فراتاب – گروه فرهنگی: رهایی مضمونی است که شاید اگر در این روزگار سیاست خوانده باشی و از قضا اهل هنر هم باشی، از آن رهایی نیابی. رهایی از بندها، محدودیتها، از بایدها و نبایدها، از خوی حیوانی و از هر آنچه محصورت کرده و زندگی را ناممکن ساخته. این تجربهای بود که در این روزگار داغ در افتتاحیه سومین نمایشگاه گروهی معصومه محمدیاری، دانشآموخته دکتری علوم سیاسی داشتم. ایستادن در برابر 7 اثر شامل «انسان- حیوان»ها و و پرتره های او از زنان که اشکالی است از بودن، از زن بودن ... همپیمان بودن با صبر، سکوت، آرامش تحمل، زیبایی و سکون.
نوعی از زیستن که با اختگی عجین شده ... رها یافته از هر چیز تا «آن شوی» که باید ... اما رهایی کجاست؟ آنجا که از همه چیز رها میشوی تا آن شوی که باید، یا آنجا که در جستجوی رهایی بندها را جستجو میکنی. عجیب است این تضاد در آثار او، بخش دربند بخش دیگر را میرهاند ...
این در حالی است که در سه اثر مجموعه انسان – حیوان معلوم نیست این دگردیسی و شاید رهایی از خوی انسانی به حیوانی بوده یا از حیوان به انسان؟! گویی تصویری از ما، عصر ما و جامعه ما هستند. جامعهای که نمیداند کیست یا چیست؟ جامعهای که لحظه ای در پی میل و لذت خود است و لحظهای دیگر اندوهگین از آنچه بر سر نوع بشر میآید، جامعه ای که در برابر سرنوشت خود ایستاده، رهایی را جستجو میکند اما نمیداند در واقع در پی چیست. این وضعیت در یکی از آثار برخلاف دو دیگری به نگاه فروتنانه، بزرگوارانه و نجیبانه انسان – حیوان دست بر سینه ختم شده که به نظر میرسد به نوعی تداعیگر رهایی و آرامش است؛ آن هم در حالی که چشم در چشم سرنوشت دوخته است.
نویسنده: مهشین سیاوش پوری
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است