سعید، فرزند شیخ محمود کلدار، از دیار کلدار چشم به جهان گشوده بود.

شیخ سعید پیران پیرو طریقت نقشبندی بود و تعداد پیروان او به دوازده هزار نفر می‌رسید. شورش شیخ سعید در سال 1925 آغاز شد او در سن 60 سالگی دست به قیام زد. او تقریباً 15 هزار جنگجو به همراه داشت. شورش از روستای پیران آغاز شد و به سرعت در منطقه گسترش یافت.

در یکی از بزرگ‌ترین حملات، شیخ سعید با 5000 تا 10000 سرباز و چریک به شهر آمِد (دیاربکر) حمله کرد و آن را به کنترل خود درآوردند. در مقابل تمام نیروهای ارتش آتاترک به سمت دیاربکر حرکت کردند. هرچند این نیروها تلاش کردند تا به شهر حمله کنند، اما با شکست مواجه شدند؛ علی‌رغم اینکه نیروهای ترک از تجهیزات و تسلیحات پیشرفته و قوی‌تری برخوردار بودند ولی موفق نشدند. در مدت زمان کوتاهی، شورشیان کُرد توانستند بسیاری از شهرهای کردستان را از دست نیروهای ترک آزاد کنند، اما نتوانستند سازمان‌دهی مستحکم و پایداری برای ادامه مقاومت ایجاد کنند و در نهایت در یک روز شورشیان کرد در برابر حملات دشمن شکست خوردند. پس از این شکست، نیروهای ترک با همکاری برخی از گروه‌های کُرد شبانه وارد شهر آمِد شدند.

پس از این شکست، شیخ سعید و 51 نفر از فرماندهان او دستگیر و سپس اعدام شدند. شیخ سعید با ریش سفید و دل پاک خود در سال 1925 به شهادت رسید و نامش در تاریخ به عنوان یک آزادی‌خواه که خونش در این مسیر ریخته شد، ثبت شد.

شورش آگری داغ

پس از پایان شورش شیخ سعید، در سال 1927 حزبی در لبنان تشکیل شد و تمامی گروه‌های سیاسی در این حزب متحد شدند. در این راستا، یک کنگره مخفی با نام «آگری داغی آرارات» در دامنه‌های آرارات برگزار شد. نمایندگان تمامی گروه‌های شورشی و قبایل در این کنگره مخفی حضور داشتند. ژنرال احسان نوری پاشا به عنوان رهبر انتخاب شد و دو تصمیم اساسی اتخاذ شد: ادامه مبارزه متحد علیه ترکیه و آشتی با ارمنی‌ها.

زمانی که ترک‌ها مجبور به مذاکرات و توافق شدند، دولت ترکیه عفو عمومی اعلام کرد و از کُردها خواسته شد که تحت سلطه ترکیه قرار گیرند، اما کُردها این پیشنهاد را نپذیرفتند. در نهایت، ترک‌ها پیام آگری داگ را ارسال کرده و با تمامی قدرت هوایی و زمینی به حمله پرداختند. شورشیان کُرد به شدت مقاومت کردند و خسارات زیادی به آن‌ها وارد شد.

چند هزار کشته، 12 هواپیما، 60 توپ، 3 هزار تفنگ، 60 هزار گلوله و 4 بار آذوقه از میان آن‌ها به دست آمد. تعداد کشته‌ها حدود 4 هزار نفر تخمین زده شد. پس از یک درگیری سخت، دولت ترکیه به مدت یک سال تحریم اقتصادی بر کُردها اعمال کرد. در پایان، کُردها از نتیجه به دست آمده سودی نبردند و شورش به پایان رسید. در این زمان ژنرال احسان نوری پاشا پناهنده به ایران شد. پس از این رویدادها، دولت ترکیه فرمان قتل و سرکوب عمومی کُردها را صادر کرد و کُردهای بسیاری مجبور به ترک ترکیه و یا پذیرش زبان ترکی به عنوان زبان رسمی شدند.

شورش سید رضا درسیمی

در سال 1937، سیاست‌های ضد کُردی حکومت آتاترک به اوج خود رسید و به‌ویژ در منطقه دِرسیم، به شدت بر کردها اعمال فشار شد. پارلمان ترکیه تصمیم گرفت تا کردهای ساکن این منطقه را به استان‌های آناتولی و دیگر مناطق غربی کشور منتقل کند. این تصمیم با استفاده از نیروهای نظامی و با خشونت زیاد اجرایی شد، به‌طوری که بسیاری از کردها مجبور به ترک خانه خود شدند و در این جابجایی‌ها بسیاری از آن‌ها جان خود را از دست دادند.

در این شرایط، شیخ رضای درسیمی، رهبر مذهبی و سیاسی کُردها، در مقابل این ظلم‌ها قیامی به راه انداخت. او به عنوان یکی از شخصیت‌های مهم شورش در برابر این جابجایی‌ها و فشارهای حکومتی ایستادگی کرد. در نتیجه، دولت کمالیستی با تمام قوا به سرکوب این شورش پرداخت و از تمامی نیروهای نظامی و پلیسی برای مقابله با کُردها استفاده کرد. در پایان، شیخ رضا دستگیر و به قتل رسید و شورش درسیم به پایان رسید.

دانیار رحمانی از اعضای کلاس آموزش روزنامه‌نگاری، نویسندگی و برندسازی فراتاب – دوره 15.

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار