فراتاب: در روزگارکنونی، تمامیت ارضی یک کشور، فقط مرزهای جغرافیایی نیست، بلکه به نظر میرسد میراث فرهنگی هم جزیی از تمامیت ارضی و هویت سرزمینی یک کشور شده که متاسفانه این میراث ما مورد یغما و مصادره قرار گرفته است.
هر کشوری دارای هویت و شناسنامهای است که آن را از دیگر کشورها متمایز میکند. آنچه هویت کشورها را میسازد، میراث فرهنگی آن کشور است که به دو بخش مادی و معنوی (ناملموس) تقسیم میشود. میراث مادی، آثار و اشیایی است که به دست ما رسیده و وظیفه ما حفاظت، مرمت و جلوگیری از دستبرد و غارت آنهاست. میراث ناملموس دستاورد تمدنهایی است که به آنها هویت میبخشد و شامل نمادها و سنتهای قومی، هنرهای نمایشی، آداب و رسوم اجتماعی، آیینهای مذهبی، دانش و تجربههای سنتی در تعامل با طبیعت، صنایع دستی، فرهنگ غذایی و پوشش اصیل مردم هر جامعه است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند.
کشورها میکوشند تا با ثبت میراث ناملموس خود، آنها را حفظ نمایند و فرهنگشان دچار انقطاع نگردد و مهتر از آن، این میراث را به عنوان هویتدهنده فرهنگ خود به دیگران معرفی نمایند. به طور کلی حفظ میراث معنوی دشوارتر از میراث مادی است؛ چرا که در خطر ثبت و مصادره دیگر کشورهاست. تعداد میراث ناملموس کشورمان در فهرست یونسکو، اکنون 16 اثر است که 11 مورد آن به صورت مستقل و 5 مورد دیگر به طور مشترک با دیگر کشورها ثبت شده است. اکنون ما در رتبه نهم قرار داریم و انتظار میرود دو پرونده «جشن مهرگان» به صورت مشترک با تاجیکستان و ساختن و نواختن «عود» به صورت مشترک با سوریه امسال ثبت شوند.
طبق مقررات، هر کشوری سالانه یک سهمیه برای ثبت دارد. از این رو ثبت یک اثر در یونسکو به یک مسابقه تبدیل شده است. در این بین میراث ناملموس ما مورد دستبرد و مصادره برخی کشورهای همسایه و منطقه قرار گرفته است. کشورهای تازه استقلالیافته قفقاز و آسیای میانه از آنجا که سدهها بخشی از تمدن ایران بودهاند، سعی دارند هویتی ارائه دهند که خود را از سایه فرهنگی و تمدنی ایران جدا کنند. بدین دلیل، دست به انحصار و تصاحب مفاخر مشترک با ایران میزنند. جمهوری آذربایجان و ترکیه، گوی سبقت را در مصادره میراث معنوی ما ربودهاند.
در حالی که اولین قهوهخانهها در زمان شاه تهماسب صفوی تاسیس شدند، ترکیه قهوهخانه را به نام خود ثبت جهانی نمود و در صدد است حمام ایرانی را به نام حمام ترکی برای خود مصادره نماید. همچنین تلاش میکند «تنبور» که اساساً سازی عرفانی در کرمانشاه و کردستان است به نام خود ثبت نماید. بدتر اینکه به دنبال ثبت هنر خوشنویسی است که اختراع ایرانیان بوده و ایران هزاران سال مرکز خوشنویسی جهان بوده است. در ثبت مفاخر و مشاهیر نیز شرایط اینگونه است.
ترکیه، مولوی، شاعر بزرگ فارسیزبان را به نام خود مصادره و ثبت نمود. این کشور، زبان «ابنسینا» را ترکی دانسته و بیمارستانی به همین نام در پایتخت ترکیه ساخته است. به ابوالحسن خرقانی و شهابالدین سهروردی و ملانصرالدین نظر دارد. ترکیه، ابوریحان، فارابی و ابنسینا را مفاخر ترک معرفی میکند.
جمهوری آذربایجان، به پشتوانه ترکیه و با پیشدستی در ثبت میراث ناملموسی که ریشه در فرهنگ و تمدن ایران دارد؛ شرایط حادتری را برای ما ایجاد نموده است. آذربایجان، موسیقی «عاشیقلار» که در دوره صفوی در ایران پدید آمد، به نام خود در یونسکو به ثبت رساند. ساز «تار» را هم بدون اشاره به نام ایران، برای خود ثبت جهانی نمود. غذای دلمه هم که یکی از قدیمیترین غذاهای ایرانی است برای این کشور ثبت شد.
تلاش برای ثبت یلدا، نان لواش، چوگان و موسیقی خراسان شمالی، موارد دیگری بودند که قصد ثبت مستقل آنها را داشت، اما ناکام ماند.
همچنین لازم است اشارهای به مشاهیر ایرانی هم داشته باشیم. آذربایجان، نظامی، شاعر بلندآوازه پارسیگوی را هم بدون هیچ اشارهای به نام ایران، مصادره نمود و او را شاعر آذربایجانی دانست. حتی اشعار کاشیکاری شده فارسی بر بدنه مزارش در شهر گنجه را با اشعار ترکی جایگزین کرد. اشعاری که به نظر دولت آذربایجان، تمامیت ارضی این کشور را نشانه رفته بود. این کشور که در ایرانستیزی و فارسیزدایی بودجه صرف میکند، خیز برداشت تا «شاهنامه» را نیز به نام خود کند. کار آذربایجان به جایی رسید که تلاش نمود جنگلهای هیرکانی را هم به نام خود ثبت نماید.
بادگیر، توسط امارات متحده عربی ثبت شد. کشورهای عربی، به خواجه نصیرالدین توسی و حتی خیام چشم دوختهاند و در تلاش برای ثبت نام «شهرزاد قصهگو»، همان زن ایرانی داستانهای هزار و یک شب، هستند.
قزاقستان به فارابی نظر دارد و اگر دیر بجنبیم فردوسی و بیهقی و پوریای ولی هم توسط افغانستان از دست میروند. چهبسا بزودی کشورهایی برای ثبت جشنهای سیزدهبِدر و چهاشنبهسوری و مصادره شخصیتهایی چون زرتشت و کوروش و خاقانی و عبدالقادر مراغهای و ... پیشگام شوند.
بیتوجهی یا کمتوجهی مسئولان کشورمان، سبب شده تا کشورهای برآمده از نقشه ایرانِ قدیم، با استفاده از این ضعف، هر روز گامی جدید برای مصادره میراث و مفاخر فرهنگیمان بردارند. گرچه ثبت مستقل یک اثر در یونسکو محدودیت دارد؛ اما در پروندههای مشترک و چندملیتی سهمیه سالانه لازم نیست و این فرصتی است برای کشورمان که میراث ناملموس خود را گاهی با کشورهایی چون تاجیکستان و افغانستان که قرابت فرهنگی بیشتری با ایرانیان دارند، ثبت کنند و از مصادره آنها توسط دیگر کشورها جلوگیری نمایند.
با این اوصاف، برای ثبت جهانی یک اثر، نخست باید آنها را در تقویم کشورمان ثبت کنیم و در مورد آن آثار در رسانههای گوناگون اطلاعرسانی نماییم تا مردم نسبت به این آثار آگاه شوند.
دوم، باید دستگاههای مربوطه شامل وزارت خارجه، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مدیریت، فرهنگستانها، کمیسیونهای مجلس و ... ضمن هماهنگی کامل، قوانین لازم را تدوین، اتفاقات آینده را پیشبینی و راهکار ارائه دهند و بودجه لازم را لحاظ نمایند. با توجه به اینکه پروندههای زود ارسال شده (پروندههای در انتظار ثبت) در اولویت قرار میگیرند، جمهوری اسلامی باید فهرستی از میراث قابل مصادره توسط کشورهای دیگر را تهیه و با ارسال آن به یونسکو به عنوان اقدامی پیشگیرانه عمل نماید. میراث فرهنگی در اینجا باید نقشی کلیدی ایفا کند.
سوم اینکه، وزارت خارجه بجز موضوعات سیاسی، باید در حوزه فرهنگی به شدت فعال شود و موضوعات فرهنگی را بررسی نماید و با تدوین مقررات و بودجه برای سفارتخانهها و رایزنیهای فرهنگی، نسبت به شناسایی، مستندسازی و معرفی میراث ما در منطقه اقدام کند.
امید که با ثبت میراث کهن کشورمان، هم فرهنگ ایرانزمین را که به گفته «ریچارد فرای»، شکوه آن بر همین ویژگی استوار بوده است، به جهانیان معرفی نماییم و هم با برنامهریزی مناسب از این طریق، گردشگری را رونق دهیم.
نویسنده: رستم بهرامی کارشناس ارشد روابط بین الملل از دانشگاه خوازرمی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است