ما به استراتژی دفاعی تازه‌ای نیاز داریم | فراتاب
کد خبر: 6261
تاریخ انتشار: 16 خرداد 1396 - 18:54
با پایان یافتن حمایت «دونالد ترامپ» از اروپا
در واکنش به اعلام استراتژی جدید ترامپ مبنی بر کاهش حمایت از اروپاییان، این کشورها نیازمند بازنگری در استراتژی دفاعی خود و ایجاد ابتکارات مستقل‌تری از قبل هستند. «پاول میسون»، ستون نویس روزنامه گاردین این پیشنهاد را مطرح می‌کند.

فراتاب - گروه ترجمه: ارتش لهستان سه لشکر به میدان می‌فرستد، همین‌طور بوندس‌وِهر[1] آلمان. فرانسه دو، رومانی دو، بریتانیا دو و کشورهای حوزه‌ی بالکتیک روی هم به سختی می‌توانند یک لشکر بفرستند. از هفته‌ی گذشته، این‌ها تنها نیروهایی هستند که «ولادیمیر پوتین» هنگام تهدید، قلدری و نیشخند کردن نظم دیپلماتیک غربی به خاطر تجزیه و از هم پاشیدنش باید در نظر داشته باشد.

چون از زبان «دونالد ترامپ» تنها بزدلی و ترس خارج شد. ترامپ از تأیید هر نوع تعهدی درباره ماده‌ی 5 ناتو سر باز زد؛ ماده‌ای که حکم می‌کند در زمان حمله به متحدان باید مشترکاً دفاع صورت بگیرد. او رهبران اروپایی را به خاطر هزینه‌های دفاعی به شدت سرزنش کرد و بعد به نیروهایی امریکایی در سیسیلی ایتالیا افتخار کرد که به واسطه‌ی انتخاب خود او به ریاست جمهوری «پول به آنجا سرازیر می‌شود».

در حالی که «ترزا مِی» تنها توانست با سر پایین انداخته لبخند بزند، این وظیفه بر عهده‌ی «آنگلا مرکل» شوکه شده افتاد که منظور ترامپ را به وضوح روشن کند. «زمانه‌ای که ما می‌توانستیم کاملاً به یکدیگر اتکا کنیم تا حدی سپری شده است». او در یک گردهمایی حزب خود (دموکرات مسیحی) گفت «ما این موضوع را در چند روز گذشته تجربه کرده‌ایم. ما اروپایی‌ها واقعاً باید سرنوشت‌مان را در دستان خود بگیریم.»

دیپلمات‌های ترامپ در پشت پرده نشان دادند که تنها در عرصه‌ی دفاعی نیست که نظم چندجانبه‌ی موجود تهدید شده است. ترامپ شاید در همین هفته ایالات متحده را از پیمان تغییرات اقلیمی پاریس خارج کند. حتی اگر چنین نکند هم تعهد او به این پیمان، ضعیف ارزیابی می‌شود. و دستیاران او شمول تعهدی به تجارت آزاد در ابلاغیه‌ی رسمی جی7 را رد کردند.

معنی واقعی «اول، آمریکا» روشن شده است. ریاست جمهوری ترامپ منافع شرکت‌های ذغال‌سنگ، نفت و کشف و استخراج آمریکایی را مقدم بر منافع اکوسیستم کره‌ی زمین می‌داند. این ریاست جمهوری منافع تولیدکنندگان خودروی امریکایی را بر فولکس‌واگن و مرسدس ارجح می‌داند. و اگر کار به رویارویی نظامی با روسیه‌ی پوتین بکشد، آمریکا آخرین کشوری خواهد بود که وارد جنگ می‌شود.

این شکاف در نظم جهانی ممکن است تنها چهار سال به طول بیانجامد. یا ممکن است اثر گلوله برفی داشته باشد. در هر دو صورت اکنون هم برای قدرت‌های اروپایی و هم دولت بریتانیا عاقلانه است که استراتژی تازه‌ای را برای جهانی طراحی کنند که در آن هر از گاهی چرخه‌ی انتخاباتی در ایالات متحده فردی انزواطلب فاسد و اغفال‌شده را به عنوان رئیس جمهور تولید می‌کند که تنها توان تفکر با واژگان بسیار محدودی را دارد.

اگر تحلیل مرکل را تا نتیجه‌ی منطقی‌اش دنبال کنیم، این تحلیل باید محرک تغییر بزرگی در استراتژی اقتصادی و تجارت و سیاست‌های امنیتی اتحادیه اروپا شود. سخنرانی او باید اروپا را به سوی مستحکم شدن حولِ کشورهای اصلی و ارزش‌های اساسی‌اش رهنمون شود. اگر این به معنای کارت زرد دادن به مجارستان و لهستان باشد که اکنون دیگر سرپیچی‌شان از حقوق دموکراتیک بیش از آن است که بتوان از آنها چشم‌پوشی کرد، هم مسئله‌ای نیست. به همین ترتیب، اگر نتیجه‌ی امر، یک ساماندهی مرکز/ پیرامون باشد، و مرکز تبدیل شود به یک اتحادیه‌ی مالی و پولی، هر چه زودتر این اتفاق بیفتد بهتر است.

بریتانیا نیز که در ابتدای خروج فاجعه‌آمیزش از بازار مشترک اتحادیه‌ی اروپا ست در جی‌7 هفته‌ی گذشته با زنگ خطری مواجه شد. زمانی که بریتانیای کبیر قدرت مسلط بر جهان بود، تاکتیک «آلبیون خائن[2]» معنادار بود: برانگیختن یک قدرت اروپایی علیه دیگری و حظ کردن از ضعف آنها. در دوران تسلط ایالات متحده پس از 1945، «آلبیون خائن» به بازخورد دیپلماتیک بی‌هزینه‌ای بدل شد که بیشتر از سوی دیپلمات‌های بریتانیایی برای باز کردن راه‌شان در بروکسل به کار می‌رفت. این انگیزش و اصرار برای کناره‌گیری از اروپا و تفرقه‌افکنی تا حد ممکن در آن، در نهادهای دیپلماتیک و ژئواستراتژیک بریتانیا تنیده شده است.

هر شکل اقتصادی‌ که برگزیت به خود بگیرد، ما باید این تنیدگی را به سرعت قطع کنیم. چرا که سخنرانی‌های ترامپ جهان را شکلی دوباره داده است. همان‌طور که ترامپ سیاستمداران اروپایی کشورهای کوچک‌تر را هل داد و تلاش کرد دست امانوئل مکرون را موقع دست دادن له کُند، سرویس‌های امنیتی ترامپ هم بازی‌ای همان‌قدر قلدرانه را با عکس‌های لباس‌های خونی از بمب‌گذاری منچستر انجام دادند[3]. علامت سیاسی در پس این افشاگری واضح بود: برای دولت مدلِ ترامپی، این منافع امنیتی ایالات متحده است که ارجح است، در حالی که یک تعقیب و گریز ضد ترور زنده و واقعی در منچستر در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد.

راستِ بیگانه‌ستیز در بریتانیا که بزرگ‌ترین استهزاش را برای ایده‌ی ارتش اروپایی کنار گذاشته است، بهتر است امیدوار باشد که چنین ارتشی ایجاد شود. چرا که پس از سخنرانی ترامپ، این ارتش همان چیزی است که برای بازداشتن تهدید اوکراین یا وضعیت کریمه در مرزهای اتحادیه‌ اروپا لازم خواهیم داشت.

برای سیاست بریتانیایی، این نیاز برای تفکر صحیح نسبت به شرایط در بدترین زمان ممکن رخ داده است. کابینه‌ی محافظه‌کار پر است از آماتورهای فریب‌خورده. افرادی که در فکر امپراتوری 2 هستند، افرادی که آماده‌اند مرز زمینی با ایرلند را دوباره برقرار کنند؛ که آماده‌اند انتخابات را به یک نمایش مجددِ نوستالژیک از درگیری با ارتش جمهوری‌خواه ایرلند تبدیل کنند.

«جرمی کوربین»، هر چند صلح‌طلبی و یک‌جانبه‌گرایی را پشت سر گذاشته است، لازم است ایجاد یک سیاست امنیتی و دفاعی حزب کارگر جدید و مثبت را تسهیل کند. این سیاست باید بر تهدیدات واقعی یعنی یک نظم جهانی از هم پاشیده و پیش‌بینی‌ناپذیری فزاینده‌ی هزاران جهادی در بریتانیا- تمرکز کند و نه بر راه‌حل‌های چپ‌روانه‌ی قدیمی.

درس‌هایی که باید از تاریخ گرفت واضح اند. زمانی که ایالات متحده با خجالت از اروپا کنار می‌کِشَد، چنان که بین 1933 و 1941 این کار را کرد، بریتانیا باید در درجه‌ی اول، حتی برای پیگیری امنیت محدود خود، به عنوان یک قدرت اروپایی عمل کند. همچنان که جزئیات درباره‌ی این که چطور سلمان عابدی، بمب‌گذار منچستر، خودش و بمب را به شهر رساند، مشخص می‌شود نیاز برای همکاری بیشتر اروپایی در زمینه‌ی امنیت وضوح بیشتری پیدا خواهد کرد.

در جهانی این قدر خطرناک که افرادی به خطرناکی ترامپ و پوتین آن را رهبری می‌کنند، ما باید برای عبور از هدف هزینه کردن 2% تولید ناخالص داخلی برای بودجه‌ی دفاعی آمادگی داشته باشیم و باید تمام بودجه‌های قطع‌شده به خدمات پلیس، آتش‌نشانی و اورژانس برگردانده شود. واقعیت این است که ترامپ این علامت را به ما داده است که «مفهوم استراتژیک» ناتو چنان که در 2010 نوشته شده بود، صرفاً طرحی مُرده است. دموکراسی‌های اروپایی اصلی باید طرح جدیدی بربسازند. و بریتانیا باید بخشی از آن باشد.

 

[1] Bundeswehr عبارت از کل نیروهای مسلح آلمان و بوروکراسی غیرنظامی مربوط به این نیروهاست. م

[2] “perfidious Albion”

[3] مقامات آمریکایی نام بمب‌گذار را به خبرنگاران کشور خود لو داده بودند که این کار از نظر مقامات بریتانیایی مانعی بر سر راه تحقیقات محسوب شد و وزیر امور خارجه آمریکا، رکس تیلرسون در روز 26 می شخصاً به انگلستان آمد تا از این بابت از دولت انگلیس عذرخواهی کند. 

برگردان به فارسی: مهتاب محبوب

منبع: روزنامه گاردین

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار