کد خبر: 5957
تاریخ انتشار: 7 فروردین 1396 - 16:22
دکتر جعفر حق پناه
همچنان مناطق کردنشین در عراق، ترکیه و سوریه محل رقابت های منطقه ای قدرتهای بین المللی و منطقه ای باقی خواهد ماند

 فراتاب - گروه بین الملل: کردها از اقوام مهم و تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه به شمار می‌آیند که خصوصا بعد از بهار عربی و گسترش ناامنی و بحران به ویژه در عراق و سوریه و به مقدار کمتری در ترکیه، تحت تاثیر قرار گرفتند. البته مساله مهم‌تر در رابطه با کردها نوع نگاه دیگر کشورها به این مناطق و بعد هم مساله استقلال‌خواهی آنهاست.

دکتر جعفر حق‌پناه، استاد دانشگاه و کارشناس در حوزه کردها می گوید: در یک ارزیابی کلی می‌توان گفت که در این سه کشور، جنبش کردی تقریبا وضعیت بالنده و پویایی را داشته و علیرغم مواجه با مشکلات و موانع در مجموع به وضعیت تثبیت شده ای رسیده است و دست کم می توان گفت در عراق و سوریه یک حالت غیرقابل بازگشت را می توانیم تصور کنیم.

* حق پناه در خصوص وضعیت کردها در سوریه‌ پساداعش می گوید: هر ساخت سیاسی که در سوریه‌ی پسا‌داعش یا سوریه پسابشار اسد شکل بگیرد در آن کردها وضعیتی به مراتب بهتر از دوران بشار اسد یعنی قبل از ۲۰۱۱ و حتی الان دارند که به نوعی حالت نیم بند، تثبیت نشده و غیررسمی است.

* او وضعیت کردهای پساداعش در عراق را نیز متفاوت دانسته و می گوید: در عراق پساداعش و عراق پساموصل، یعنی عراقی که بعد از آزادسازی موصل خواهیم داشت حتماً وضعیت کردها متفاوت خواهد بود و آنها در موقعیت چانه زنی از موضع برتر با دولت مرکزی عراق و دو طایفه عمده دیگر یعنی اهل سنت و شیعه برمی آیند.

متن گفت و گوی شفقنا با دکتر حق پناه را می خوانید:

* تحولات منطقه در چند سال اخیر سبب شده است که ساختار سیاسی خصوصا در دو کشور عراق و سوریه از بین برود اما در این میان گروه هایی هستند مانند کردها که خلاف سابق عرصه بازتری برای فعالیت‌های خود پیدا کردند. وضعیت کلی کردهای منطقه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حق پناه: به طور کلی مناطق کردنشین خاورمیانه منهای ایران را می توانیم تابع این فرمول کلی بدانیم که طی سال‌های اخیر همواره تلاش کردند که با استفاده از وضعیت ملتهب منطقه‌ای و بین المللی به نوعی در جهت پیگیری هدف و آرمان سنتی و تاریخی خودشان که رسیدن به شرایط مطلوب استقلال  است، دست پیدا کنند. این شرایط مطلوب هم بخش بندی هایی دارد. در واقع از خودمختاری و استقلال داخلی شروع می شود تا رسیدن به یک کشور مستقل و یکپارچه و حتی اگر بتوانند به عنوان یک آرمان سازی و ایجاد پیوستگی میان مناطق کردنشین سایر کشورها، کردستان بزرگ را ایجاد کنند. به این جهت کردستان ایران را منفک کردم چراکه جنبش کردی تجزیه طلبی به شکلی که در سایر کشورها وجود دارد را در ایران نداریم. به هر حال وضعیت به شکلی است که می‌توان گفت کردهای ایران منهای اینکه چنین آرمان‌هایی داشته باشند، در شرایط اجتماعی سیاسی دیگری به سر می‌برند و احتمالاً ترجیح می دهند که به اولویت‌های دیگری فکر کنند. اما در سه کشور عراق، سوریه و ترکیه این وضعیت مشهود است که جنبش های کردی در این مناطق اولاً در اتصال و پیوستگی های بیشتری با یکدیگر هستند؛ جنبش کرد ترکیه به شدت بر کردستان سوریه اثر می گذارد، همانطور تا حدودی بر مسایل کردی عراق، همچنین ترکیه به موتور محرک تحولات کردی در آن سه کشور دیگر تبدیل شده است، در عین حال کردستان سوریه هم اگرچه حلقه ضعیف‌تری از جنبش کردی به حساب می‌آید اما عرصه و جولانگاهی شده است که همه جریان‌های کرد دیگر فعال هستند و به این ترتیب تحولات کردستان سوریه هم در مسایل کردی سه کشور دیگر کاملاً موثر است. در یک ارزیابی کلی می‌توان گفت که در این سه کشور، جنبش کردی تقریبا وضعیت بالنده و پویایی را داشته و علیرغم مواجهه با مشکلات و موانعی که بعداً خواهم گفت در مجموع به وضعیت تثبیت شده‌ای رسیده است و دست کم می‌توان گفت در عراق و سوریه یک حالت غیرقابل بازگشت را می‌توانیم تصور کنیم که به هیچ وجه چرخ زمان به عقب بر نخواهد گشت و آنها با اتکا به حقوق و موقعیتی که به دست آوردند و بر پایه توجیه موقعیت و حقوقشان به ظلم تاریخی که به آنها رفته در پی و طلب مطالبات بیشتری هستند؛ اما اینکه چقدر می‌توانند به این موارد دست پیدا کنند بیش از اینکه به پویش‌های داخل کشور خودشان مربوط باشد به تعهدات منطقه و بین‌المللی مربوط می شود. کردستان ترکیه وضعیت متفاوتی دارد که از این جهت باید گفت دچار موانع و چالش‌های جدی در داخل هست، اما به لحاظ منطقه‌ای فعلاً از شرایط مساعدی برای دریافت حمایت و مواجهه با شرایط بهتری که بتواند دولت ترکیه را بر آن اساس تحت‌الشعاع قرار دهد، برخوردار است.

 

*یعنی تحولات جدیدی که در خاک عراق و سوریه رخ داده و وجود تروریست‌ها به حالت قبل برنمی‌گردد؟

حق پناه: دقیقاً همینطور است؛ یعنی هر ساخت سیاسی که در سوریه پساداعش یا سوریه پسابشار اسد شکل بگیرد در آن کردها وضعیتی به مراتب بهتر از دوران بشار اسد یعنی قبل از ۲۰۱۱ و حتی الان دارند که به نوعی حالت نیم بند، تثبیت نشده و غیررسمی است. به نظر من به مرور کردها به موقعیت‌های از این بهتر هم دست خواهند یافت. در عراق هم فکر می‌کنم عراق پساداعش و عراق پساموصل، یعنی عراقی که بعد از آزادسازی موصل خواهیم داشت حتماً وضعیت کردها متفاوت خواهد بود و آنها در موقعیت چانه‌زنی از موضع برتر با دولت مرکزی عراق و دو طایفه عمده یعنی اهل سنت و شیعه برمی‌آیند.

*این وضعیت بهتری که اشاره کردید یعنی در داخل حکومت داخلی عراق و سوریه می‌تواند باشد یا نه؟ در حال حاضر بارزانی خصوصا بعد از این تحولات همواره دم از استقلال می‌زند حتی به دنبال همه پرسی است، این امر به نظر شما چقدر می‌تواند محقق شود؟

حق پناه: همانطور که گفتم آینده تحولات کردی را بیشتر تابع تحولات منطقه و بین‌الملل می‌بینیم.  بر این اساس اگرچه وزن متغیر کردی افزایش پیدا کرده، قابلیت بازیگرانش بیشتر شده و توجه بازیگران بیشتری به آنها معطوف شده و به نوعی از یک مسأله منطقه ای کم به یک مسأله بین المللی تبدیل شده‌اند اما همچنان یک متغیر وابسته هستند یعنی متغیر مستقل تاثیرگذار بر آنها نه صرفاً بازیگری خودشان، بلکه سیاست ها و معادلات قدرتی است که در سطح منطقه و بین‌المللی بین کنش گران اصلی رقم می خورد که در این بین در سطح منطقه‌ای به ویژه ایران و ترکیه قابل ذکر هستند و در سطح بین المللی آمریکا و روسیه و تا حدی اتحادیه اروپا را باید نام ببریم. بنابراین مسأله رفراندوم آقای بارزانی بار دیگر باید در یک پهنه وسیع‌تری ارزیابی شود و صرفاً به عنوان یک مطلوب، سیاست یا آرمان بخشی از کردهای عراق یا تمامشان یا حتی یک حزب و چند حزب تلقی نشود.

*سوال من این بود که امکان عملی شدن آن چقدر است؟ فضای بین المللی و منطقه‌ای چقدر این اجازه را می دهد؟

حق پناه: باید برای آن یک بازده زمانی مشخص کنیم و من دست کم تا ۵ سال آینده هم آن را متصور نمی‌بینم.

* به نظر شما برای تحقق آن چه پیش‌زمینه‌هایی لازم است؟

حق پناه: همانطور که گفتم باید به ترتیبات امنیتی منطقه‌ای برگردیم، هر قدر آشوب گسترده‌تر شود، طبیعتاً وضعیت چنان بحرانی می‌شود که امکان بازیگری برای کردها بیشتر فراهم می‌شود و اثرات ترتیبات نیم بند موجود اگر به شدت تخریب شود که یک بازسازی کامل را طلب کند، در آن صورت موقعیت کردها بهتر خواهد بود؛ یعنی رسیدن به طرح سایکس پیکوی جدید در منطقه. بعد از ۱۰۰ سال الان بحث خیزش قومی مرزها در منطقه مطرح می شود اما می‌دانیم که هم چنان نظم بین المللی، نظم وستفالیایی است، مرزها قداستی دارند و اصل حاکمیت ملی به عنوان اصل اولیه‌ای که نظام اداری شکل می‌دهد همچنان مورد توجه است. معمولاً  در شرایطی که یک بحران فراگیر مثل جنگ‌های جهانی ایجاد می‌شود صحبت از مخدوش شدن این اصول می‌کنیم و اینکه باید مرزها بازبینی شوند بنابراین من چشم‌اندازی نمی‌بینم که در ۵ سال آینده ترتیبات امنیت منطقه‌ای آنقدر دستخوش آشفتگی و بهم ریختگی شود که چنین نظم جدیدی را طلب کند که بر اساس آن احتمالاً کنشگری کردی بتواند وضعیت بازیگری مطلوب خود را پیدا کند.

*موضوع کردها یک بحث تاریخی است اما از سوی دیگر منطقه خاورمیانه آبستن حوادث مهم است که تنش  و زد و خورد، جزئی از آن شده است، به نظر شما این کشمکش‌هایی که در منطقه بین داعش، کردها، دولت‌های مرکزی و حاکمیت ملی وجود دارد چقدر می‌تواند در تشدید همین عوامل بحران‌زا موثر باشد؟

حق پناه: متغیر کردی در منطقه ضمن اینکه بنا بر ادبیات آینده پژوهی خودش یک شگفتی‌ساز است اما تحت تاثیر شگفتی‌سازهای دیگری هم می تواند از وزن کم یا زیاد برخوردار باشد. مثلاً طبقات کردی در عراق و سوریه ضرباهنگ رشد معمول و متعارف خود را داشت و این ظهور داعش بود که ورق را برگرداند بنابراین باز من برمی‌گردم به تحولاتی که در  منطقه رخ می‌دهد که در آن سطح ممکن است عوامل شگفتی‌ساز متعددی ظهور پیدا کنند که بر نقش‌آفرینی کردها هم طبیعتاً اثرگذار باشند. یکی از عوامل شگفتی‌ساز، سیاست‌های دولت جدید آمریکا می‌تواند باشد که البته من دست کم در کوتاه مدت فعلاً تغییر محسوسی را در سیاست‌های خاورمیانه آمریکا هم شخصاً قایل نیستم.

* در جوامع کردی خاورمیانه احزاب مختلفی اعم از حزب دموکرات کردستان، حزب دموکرات سوریه و پ.ک.ک وجود دارد. این تقابل احزاب کردی به رهبریت‌های  مختلف چقدر باعث شده تنش موجود برای حاکمیت مستقل بیشتر شود که نمونه آن پیشروی کردها به سمت سوریه یا همان آرمان تشکیل اقلیم کردستان عراق است؟

حق پناه: منطق مسأله کرد در خاورمیانه اینگونه است که دو روی سکه همزمانی را ما باید ببینیم یعنی وحدت در عین کثرت دارد، یعنی یک روی  مسأله کاملاً یکدست و یکپارچه می‌شود مانند بازیگران و قواعدی که بر آن اثرگذار هستند اما در عین حال گسست‌هایی هم وجود دارد یکی همین است که کردها در بعضی مناطق یکپارچه و در بعضی مناطق دیگر کاملاً متفرق هستند ممکن است در بعضی از مواقع حتی با  هم درگیر هم شوند مانند اختلاف نظرهایی که بین کردهای عراق و کردهای سوریه است، بین بارزانی و اوجالان وجود دارد یا بین حزب دموکرات و پ ک ک هست که این‌ها همه به نوعی پیچیدگی مسأله کردی را بیشتر می کند و به نظر من تناقض نماهای مسأله کردی همین موارد است.

*مساله مهم دیگر درخصوص کردها نوع نگاهی است که قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به آنها دارند. عده‌ای از کارشناسان بر این باورند که روسیه همواره به کردها یک نگاه ابزاری داشته، همواره به دنبال این بوده که از وجود کردها و حتی از بحران کردی به نفع خودش استفاده کند، آیا این نگاه نسبت به هر سه کشور ثابت است، یا نه در خصوص کردهای ترکیه و سوریه  و عراق نگاه های متفاوتی وجود دارد؟

حق پناه: اصلی که گفتید تقریباً قابل تعمیم به همه بازیگران است، به همین دلیل گفتم که متغیر کردی متغیر وابسته است، یعنی همه کشورها نوعی نگاه ابزارگرایانه به آنها دارند، در این میان تنها ایران است که می تواند یک سیاست ثابت هویت‌محور و فرهنگی داشته باشد که بنیان‌های محکم و ثابتی داشته باشد. در مورد روسیه کاملاً صحبت شما درست است، نه تنها روسیه بلکه بقیه کشورها مثل آمریکا نگاه ابزاری دارند و می بینید به همین دلیل از بخشی از کردها حمایت می کنند و با بخش دیگری درگیر هستند، مثلاً آمریکا که با ترکیه همزمان همراهی می‌کند اما با دشمن شان پ ک ک هم در سوریه به نوعی اتصال دارد.

* آیا نگاه روسیه در خصوص کردهای ترکیه در جهت تضعیف آنکاراست؟

حق پناه: بله. اما لزوماً فقط تضعیف آنکارا نیست. در واقع بخشی از آن، تضعیف تروریسم تکفیری داعشی است که با توجه به جمعیت مسلمانی که روسیه دارد یک تهدید جدی برای آینده این کشور تلقی می‌شود و بخش دیگر موازنه‌سازی با آمریکاست، بالاخره روسیه مایل است به یک شکلی بشار اسد را حفظ کند در حالی که آمریکا مخالف بود و کارد کُردی اینطور اثرگذار است، لذا مقوله کردی در رابطه با روسیه و ترکیه فقط قابل تعریف نیست. من این نظریه را توضیح دهم که بر اساس نظریه موازنه فراگیر چگونه دولت هایی که درگیر مسأله کردی هستند سعی می کنند با رفتارهای پیش دستانه دوگانه، هم تهدید وجود اقلیت کرد در کشورشان را حل کنند و هم اقلیت کرد در کشورهای دیگر را به عنوان فرصتی برای خودشان تبدیل کنند تا حریفان خود را مشغول کنند و پیش دستی کنند که مبادا آنها از اقلیت کُرد کشور خودشان سوءاستفاده کنند. این یک منطق تئوریکی تحت عنوان نظریه موازنه فراگیر است. ترکیه هم دقیقاً مصداق کامل این رفتار است که در داخل سعی می کند کردهای خود را به شکلی سرکوب کند و در عین حال با مداخله در امور کردستان عراق و سوریه سعی می کند فرصت‌هایی را به وجود آورد و حریف‌های خود را مشغول کند و از همان جا دفع تهدید کند بنابراین می‌بینیم که رفتارها چقدر پیچیده می شود، مثلاً در خصوص کردستان عراق وضعیت فرق می کند و روابط با آقای بارزانی آنقدر دوستانه می شود که یک استقبال تاریخی از ایشان در آنکارا انجام می‌دهند.

* آن چیزی که از بطن منطقه خاورمیانه پیداست، تا زمانی که بحران در منطقه وجود دارد و تروریست ها همچنان در کشورهای منطقه بخشی از قدرت را در دست دارند و تا زمانی که بحث استقلال کردها و بحران سوریه و عراق مطرح است همچنان خطر تمامیت ارضی کشورها وجود دارد. این وضعیت تا چه زمانی ادامه دار خواهد بود به عبارت دیگر چشم انداز تحولات منطقه را چطور می بینید؟

حق پناه: نظم نیم‌بند یا ترتیبات امنیتی خاورمیانه به گونه‌ای در حال گذار است که در آن نقش کنش‌گران غیردولتی بیشتر می‌شود و کنش‌گری کردها هم بر همین اساس قابل تعریف است و پیش بینی می‌شود که هم چنان به عنوان یک متغیر وابسته افزایش پیدا خواهد کرد. برای آینده کوتاه مدت می‌توانیم پیش بینی کنیم که درگیری دولت‌هایی مثل ایران، ترکیه، روسیه، اسرائیل، آمریکا و عربستان با مسایل کردی سوریه و عراق بیشتر می شود و همچنان مناطق کردنشین این سه کشور آوردگاه رقابت‌های نیابتی بین این قدرت‌ها خواهند بود، یعنی شاید جنگ نیابتی کمتر شود حتی در سوریه که می‌توانیم پیش‌بینی کنیم لااقل از سطح فعلی کاسته شود اما همچنان این مناطق عرصه رقابت بین دولت‌های منطقه‌ای باقی می‌ماند و موازنه سازی‌هایی صورت می‌گیرد، یعنی مثل یک منطقه حایل می‌شود که طرفین سعی می‌کنند سیاست‌های خود را آنجا تنظیم کنند. البته گروه‌ها و نهادهای کردی مثل حکومت اقلیم یا کانتون‌های کردی سوریه، به مرور حرفه ای تر شدند و فضای تنفسی بهتر و بیشتری پیدا می‌کنند. هر قدر که رقابت بین قدرت های دیگر بیشتر می شود امکان تنفس و نقش آفرینی کردها هم به همین میزان بیشتر می‌شود و می‌توانند از خلأ و رقابتی که این بازیگران دارند استفاده کنند.

* منطقه خاورمیانه همواره مرکزی شده برای جنگ بین قدرت های منطقه‌ای و بین المللی بوده است. کشورهایی مثل عربستان و ترکیه هم از جمله کشورهایی هستند که در جنگ افروزی دست داشتند. سیاست‌های این کشورها را چقدر می توان در راستای اهداف قدرت‌های بین المللی از جمله آمریکا دانست؟ 

حق پناه: لزوماً اینطور نیست، همه این بازیگران اهداف خودشان را دارند ولو اینکه در بعضی موارد با اهداف یک کنش‌گر دیگر حتی متحدشان همپوشانی یا بعضاً تعارض دارد، اهداف ترکیه و آمریکا در موضوع سوریه یکی نیست، بخصوص در حوزه سوریه می بینیم که به هر حال باعث  تنش جدی بین آنکارا و واشنگتن شده، در مورد عربستان و ترکیه هم حتی می‌توانیم بگوییم اولویت‌هایشان فرق می‌کند، برای ترکیه ساقط کردن رژیم اسد از اولویت افتاد، برای ترکیه اولویت‌های اقتصادی مهم‌تر است اما برای عربستان مهار و ضربه به ایران هم در سوریه و هم در عراق مهم است لذا با این نیت سراغ کردهای سوریه و عراق آمده است لذا نمی‌شود پیش‌بینی کرد که یک صف بندی‌های کاملاً دو قطبی شده‌ای وجود دارد که مثلاً ایران و روسیه در یک سمت و آمریکا، ترکیه و عربستان هم در سوی دیگر قرار داشته باشند. من این را پیش‌بینی نمی‌کنم، همچنان اینجا آوردگاه درگیری‌های پیچیده و درهم تنیده‌ای می‌شود که ممکن است به نفع یک کشور و به ضرر کشوری دیگر به صورت موردی بالا و پایین شود.

* اینکه عربستان درصدد ضربه زدن به ایران است و آنکارا به دنبال اهداف اقتصادی، پس می توان گفت وقتی یک رابطه کامل اقتصادی را شروع کردند سیاست آن کشورها را هم می‌توانند در راستای اهداف خودت تنظیم کنند؟

حق پناه: بله! دقیقاً این را قبول دارم. اما گفتم که صورت‌بندی‌ها و ائتلاف‌بندی‌ها  مهم است اما اهداف در جاهای دیگری می‌تواند مهم باشد.

* وضعیت تروریست‌ها در منطقه را چطور ارزیابی می‌کنید ؟

حق پناه: می‌توان گفت تروریسم سازمان‌یافته تکفیری مدل خلافت، رو به افول می‌رود اما به قول کردهای عراقی ممکن است به جای داعش، ماعش به وجود آید، یعنی یک جریان دیگری با سطح عمل متفاوت، فاقد آن انسجام و سازماندهی و به صورت شبکه‌ای متفرق از هم، اما با همین ماهیت و رویکرد همچنان به فعالیت های خود در سطح محدودتر ادامه خواهند داد.

 

 

دکتر جعفر حق پناه استاد علوم سیاسی و پژوهشگر مسائل خاورمیانه

نظرات
آخرین اخبار