فراتاب: اینها تنها سه نمونه از بختکی است که به جان زبان فارسی افتاده است و جسمش را دارد تسخیر میکند. در سالهای اخیر، شاهد پدیدهای هستیم بهنام «انگلیسیزدگی» که فارسی را دچار خود کرده است و واژگان این زبان بسیار در گفتار روزانهی نسل نوین به کار میرود. زمانیکه گفتار نسلهای پیشتر را میشنویم، واژگان انگلیسی کمتر به گوشمان میخورد، ولی واژگان عربی در گفتارشان بهوفور شنیده میشود. حال پرسش اینجاست که چه شد زبان فارسی از بختک عربی به بختک انگلیسی دچار شد و واژگان انگلیسی کمکم در فارسی جا خشک کرد. در این گزارش، به چهار دلیل اصلی این پدیده میپردازیم.
غربزدگی و تمایل به فرهنگ بیگانه
به لطف رسانههای غربی و شبکههای اجتماعی خارجی چون تلگرام، واتساپ، شبکهی ایکس، اینستاگرام و...، نسل نوین با فرهنگ غرب، بهخصوص فرهنگ بریتانیایی و آمریکایی، آشنا شد و تمایل پیدا کرد خود را با آن فرهنگ آمیخته کند. در روند آمیخته شدن با آن فرهنگ، نسل نوین تفریحها، موسیقی، پوشش و البته زبان آن فرهنگ را وارد فرهنگی کرد که با آن بزرگ شده است. فرهنگ غربی، چون که بدون نظارت اساسی و افسارگسیخته وارد ایران شد، انگلیسی را به جان فارسی انداخت و موجب شد تا فارسیگویی میان نسل نوین کمرنگ و کمرنگتر شود.
ضعیف عمل کردن رسانهی ملی و شبکههای اجتماعی داخلی
البته، رسانههای غربی را نمیتوان تنها مقصر این ماجرا دانست. رسانهی ملی، بهخصوص صداوسیما، و شبکههای اجتماعی داخلی نیز در رواج این پدیده مقصرند. بهخاطر سیاستهای ناکارآمد مسئولان در ترغیب نسل نوین به رسانهی ملی و شبکههای داخلی، این نسل از رسانهی ملی زده شد و به شبکههای اجتماعی خارجی روی آورد. همین باعث شد تا این نسل به فرهنگ غرب خو بگیرد و از فرهنگ غنی کشور خود زده شود. ازآنجاییکه رسانهی ملی رسانهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز بود، ضعف در عملکردش، به فرهنگستان نیز ضربه وارد کرد و نتیجهاش این شد که دیگر نسل نوین از همتاهایی که فرهنگستان برای واژگان بیگانه برمیگزیند بیخبر بماند.
از بین رفتن اعتبار فرهنگستان میان مردم و تضعیف آن
نباید از این نکته غافل شد که برخی همتاهای برگزیدهی فرهنگستان برای واژگان بیگانه، بهخصوص واژگان غربی، نامناسب و خلاف شم زبانی جامعهی ایرانی، بهخصوص نسل نوین، بوده است. برای نمونه، میتوان به واژگانی چون «خمیراک» (پاستا) یا «خویشیار» (سلفسرویس) اشاره کرد که برای مدتی، پساز تصویبشان از سوی فرهنگستان، دستمایهی طنز مردم بودند. موارد اینچنینی باعث شد تا اعتبار فرهنگستان زبان و ادب فارسی و توانایی واژهگزینی این نهاد از دست برود تاآنجاکه حتی همتاهای خوشمعنی و خوشلفظی هم که برای واژگان غربی برمیگزیند دیگر جدی گرفته نمیشوند.
دستکم گرفتن توان واژهگزینی زبان فارسی
برخی افراد باور دارند که فارسی زبانی نیست که بتوان برای علم بهره برد، چون توانایی واژهسازی آن محدود است و حتی اگر هم همتایی برای واژگان بیگانه برگزیند، باز نمیتوان همان معنایی را که از اصل واژه برداشت میشود از همتای فارسی آن برداشت کرد و چنین باوری را نیز میان نسل نوین جا انداختهاند. هرچند، مرحوم دکتر ناصر انقطاع در کتاب خود با عنوان در ژرفای واژهها، مینویسد:
«زبان پارسی همخانوادهی زبانهای اروپایی و، به گفتهی برخی پژوهندگان، ‹مادر زبانهای لاتین› است [...] بر این پایه، اگر زبانهای اروپایی بتوانند برای پدیدههای دانشهای نوین واژه بسازند، بیگمان زبان پارسی هم این توان را دارد.»
از این نوشتهی ایشان، میتوان نتیجه گرفت که اگر توانایی واژهسازی فارسی بیشتر از زبانهای غربی نباشد، قطعاً کمتر از آنها نیست. بنابراین، به کسانی که زبان فارسی را دستکم گرفتهاند پیشنهاد میشود که زبان خود را عمیقتر مطالعه کنند.
چشماندازی بر آیندهی فارسی
با نگاهی بر عوامل کمرنگ شدن فارسی میان نسل نوین، به این هوده خواهیم رسید که این عوامل مانند زنجیر به هم گره خوردهاند: چون رسانهی ملی کالای فرهنگی جذابی برای ارائه ندارد، نسل جوان آن را کنار میگذارد؛ رسانههای غربی با نشان دادن زیباییها و جذابیتهای فرهنگ خود جوانان ما را سمت خود میکشند؛ ازآنجاییکه رسانهی ملی کنار گذاشته شده است، فرهنگستان نیز تنها پل ارتباطی خود را با نسل جوان از دست داده است و از آن طرف، عدهای هم هستند که خودِ فارسی را کوچک میپندارند و گمان میبرند فارسی نمیتواند همانند همتاهای غربی خود واژهسازی کند؛ چنین گمانهای است که باعث میشود نسل جوان نیز فارسی را دستکم بگیرد.
اگه این چرخهی ناسازگار ادامه یابد، شاید در یک دههی آینده، نسلهای بعدی دیگر بدون بهکارگیری واژگان بیگانه نتوانند حتی سخن بگویند.
گزارشی تحلیلی از نیما نادی – پژوهشگر رسانه و زبان فارسی و فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است