کد خبر: 6577
تاریخ انتشار: 14 شهریور 1396 - 14:12
زهرا سعیدی
سرانجام تکلیف نهایی استراتژی جدید ترامپ در افغانستان کلید خورد و بر اساس آن ترامپ اعلام نمود در نظر دارد مأموریت نیروهای نظامی ایالات متحده در افغانستان را تقویت کند.

 

فراتاب - گروه بین‌الملل: سرانجام تکلیف نهایی استراتژی جدید ترامپ در افغانستان کلید خورد و بر اساس آن ترامپ اعلام نمود در نظر دارد مأموریت نیروهای نظامی ایالات متحده در افغانستان را تقویت کند. این سیاست که بعد از خروج شمار زیادی از نیروهای ناتو در زمان باراک اوباما، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، اتخاذ شده و بر استراتژی خروج تدریجی نیروهای نظامی قرار داشت، این سؤال را در ذهن متبادر می‌کند که آیا آمریکا با راهبرد جدید ترامپ، به اهداف خود خواهد رسید؟

ترامپ، در 30 مرداد، در یک سخنرانی تلویزیونی، راهبرد خود را اعلام و بر اساس آن عدم خروج نیروهای نظامی در شرایط فعلی، شکست طالبان و سپس خروج سریع نیروهای خارجی را محورهای اصلی این استراتژی اعلام نمود. این استراتژی در شرایطی عملیاتی می‌گردد که جزئیات دقیقی از مأموریت نیروهای نظامی و نیز شمار آنان گفته نشده است. شانزده سال پیش و به دنبال حملات 11 سپتامبر، آمریکا به دلیل عدم امتناع طالبان از تحویل گروه القاعده به این کشور، جنگی را نام عملیات بلندمدت آزادی آغاز کرد ال ضمن مبارزه با تروریسم، امنیت و آرامش را به این کشور نیز به ارمغان آورد؛ اما می‌توان با جرأت تمام گفت که آمریکا با حضور نظامی بلندمدت خود در افغانستان و صرف هزینه‌ای بالغ بر یک تا دو تریلیون دلار، هنوز موفق به ایجاد امنیت در حیاتی‌ترین شکل این مقوله نگشته است. خطر فروپاشی دولت و مشروعیت سیاسی آن، جنگ و کشمکش‌های داخلی،  دخالت‌های خارجی و... تهدیدهایی است که آینده سیاسی این کشور را با مشکلات جدی روبرو کرده است. حال آمریکا به رهبری ترامپ، درصدد است مجدداً با تقئیت نیروها نظامی، بار دیگر شانس خود را برای ایجاد امنیت یا بسترهای مناسب آن در افغانستان محیا کند تا این کشور نیز در خلأ قدرت نظامی نیرومند، دچار تحولات مشابه عراق نگردد؛ اما نقاط ضعف و قوت این استراتژی چیست و آیا آمریکا به رهبری ترامپ در اجرای این استراتژی به اهداف موردنظر خود خواهد رسید؟

با توجه به پیشینه حضور نیروهای نظامی طی یک دهه گذشته، وجود محورهای متعدد و تهدید کننده ثبات و امنیت در افغانستان همچون تهدیدهای داخلی و خارجی، تصور بر این است که این استراتژی در بلند مدت با شکست مواجه خواهد شد و با تحمیل هزینه‌های مالی و جانی بسیار، ارمغانی جز شکست آمریکا و متزلزل شدن امنیت افغانستان، نخواهد داشت. دلایل این موضوع از نظر نگارنده بر این است که عوامل تهدید کننده امنیت افغانستان تنها به نیروهای داخلی محدود نیست و علاوه بر پاکستان که بارها به دلیل عملیات خرابکارانه در افغانستان متهم و تهدید شده است، روسیه از دیگر کشورهایی است که بنا به دلایل مختلف از جمله، مقابله با نفوذ داعش، به جرگه بازیگران و مداخله‌گران امور افغانستان پیوسته و با ارسال تجهیزات نظامی به برخی از گروههای طالبان، آنها را جهت مقابله با داعش تقویت می‌کند. این در حالیست که پیش‌بینی می‌شود استراتژی جدید آمریکا ائتلافات منطقه‌ای را تغییر و باعث نزدیکی روسیه و پاکستان به یکدیگر گردد. ورود کشور چین نیز به این اتئلاف بعید نخواهد بود، هر چند آمریکا بارها به چین توصیه کرده، برای بهبود امنیت در افغانستان، پاکستان را تحت فشار قرار دهد؛ اما چین به دلیل سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی کلان در این کشور، به آسانی زیر بار توصیه‌های آمریکا نخواهد رفت. از این رو، حضور نظامی در افغانستان نه تنها مستلزم مبارزه با گروه‌های افراطی چون طالبان است که خود مستلزم صرف هزینه‌های گزاف مالی و حتی جانی می‌باشد، نیازمند، مقابله با تهدیدهای خارجی نیز است. شاید آمریکا با تقویت نیروهای نظامی داخلی و خارجی بتواند در مدت کوتاهی، طالبان را مجبور به سکوت و عقب نشینی نماید؛ اما این موضوع موقت خواهد بود؛ زیرا در اندیشه‌های ایدئولوژیکی طالبان، مبارزه با نیروهای اشغالگر و از جمله آمریکا، یکی از محورهای مهم و اساسی تلقی می‌شود؛ ضمن آنکه بعد از انتشار استراتژی جدید آمریکا، طالبان اعلام کردند، تا زمانی که نیروهای آمریکایی در افغانستان هستند، به جنگ ادامه می‌دهیم. از سویی این گروه تکاپوهای جدید خود برای نقویت بخش نظامی را آغاز نموده و در پی خردید تسلیحات نظامی است. چنانچه طبق برخی از خبرها، طالبان در پی خریداری تجهیزات حمله به هواپیماهای جنگی می‌باشد که نشان از تصمیم این گروه جهت آغاز جنگ با اهداف بزرگ دارد.

گذشته از این موضوع خلأ امنیت افغانستان تنها به موضوع تهدیدهای داخلی و مداخلات خارجی محدود نمی‌شود. موضوع و یا پروسه دولت- ملت سازی، در افغاتستان و نیز فسادهای اداری و اقتصادی از عوامل مهمی هستند که بر روند امنیت این کشور و نارضایتی مردمی تأثیرگذار بوده است. در حال حاضر طبق برخی نظرسنجی‌ها، مشروعیت اشرف غنی به شدت کاهش یافته است و بحران مشروعیت نظام سیاسی به بحرانی جدی و مهم تبدیل شده است. بنابراین پیش‌بینی می‌شود، تا زمانی که استراتژی آمریکا به موضوع تقویت نظامی محدود گردد، ثمره‌ای جز گسترش جنگ، ناامنی، تلفات جانی و مالی گسترده نخواهد داشت.

 

زهرا سعیدی، کارشناس ارشد علوم سیاسی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

 

 

 

 

 

نظرات
آخرین اخبار