فراتاب: آینده افغانستان این روزها سرنوشتی مبهم و توام با نگرانی عمیق دارد، نوشتار پیشرو توسط خانم نصر از روزنامهنگاران و فعالان مدنی افغانستانی برای فراتاب نوشته شده است:
طالبان دیروز، طالبان امروز
فارن پالیسی به نقل از منابع نزدیک به رهبری طالبان گزارش کرده است که دولت آیندهی افغانستان توسط یک شورای 12 نفری از رهبران طالبان و برخی چهرههای انعطافپذیر دولت پیشین اداره خواهد شد.
این منابع گفتهاند که ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی و یکی از بنیانگذاران طالبان، ملا محمد یعقوب، پسر ملا عمر، رهبر پیشین و بنیانگذار طالبان و خلیل حقانی، فرد ارشد در شبکهی حقانی نیز در ترکیب این شورای 12 نفری حضور خواهند داشت، قبلتر وحیدالله هاشمی از رهبران طالبان در گفتوگو با رویترز گفته بود که طالبان قصد دارند با ساختار قدرتی شبیه آنچه طی دوران حکومت شان بین سالهای 1996 تا 2001 بر افغانستان به کار گرفتند، بر این کشور حکومت کنند. طبق این ساختار، ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر فعلی طالبان، همچون ملا عمر، رهبر قبلی، در سایه باقی خواهد ماند و اداره مسائل روزمره کشور را بر عهده یک شورا خواهد گذاشت.
به گفته هاشمی، آخوندزاده احتمالاً نقشی بالاتر از رئیس شورا، و چیزی شبیه رئیسجمهوری، ایفا خواهد کرد (این ساختار مشابه همان ساختار خلافت در حکومتهای مختلف اسلامی است). آنچه که مشخص است الهیات سیاسی طالبان به آنها اجازه نمیدهد حکومتی مبتنی بر آرا و اراده مردم ایجاد کنند در نتیجه حکومت آتی افغانستان دموکراتیک نخواهد بود، چرا که به گفته مقامات ارشد طالب، دموکراسی در این کشور جایگاهی ندارد و بالعکس گونهایی از «حکومت شورایی» در افغانستان شکل خواهد گرفت.
احتمالا جهت کاستن نگرانی عمیق جامعه بینالمللی و نشان دادن میزانی از تعامل و انعطاف دیگر ساختارهای حکومتی را با تغییراتی اندک به حالت قبلی آن باقی خواهند گذاشت ولی مطمینا، زنان در کابینه و سطوح بلند حکومتی دولت طالبان جایی نخواهند داشت و اقلیتها نیز به حاشیه رانده شده و یا نادیده گرفته میشوند.
آزادی بیان و عقیده صرفا نمادین خواهد بود و صداها و سازهای مخالف دیدگاهشان را به شدت خفه خواهند کرد.
حکومتی با صداهای خاموش و طبلهای بیصدا
طالبان این روزها واقعیت برتر در سیاست امروز افغانستان هستند و یکهتاز میدان. جای خالی رقبای سیاسی که هر کدام در سوراخ موشی پنهان شدند و یارای مقابله ندارند، کاملا محسوس است. مردم نیز خسته و گریزان و نگران از وضعیت آینده سیاسی این کشور بیشتر از آنچه که معترض باشند، در جستجوی راه فراری از این سرزمین و خاک هستند؛ چرا که هنوز خاطرات وحشت و کشتارهای شدید طالبان در بیست سال قبل از اذهانشان پاک نشده است و چون نقطه تیره و سیاه در تاریخ زندگیشان ثبت شده است.
سیمای خشن و جدی همراه با عمامههای تیره و لنگیهای بلند و دنبالهدار و صورتهایی نامرتب با ریش فراوان، تصویرهایی است که این روزها از تلویزیونها و رسانههای تصویری و خبری از رهبران طالب میبینیم. در چشم تماشاگران، بخصوص بینندگان غربی اینطور گمان میرود که این رهبران با این نوع پوشش و چهره و هیبت ظاهری، انگار به تازگی از کوه پایین آمدهاند و یا حداقل در درون غارها و مغارههای کهن عهد باستان زندگی کردند.
در جریان سقوط شهرها و ولایات مختلف افغانستان ویدیوها و فیلمهایی در فضاهای مجازی نشر شد که طالبها را در شهربازیها و پارکهای کودکان، نشان میداد که چنان کودک درونشان، با هیجان به بازی و شادی و تفریح میپرداختند، توگویی تا پیش از این انگار، هیچ وسایل بازی ندیدهاند و سوار تاب و سرسره و دیگر وسایل پارک نشدهاند، یا در ادارات و دفاتر رسمی و مراکز تجاری یا در باشگاههای ورزشی آنقدر غرق در شگفتی و تعجب و تازگی بودهاند که انسانی به کره ماه رفته و سرگشته و حیران فضا و مکان است.
گرچه این مسایل تاسفبار است و بیشتر از آن که انسان را به خشم آورد، دردی در جان و روح انسان بر میانگیزد ما انگار چهل سال جنگ و اشغال و نابسامانی و ویرانگری در این خاک فروهشته، کودکی و دنیای ساده و بیغل و غش کودکی را از اینها گرفته است، انگار از زندگی فقط جنگ دیدهاند و در چنبره سنت گرفتار قیودات سخت آن بودند و مجبور به فراگیری یک سری آموزشهای نهادینه شده خشک و بیکارامد و منفعل در مکاتب دینی بودند.
در هر صورت از چنان رهبرانی چنین پیروانی بیشتر انتظار نمیرود. در قاموس اینها که به نظر با زندگی مدرن بیگانهاند و درون معدود کتابهای قدیمی و تفسیرهای سنگین به دنبال تعریفی از زندگیاند، دموکراسی واژهایی ناآشنا ست و میتواند حربهایی باشد برای انکار و براندازی حکومتشان. این چنین است که در نهادهای حکومتیشان رای مردم جایگاه ندارد و تنها چند نفر میتوانند بر سرنوشت جامعه حکمرانی کنند و زنده و مرده آنان را در خاک بنشانند یا در حیات باقی بگذارند.
نویسنده: مینا نصر روزنامهنگار افغانستانی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است