فراتاب: بخش های کردنشین سوریه که در میان کردها به نام روژآوا نیز شناخته می شود. منطقه ای کردنشین در شمال خاوری، شمال و شمال باختری سوریه است که بخشی از استان های حسکه، رقه و حلب را نیز در بر میگیرد. پس از فروپاشی عثمانی طبق توافق پنهانی سایکس – پیکو میان انگلیس و فرانسه، نفوذ انحصاری فرانسه در سوریه حتمی شد. اما پارلمان استقلال سوریه تمامی قیومیت بیگانگان را ملغی کرد. اما انگلیس و فرانسه تصمیمات پارلمان را رد کردند. در سانریمو سرنوشت سوریه در غیاب کامل نمایندگان عرب، فرانسه قیومیت دولت سوریه را تا سال ۱۹۴۶ در دست داشت.
دهه 1920؛ درخواستهای خودمختاری از سوی کُردها
در همین دوران درخواستهایی از طرف کردها برای خودمختاری ارائه شد. اولین در خواست توسط نوری کندی در سال ۱۹۲۴ مطرح شد که شامل یک طرح خودگردانی اداری برای تمامی مناطقی که اکثریت آن کُرد هستند ارائه شد. تقاضای دوم از سوی قبایل بوران و محمد شهین مطرح شد و آخرین درخواست هم از سوی رهبران جرابلس مطرح شد. که خودمختاری را صرفا برای خود میخواستند.
دهه 1930 تعریب مناطق کردنشین
با استقرار یک نظام تحت حمایت دولت فرانسه متشکل از اعراب سنی، از اوایل دهه ۱۹۳۰ دولت مستقر که گرایشهای ناسیونالیستی عربی رادیکال داشت و این موضوع را در قانون اساسی و نیز نام کشور (جمهوری عربی سوریه) بازتاب داده بود، بدون در نظر گرفتن حقوق و خواسته کُردها اقدام به اخراج کُردها و عربی کردن مناطق کردنشین کردند.
دهه 1950 ناسیونالیسم عربی و افزایش فشار بر کُردها
با روی کار آمدن جمال عبدالناصر (1952) در مصر و سپس کودتای عراق (۱۹۵۸) ایدهی ناسیونالیسم عرب در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا کرد که باعث غلیان بیشتر احساسات ناسیونالیست عربی در سوریه گردید در نتیجه هویت ملی و فرهنگی کُردها بیشتر مورد تهدید قرار گرفت این فضا باعث به حاشیه رفتن کُردها و فراموش شدنشان از سوی بسیاری از بازیگران داخلی و خارجی شد.
دهه اول 2000، اعتراضات پراکنده کُردها
درگذشت حافظ اسد و تغییر اولیه فضا در سوریه فرصتی برای کُردها بود تا به شرایط سختشان اعتراض کنند مهمترین قیام کردها قبل از بهار عربی در قامیشلو روی داد که نشانه جدیدی برای کردهای سوریه بود. اما این قیامها و اعتراضها با واکنش سخت دولت مرکزی مواجه گردیدند.
دهه 2010؛ بهار عربی و احیای کُردها
وقوع بهار عربی در خاورمیانه علیه نظامهای بستهی سیاسی و عمدتا ناکارآمد خلیلی زود به سوریه هم رسید، با سقوط سوریه به ورطه جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ رزمندگان و فعالین کُرد موفق شدند بدون کوچکترین عملیات نظامی، کنترل بیشتر مناطق کردنشین را در دست بگیرند چون دولت مرکزی عمدتا درگیر و مشغول اعتراضات در مرکز کشور بود.
ایجاد ساختار خودمدیریتی دموکراتیک
کُردها در مناطق تحت کنترل خود به همراه دیگر ساکنان عرب و ارمنی اقدام به تشکیل مناطق خودمدیریتی در سه کانتون مختلف کردند و همچنین دست به تشکیل احزاب و ساختارهای تازهای زدند از جمله اینکه حزب اتحاد دموکراتیک سطح تصمیمگیری کردها را ارتقا داده و با برگزاری انتخاباتی یک مجلس را در سال 2013 تشکیل و آن را مسئول مدیریت پروژه خودگردانی در این مناطق کرد هرچند این ساختارهای کُردها مورد شناسایی دولت مرکزی این کشور قرار نگرفته است.
جنگ داعش و افزایش اهمیت بینالمللی کُردها
با ظهور داعش در سال 2014 در عراق و سوریه، کُردها در دو کشور به عنوان مهمترین نیروهای مبارزاتی زمینی هم پیمان ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا شدند و این موضوع اهمیت کُردها را دارای بعدی بین المللی کرد.
حملات ترکیه و نقش آمریکا
کُردهای سوریه از نظر فکری و تا حد زیادی تشکیلاتی وابسته به حزب پ.ک.ک در ترکیه هستند، همین موضوع باعث افزایش حساسیت و گاه حمله ترکیه به کُردهای سوریه شده است امری که در روابط میان آمریکا و ترکیه هم تاثیر داشته و همچنان از موضوعات مهم در منطقه به شمار میرود.
گزارش از لیلاپایون
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است