فراتاب - ریحانه تهامی: گروه تحریریه فراتاب هشتمین نشست شبانه اش را با موضوع سوریه؛ جنگ یا صلح؟ تجزیه یا یکپارچگی؟ در روز یکشنبه 12اردیبهشت 1395 با دو سخنران برگزار کرد:
سخنرانان:
دکتر قدرت احمدیان، استاد روابط بین الملل و عضو هیات علمی دانشگاه رازی
دکتر طهمورث غلامی، پژوهشگر ارشد مرکز بین المللی مطالعات صلح
مدیر نشست: اردشیر پشنگ
اردشیر پشنگ:
بنام خدای بزرگ،با درود و عرض ادب به خدمت همه اساتید، پژوهشگران، دانشجویان و علاقمندان حاضر در صفحه تلگرام فراتاب، اینجانب اردشیر پشنگ از اعضای تحریریه فراتاب، به عنوان مدیر نشست هشتم، بطور رسمی و از این لحظه بحث امشب (به وقت تهران) را آغاز می کنم.در ابتدا لازم می دانم ضمن سپاس از حضور و همراهی شما، از دوستان گرامی بخواهم یکبار دیگر قوانین مربوط به برنامه امشب را که در چند سطر بالاتر بازنشر شده است مطالعه فرمایید.
مقدمه ای برای ورود به بحث
بحران سوریه در یک نگاه:
از روز بیست و ششم ژانویه 2016 که نخستین جرقه های بحران سوریه با آغاز یک تظاهرات اعتراضی در جنوب این کشور آغاز شد بیش از پنج سال سپری می شود. بحرانی که ابتدا به ساکن تحت تاثیر امواج ناشی از بهار عربی روی داده در کشورهای تونس، مصر، لیبی بود که خود را به سوریه رسانیده بود.
. اما اعتراضات اولیه که در قالب تظاهرات های خیابانی عمدتاً در چند شهر این کشور روی می داد به سان دیگر واکنشهای پیشین نیروهای امنیتی سوری، با اقداماتی قهر آمیز، خشن و جدی مواجه شد. اما مشت آهنین سریع و تا حدی بی رحم اینبار چون دهه 1980 علیه اخوانی های سوریه و یا سرکوب عمومی کُردها در شمال این کشور و یا طرفداران جامعه مدنی پویاتر در این کشور به نتیجه مطلوب منجر نشد.
اعتراضات جنوب سوریه نه تنها با اقدامات شدید و سریع امنیتی فروکش نکرد بلکه به دیگر شهرهای این کشور نیز سرایت کرد. می توان گفت طی ماههای اولیه اعتراضات و بحران در سوریه عمدتاً بحرانی داخلی و تحت تاثیر نیروهای مخالف و منتقد داخل این کشور بود اما عدم حل این بحران باعث شد تا کم کم پای عوامل و بازیگران منطقه ای نیز به این کشور باز شود.
بدین ترتیب در کمتر از یکسال بحران سوریه تبدیل به بحرانی منطقه ای با ابعادی محدود شد، مواضع دوّل عربی نظیر اردن هاشمی، عربستان سعودی و نیز همسایه شمالی این کشور ،ترکیه، که همگی علیه دولت بشار اسد بود کم کم باعث تبدیل شدن سوریه به یک زمین رقابت جدید، پس از عراق شد رقابتی منطقه ای که در یکسوی آن جمهوری اسلامی ایران قرار داشت و دارد و در سوی دیگر ترکیه، عربستان سعودی، قطر و برخی دیگر از کشورهای منطقه ای.
افزایش تنش و رقابت میان این کشورها و ورود سازمان یافته عناصر رادیکال از گروههای وابسته به القاعده و نیز خروج نیروهای کُرد از موضع انفعال و سکوت پس از یکسال، باعث افزایش دامنه و عمق بحران سوریه شد. بعدها در دل نیروهای افراطی و رادیکال بازیگری جدید با داشتن بسترهایی مناسب در عراق و سوریه بنام «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) نیز سربر آورد که با سرعتی شگرف توانست بخش قابل توجهی از خاک دو کشور سوریه و عراق را تحت عنوان «خلافت اسلامی» تحت سیطره خود قرار دهد.
در این بین مواضع قدرتهای فرامنطقه ای نظیر ایالات متحده و اتحادیه اروپا، عمدتاً تلاش برای مدیریت بحران از طریق بازیگران منطقه ای، و یا کمک به برخی از نیروهای میانه روی مخالف اسد بود که البته اشتباهات محاسباتی (!!!) اینان عملاً به تقویت قابل توجه گروههایی نظیر جبهه النصره و داعش منجر شد.
اینک پس از پنج سال بحران سوریه تبدیل به یکی از پیچیده ترین، فاجعه آمیزترین و ... جامعه بین المللی طی چند دهه اخیر شده است، بحرانی که طی آن دست کم 300 هزار نفر تا به امروز کشته شده اند، و بیش از 5 میلیون نفر را از خانه و کاشانه شان آواره کرده است، بخش عمده زیرساختهای این کشور را ویران کرده و سوریه را به کارزار جنگ های نیابتی قدرتهای مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل نموده است.
برای بررسی هرچه بهتر این موضوع در گام اول از جناب آقای دکتر طهمورث غلامی دعوت می کنم تا به ارائه بحث خود بپردازند. و اما پیش از شروع،
طهمورث غلامی در یک نگاه:
• طهمورث غلامی دارای لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه رازی،کارشناسی ارشد روابط بین الملل و دکتری همین رشته از دانشگاه علامه طباطبایی
• عنوان رساله دکتری که در بهمن 93 از آن دفاع شد ماهیت دولت و امنیت منطقه ای در خاورمیانه
• علاوه بر چاپ مقاله های علمی پژوهشی همکاری نزدیکی با رسانه های تحلیلی و مجله ها دارد
ایشان یادداشت نویس مرکز بین المللی مطالعات صلح و پژوهشکر مرکز پژوهش های فناوری می باشد.
جناب دکتر غلامی از این لحظه در خدمت شما هستیم:
طهورث غلامی:
با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان و سروران عزیز و گرامی
عنوان بحثی که من ارائه خواهم داد ناکارآمدی مکانیسم های مدیریت بحران سوریه در سه سطح می باشد.
بحران سوریه یکی از پیچیده ترین بحران های خاورمیانه از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون می باشد. این پیچیدگی به خاطر تعدد و تنوع بازیگران دخیل در این بحران است. اینکه تداوم این بحران سبب شکل گیری چه وضعیتی برای آنیده سوریه خواهد شد تابع شکل و ماهیت مکانیسم های مدیریت بحران است.
در این نوشتار استدلال می گرد مکانیسم مدیریت بحران در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی ناکارامد بوده است و بدین خاطر بحران سوریه که هم اکنون به شکل جنگ داخلی از یک سو و جنگ های نیابتی دولت های دیگر از سوی دیگر است، ادامه پیدا می کند.
سطح داخلی سوریه و مدیریت بحران: وقتی که بحران سوریه در اوایل سال 2011 شروع شد، جامعه و دولت سوریه اولین جایی بود که می توانست با مدیریت بحران از تداوم و شعله ور شدن آن جلوگیری کند. اما مدیریت بحران از طریق همفکری و اجماع داخلی شکست خورد. چون اکثریت معترض جایگاه اقلیت را طلب می کرد و اقلیت نیز از غلطیدن به جایگاه اکثریت استقبال نمی کرد.
در واقع شکاف میان صاحبان قدرت و چالشگران قدرت چنان زیاد بود که امکان مدیریت بحران با تکیه بر گفتگو و تعامل داخلی وجود نداشت. با کشتارهای که در 5 سال گذشته صورت گرفته است و با بذر کینه و نفرت هایی که کاشته شده است، مکانیسم داخلی مدیریت بحران، بیش از پیش ناکارامد شده است و لذا در آینده سوریه نیز محکوم به شکست است.
سطح منطقه ای و مدیریت بحران: بعد از چند ماه اول که نظام سیاسی سوریه از طریق مکانیسم های داخلی و ملی نتوانست بحران را مدیریت کند و حتی سبب گسترش بحران نیز شد، دولت های منطقه ای به بحران ورود کردند و با تکیه بر توسل به زور و پشتیبانی از گروه های مطلوب خود در پی آن بودند که بحران را به نفع خود حل کنند.
دولت ترکیه، عربستان، قطر و... وعده حل شدن بحران در آینده ای بسیار نزدیک را دادند. حل بحران از نگاه آنها به معنی کنار زدن حزب بعث از قدرت بود. لذا آنها جایگاهی برای علوی ها و اقلیت حاکم در نظر نگرفتند. از طرفی دولت های حامی بشار اسد نیز مشی حمایت نظامی از دولت سوریه را برای حل بحران در نظر گرفتند. می توان گفت رویکرد منطقه ای برای مدیریت بحران گزینه نظامی بود که به جای حل بحران سوریه صرفا سبب تشدید و تداوم جنگ داخلی در این کشور شده است.
آیا این رویکرد قادر به حل بحران سوریه در آینده هست و نتیجه آن چیست. در پاسخ باید گفت این رویکرد صرفا سبب تداوم جنگ داخلی در سوریه می شود و چون منافع و خواست های دولت های منطقه ای فعال درگیر در داخل سوریه متضاد و غیر قابل جمع است، لذا ادامه استفاده از این رویکرد در آینده نیز اجتناب ناپذیر است.
به عبارت دیگر دولت های منطقه ای در گیر در بحران سوریه مجبور هستند همچنان از گزینه نظامی و جنگ های نیابتی در بحران سوریه استفاده کنند که این خود به معنی تداوم جنگ داخلی و عدم حل بحران سوریه است.
سطح فرامنطقه ای و مدیریت بحران: سرازیر شدن تهدیدات ناشی از بحران سوریه برای دولت های فرامنطقه ای از یک سو و نیز ناتوانی دولت های منطقه در حل بحران سوریه سبب شد که بازیگران فرامنطقه ایی مانند دولت های اروپایی و آمریکا و سپس دولت روسیه نیز به بحران سوریه ورود ملموس تر، عینی تر، صریح تر و روشن تری بکنند و صرفا از اتخاذ مواضع سیاسی خوداری کنند.
آمریکا ائتلاف مبارزه با داعش را شکل داد و روسیه نیز از سپتامبر 2015 با هدف پشتیبانی از دولت سوریه شروع به مداخله عملی در خاک سوریه کرد. سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا مکانیسم قدرت های بزرگ قادر به مدیریت بحران سوریه تاکنون نبوده است؟
این سوال از آن جهت است که قدرت های بزرگ به خاطر جایگاهی که در سلسله مراتب قدرت جهانی دارند، قادرند نه تنها نظام سیاسی سوریه بلکه دولت های منطقه ای را تحت فشار قرار دهند که مواضع و خواست های خود را تعدیل کنند و لذا از میزان تناقض و تضاد در اهداف و سیاست های دولت های منطقه ای و گروه های داخلی سوریه بکاهند و بدین ترتیب بحران سوریه را در مسیر حل قرار دهند. اما این اتفاق تاکنون نیفتاده است.
دلیل اول این است که بازیگران فرامنطقه ایی در بار یک موضوع واحد دیدگاه های مختلف دارند. قدرت های بزرگ زمانی قادر هستند با همکاری یک دیگر یک بحران منطقه ای را مدیریت کنند که دیدگاه و مواضع آنها به هم نزدیک باشد. در غیر این صورت مداخله قدرت های بزرگ در یک بحران منطقه ای سبب تداوم آن نیز خواهد شد.
امروزه در سوریه خواست آمریکا و روسیه یکی نیست و اگر روزی دیدگاه این دو کشور در باره بحران و چگونگی حل آن به هم نزدیک شد می توان پیش بینی مدیریت تدریجی بحران سوریه را کرد که تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است و به نظر نمی رسد در آینده نزدیک هم اتفاق بیفتد.
برای مثال اگر هدف گزینه نظامی همه بازیگران فرامنطقه ای درگیر در بحران سوریه سرکوب مخالفین یا حذف بشار اسد بود، بحران خیلی زودتر در مسیر حل قرار می گرفت. لذا تا زمانی که این وضعیت باقی است مکانیسم های فرامنطقه ای هم قادر به مدیریت بحران نیست و جنگ داخلی همچنان اجتناب ناپذیر است. البته بازیگران فرامنطقه ای تاکنون توانسته اند برخی دولت های منطقه ای و گروه های مختلف سوریه را دور یک میز جمع کنند اما این هنوز آعاز راه است و پیش از هرچیز این بازیگرانی مانند روسیه و آمریکا هستند که باید با جمع شدن دور یک میز دیدگاه های خود را به یکدیگر نزدیک کنند.
خسته نباشید.
اردشیر پشنگ:با سپاس بسیار از جناب دکتر غلامی
و اما از این لحظه در خدمت جناب دکتر قدرت احمدیان، از اساتید روابط بین الملل و اعضای هیات علمی دانشگاه رازی کرمانشاه هستیم.از ایشان تالیفات چندی به صورت کتاب و مقاله تاکنون منتشر شده است.جناب دکتر احمدیان در گام اول بصورت فایل صوتی چند نکته ای را پیرامون بحث خواهند داشت.
دکتر احمدیان:
با سلام خدمت همه دوستان.مطلب آقای غلامی که در سه سطح بررسی کردند خوب بود و مسئله ی استمرار در سوریه را به مسئله ی ناهمانمگ در نظام سوریه ربط دادند.من تصور کنم در کنار این مبحث می توان در مسئله ی مدیریت بحران به چهار مدل توجه کنیم.
مدل اول، سیاست قدرت است که به رفتارهای تهاجمی منجر می شود.بازیگران منطقه ای عمدتا این مدل را در سوریه دنبال می کنند.
مدل دوم،الگویی است که ما براساس جامعه ی بین الملل می توانیم قضاوت بکنیم.که آن هم توسل به قواعد و اصول حقوق بین الملل مانند سازمان بین الملل یا شورای امنیت است.
الگوی سوم یک نوع رفتار هژمونی است که قدرت بزرگ به نام حقوق بین الملل یا مصالح بشری بخواهند در مدریت بحران دخالت بکند.
الگوی چهارم،الگوی توازن قواست براساس نوعی رفتار مبتی بر احتیاط است که بازیگران با رعایت منافع و حوزه ی نفوذ دیگر بازیگران را می کنند.
مهمترین مسئله در استمرار بحران در سوریه به اعتقاد من حالا حالا هم تمام نخواهد شد اتخاذ موضع مبتی بر سیاست قدرت عمدتا توسط دو دولت ایران و عربستان سعودی است.
می دانیم که تا زمان سقوط صدام نوعی موازنه ی کلاسیک قدرت در منطقه خاورمیانه وجود داشت که با سقوط صدام این موازنه ی قدرت بهم ریخته است. و به دلیل بهم خوردن این موازنه قدرت عمدتا کشورهای عرب با محوریت عربستان احساس خطر و تهدید می کنند از ناحیه بسته فدرت و گسترش نفوذ ایران و همین مسئله آنها را وادار به اتخاذ رفتار های تهاجمی کرده است.
اگر در سطوح مختلف به دنبال فهم درک چرایی استمرار جنگ در سوریه باشیم ناشی از این است که بازیگران سطح منطقه ای حوزه ی نفوذ بازیگران دیگر را نمیخواهند به رسمیت بشناسند.و ازین رو تا زمانی چه طرف غربی عربی یا ایرانی روسی این وضعیت را دنبال بکنند من فکر می کنم این جنگ استمرار خواهد داشت.
تصور من این است که بازیگران در سطح داخل سوریه از خودشان استقلال عمل ندارند و ما باید استمرار این جنگ را در سطوح منطقه ای دنبال بکنیم.
بحرحال این وضعیت به و جود آمده یعنی اتخاذ رفتارهای مبتی بر سیاست قدرت و رفتار تهاجمی از بازیگران متطقه ای حالا جالا ها ادامه پیدا خواهد کرد و ما این وضعیتی که سوریه به سمت صلح برود را نباید داشته باشیم.
نکته ی آخر در کنار مسائل سیاسی ما شاهد فاجعه ی انسانی در سوریه هستیم.و تخریب تمدن عظیم در منطقه ی خاوریمانه هستیم.آثار این جنگ مدت های بسیار طول خواهد کشید تا جبران شود چه به لحاظ انسانی چه تمدنی استمرار این جنگ مایه ی تاسف است.
اردشیر پشنگ:با سپاس بسیار از جناب دکتر احمدیان
بخش اظهار نظرات و سوالات شرکت کنندگان در بحث:
رضا:اساتيد محترم ممنون و متشكر از بيانات،تبعات سقوط بشار أسد در سوريه براي ايران چه خواهد بود؟
دكتر طهمورث غلامي:رضا: سقوط بشار اسد به معنی به خطر افتادن جدی نفوذ ایران و روسیه و حتی شاید پایان آن است و همین عامل سبب شده در سطح کلان روسیه نتواند با آمریکا هماهنگ شود و در سطح منطقه ای ایران با دولت های رقیب.
ابوالفضل:با سلام و تشكر از جناب پشنگ دو سوال دارم از جناب غلامي سوال اول و جناب احمديان سوال دوم١-دو نظر راجع به سياست امريكا درسوريه وجود دارد اول سياست امريكا در سوريه ضعيف و سردرگم است دو امريكا عمدا سوريه را بخود رها كرده تا دشمنان منطقه اي خود و اسرائيل را تضعيف و درگير نمايد كداميك را به واقعيت نزديكتر مي دانيد٢-با توجه به پيروزيهاي دولت اسد ايا امكان تسلط كامل دولت اسد يا به عبارت بهتر دولتي نزديك به كرملين را در اينده نه چندان نزديك بر سوريه محتمل ميدانيد خصوصا با توجه به نبرد حلب؟
دكتر طهمورث غلامي: به نظرم سیاست آمریکا در سوریه تابع سیاست کلان اوباما است که همواره تلاش کرده تا جایی که ممکن است در بحران های خاورمیانه ورود نکند. با توجه به پیش رو بودن انتخابات ریاست جمهوری، اوباما در ماه های آینده هم ورود جدی تری نخواهد کرد مگر اینکه از پیروزی و کمک به کاندیدای دموکرات ها مطمئن باشد.
دکتر احمدیان:با توجه به پیروزی های دولت اسد من اعتقادی ندارم که دولت اسد توانسته تسلط بر داخل سوریه داشته باشد.بلکه وضعیت آنارشی را در سوریه مشاهده می کنیم و این وضعیت آنارشی کماکان ادامه خواهد داشت.بحرحال درگیری هایی و جابجایی که در عرصه ی داخلی سوریه اتفاق می افتد تسلط بر وضعیت سوریه ندارد.
cambp:با سلام،استاد خاطرم هست اوایل بحران سوریه از شما در باره سرنوشت بحران سوال کردم دو مطلب رو فرمودید۱ . این بحران به کشورهای دیگر هم سرریز خواهد داشت که خب برای عراق اتفاق افتاد و ....
۲. فرمودید با توجه به نداشتن منافع مالی و نداشتن منابع اقتصادی قوی در سوریه قدرت های بزرگ تمایلی برای پایان بحران به این زودی ندارند.
ایای شرایط برای استمرار بحران کماکان پا برجاست یا شرایط تغییر کرده و با توجه به عمق بحران و گستردگی ان قدرتهای بزرگ مایل به اتمام ان هستند؟
يسري مرادي:با عرض سلام و تشکر،جناب دکتر احمدیان دیوید هاروی معتقد است نظام سرمایه داری بعد از بحران مالی 2008 برای تجدید خود و عبور از بحران ،مناقشه خاورمیانه را راه انداخت این مناقشه تا بازگشت ارامش به اردوگاه سرمایه داری ادامه خواهد داشت،شما تا چه حد با این تحلیل موافقید ؟
دکتر احمدیان:از زمانی که سرمایه داری وارد بحران شد در سال ۲۰۰۷ به بعد تمرکز به مسائل پیرامونی هم کاهش پیدا کرد. در این وضعیت می توانیم بگوئیم بحران سرمایه داری باعث غفلت بحران در کشورهای سرمایه داری همچون خاورمیانه شد و این راه را برای شگل گیری منازعات جدی و سر براوردن کشمکش های کهنه فراهم آورد.باور دارم اگر نظام سرمایه داری به ثبات برسد بهتر می تواند در مسایل پیرامونی در نظام سرمایه داری برخورد کند.بنابراین بحران در سرمایه داری را می توان یکی از علت های مناقشات در خاورمیانه و در سوریه بدانیم.
محسن:با سلام وتشکر سوال من از جناب دکتر احمدیان هست با توجه به ریشه های عمیق بحران در سوریه ایا میتوان مشابهت هایی بین بحران بوسنی در دهه نود و سوریه امروز مشاهده نمود؟؟
كامران كرمي:با تشکر از اساتید محترم بنظرم میرسه که عراق و سوریه در روند فروپاشی نظم کنونی و نظم یابی جدید باید مورد مطالعه قرار بگیره که خروجی آن به شکل الگوی اتحادها و موازنه منطقه ای جدید ظهور خواهد کرد که مسیر برتری برخی بازیگران چون ایران عربستان و ترکیه رو فراهم می کنه٬ از نظر دکتر احمدیان بفرمایند که این نظم جدید چه سمت و سویی خواهد داشت؟
آرام ولدبيگي:با عرض سلام خدمت هر دو بزرگوار،یک سوال برای دکتر احمدیان؛اگه این وضعیت ادامه داشته باشند و جغرافیای و مبانی هویتی سوریه هرچه بیشتر دچار گسست بشه، در ایندە این احتمال وجود که بحران سوریه با جراحی در مرزها این کشور پایان پیدا کنه؟؟؟
دکتر احمدیان:گسست هویتی و جغرافیایی منجر به این نخواهد شد که ما تصور کنیم با یم جراحی در مرزها بخواهیم حل وفصل بکنیم.
صابر قياسي:با عرض سلام و احترام خدمت اساتید گرامی و دوستان عزیز...و به ویژه استاد خوبم دکتر احمدیان..من یه سوال از دکتر احمدیان داشتم..و ان اینکه...وضعیت فدرالیسمی که کردهای سوریه در چند وقت اخیر اعلام کرده اند چگونه است...و ایا با توجه به ابعاد مختلف بحران سوریه و دخالت بازیگران متعدد منطقه ای و فرا منطقه ای کردها می توانند یک حکومت خودمختار همانند انچه که در کردستان عراق می بینیم تشکیل دهند..؟ اگر موفق شوند واکنش بازایگران منطقه ی به ویژه ایران و ترکیه و همچنین حکومت اقلیم چه رفتاری در قبال انها خواهند داشت....؟؟ آیا روابط اقتصادی بین ترکیه و اقلیم بر نحوه ی رفتار اقلیم در قبال کردهای سوریه تاثیر گذار خواهد بود یا خیر؟
دکتر احمدیان:چیزی که به نام فدرالیست در سوریه داریم در وضعیت اولیه خودش هست.و این مسئله تحت الشعاع در سوریه خواهد بود.تحولات در سوریه به سمت تحکیم پایه های فدرالیسم در حال حرکت است برای کردها در سوریه یا برعکس.
ريحانه:سلام خدمت بزرگواران و ممنون از ارائه ي مباحث مفيد،دكتر غلامي شما تا چه ميزان كشورهاي اروپايي را مخصوصا المان را در دامن زدن به بحران سوريه تاثير گذار ميدانيد؟
دكترطهمورث غلامي:خانم ریحانه: به نظر من منشاء اصلی بحران سوریه مشکلات داخلی سوریه بود و دولت های منطقه ای آن را گسترده تر کردند و تشدید بخشیدند. دولت های اروپایی در ماه های اول بحران با حمایت از مخالفین به گسترش بحران کمک کردند اما با ظهور النصره و داعش حمایت ها را متوقف کردند.
محمود:با درود و خستە نباشید خدمت اساتید بزرگوار ـ سیاست مبهم و اجتناب از مداخلە مستقیم دولت اوباما و نیز مسالە الترناتیو اسد می تواند در تداوم بحران سوریە نقش داشتە باشد
دكتر طهمورث غلامي:محمود: بله عدم ورود جدی دولتی مانند آمریکا در تداوم بحران اثر گذار بوده است.
اس كي:سلام و درود ، تشکر بابت دیدگاههای جناب دکتر احمدیان ، این پرسش مطرح است که آیا موازنه جدید سیاسی در منطقه در حال شکل گیری نیست?آنچه در سوریه پررنگتر است تقابل در منافع و استراتژی بازیگران بیرونی است.
دکتر احمدیان:شاید همین بحرانی که در سوریه داریم بتوانیم تلاشی برای احیای نوعی موازنه ی قدرت منطقه ای باشد. لذا شاید این اتفاق بیافتد.در آینده یک موازنه ای جدید در منطقه مشاهده کنیم.
يحي زرين نرگس:با سلام به خدمت استاد احمدیان و دکتر غلامی و تشکر برای این مباحث مفید. سوال از استاد احمدیان : با توجه به وضعیت سوریه و نگاه به این بحران در سطح منطقه ای و بین الملل از منظر مدیریت بحران، شاهدیم که بازیگران منطقه ای و بین الملل نسبت به آینده سوریه، دستورکارهای متفاوتی و گاها متضادی رو مد نظر دارن، که این باعث تشدید بحران در سوریه است و از سوی دیگر آنچنان که استفان والت در مقاله چند ماه پیش خود در مورد وضعیت سیاست خارجی آمریکا نسبت به سوریه میگوید: «آمریکا در سوریه با چالش تصمیم گیری مواجه شده»، که این زمینه رو برای پیش بردن دستورکاری سازنده در مورد سوریه از سوی غرب با مشکل مواجه کرده است. سوال من این هست که این فضای به شدت متشنج و تنش آلود هست که زمینه رو برای پیش روی و نیز پیاده سازی برنامه ها و دستورکارهای روژئاوا فراهم نموده است که به صورتی بازیگری غیر وابسته از وضعیت بی برنامگی و تنش آلود سوریه برای به کرسی نشاندن برنامه های خود استفاده میکند، یا نه به صورت واقعی کردها و روزئاوا به صورت یک بازیگر مهم به رسمیت شناخته شده و خود بازیگران فرامنطقه ای حاضر در منطقه هستند که زمینه پیش روی کردها و پیاده سازی ایده ی روژئاوا را فراهم کرده و با ان چندان مخالف نیستند؟
البته دوست دارم که دکتر غلامی هم بر اساس دسته بندی سه گانه خود از وضعیت سوریه به این سوال پاسخ دهند و من رو از نظر خودشون بهره مند کنند. با تشکر از دکتر غلامی
دكتر غلامي:یحیی: وضعیت پیچیده فعلی سبب بهره برداری کردها شده و اگر بحران سوریه ادامه یابد این بهره برداری نیز ادامه می یابد. اما اگر دولت های فرامنطقه ای و منطقه ای در جهت حل بحران حرکت کنند ممکن است کردهای سوریه در برخی تنگناها قرار بگیرند و به عبارتی قربانی سیاست های داخلی سوریه، سیاست های منطقه ای و یا فرامنطقه ای شوند.
ام كي:هر دو مهمان گرامی بفرمایند،اگر بحران در سطح منطقه ای محصول بر هم خوردن توازن قوا باشد امکان احیا توازن مجدد چگونه خواهد بود؟
دكتر طهمورث غلامي:مصطفی: به نظر من با سازش و چشم پوشی یک بازیگر از نفوذ خود در یک مکان در ازای گرفتن امتیاز در مکان های دیگر میتواند راه خوبی باشد که خود بسیار دشوار است.
احمد مرادي:چرا تعصب اجازه نمیده که در مورد کردها که به عنوان یکی از بازیگران منطقه ایی و تاثیر گذار در سوریه هستند نامی برده بشه ؟ من برای شما به خصوص جناب اردشیر که کرد هستند از گفتن واقعیت های سوریه که به نفع کردهاست ترس و دلهره دارند . و متاسف هستم که تحلیل های این دو فرد هیچ واقعیتی با آنچه که در زمین سوریه در جریان است شبهاهتی نداره . فقط می توانم بگویم که چشمهای شما تحمل پیشرفت کردها را ندارد
اردشير پشنگ:با سپاس از آقای احمد مرادی، در خصوص کامنتی که نوشتید، البته اینکه چگونه به این استنباط و نتیجه رسیده اید کمی جای تامل و درنگ دارد! و همچنین فکر میکنم یکی از الزامات حضور در چنین نشست هایی داشتن خونسردی، سعه صدر و نگاهی جامع چه برای پرسش و چه برای نوشتن کامنت است، چرا که آشکارا پیداست که موضوع نشست امشب سرنوشت بحران سوریه بطور کلی است، و بدیهی هم هست در زیرمجموعه این بحث به وضعیت و روند و تحولات مربوط به کردها هم پرداخته می شود این امر در سوالات و البته کامنت شما نیز پیداست، همچنین لازم به ذکر است در خصوص تحولات کُردها بطور خاص چه در ترکیه، چه در عراق و چه در سوریه، نشست های ویژه با حضور مهمانان ویژه خواهیم داشت!
اسفنديار ابنوس:با سپاس از جناب پشنگ و مدعوین،سوال: فاکتورهای دیگری که در تحلیل جنگ داخلی سوریه و راهکارهای خاتمه آن مهم هستند عبارتند از وضعیت خاص ژئوپولتیک سوریه و قرار گرفتن در بطن آشفتگی های خاورمیانه است. قبل از جنگ سوریه ما شاهد نسبتی از وضعیت در لبنان و همچنین جنگ داخلی عراق هستیم که به محض آشفتگی سیاسی در سوریه به این کشور سرایت کرد و به سرعت تمام کشور را در برگرفت. و همچنین داشتن مرز طولانی با ترکیه که موجب هدایت جریانهای افراطی خشونت طلب از طرف حکومت ترکیه به داخل سوریه شد. و..فاکتور دیگر تکثر جمعیت انسانی در این کشور و عدم اتفاق و اجماع این جمعیت ها در سوریه است. عربها، کردها، ترکمنها.... سنی ها، علویها، مسیحیها و... این موضوع هم با توجه به ناتوانی حکومت در مدیریت قضیه به سرعت موجب سقوط هویت ملی و رشد هویتهای فرقه ای و منطقه ای شد. برای حل قضیه سوریه توجه به این موارد هم بعلاوه مواردی که میهمانان بزرگوار فرمودند ضروری است.
شهپرشهركي:با سلام و تشکر از هر دو مهمان گرامی،جناب دکتر احمدیان شما در صحبت هایتان فرمودید که ایران و عربستان دو کشور تعیین کننده در بحران سوریه هستند ,با این برداشت چگونه می توان نقش مهم غرب ,ترکیه و روسیه را کمرنگ دانست ؟ و اگر بخواهیم نقشی تعیین کننده برای آنها قایل شویم ,شما فکر می کنید که نقش کدام یک از سه کشوری که نام بردم ,مهم تر خواهد بود ؟ با تشکر
دکتر احمدیان:معتقدم مواجه و تقابل وجود دارد. به باور بنده ترکیه را در کنار عربستان ،و سوریه را در کنار ایران بدانیم.فکر می کنم این کشمکشی که بین ایران و عربستان سعودی است اثراتش را هم در داخل سوریه گذاشته و هم در سطح بین المل.
لاله:باسلام و تشکر . جناب دکتر غلامی ضمن سپاس از تشریح اوضاع سوریه نقش بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای, نهایتا پایان بحران را در نزدیکی مواضع و دیدگاه های دو قدرت دیده اید. بنظر شما چه چیزی در این بحران میتواند مواضع دو قدرت را در پایان بحران به یکدیگر نزدیک کند؟بعبارتی شما بعنوان یک کارشناس چه نظری برای نزدیک شدن دو قدرت برای پایان بحران دارید؟
دكتر غلامي:خانم لاله:البته من نقش دولت های منطقه ای را مهم و آن را عامل ادامه جنگ داخلی دانسته ام. اما اگر در سطح کلان قدرت های مانند روسیه و آمریکا توافق کنند می توانند دولت های منطقه را مجبور به تعدیل موضع بکنند. شاید روسیه حاضر شود در مقابل لغو تحریم های آمریکا و تامین خواسته های آن در اوکراین، از سیاست های خود در سوریه صرفه نظر کند. شاید روس ها منتظرند بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وارد این پروسه شوند.
هاشم كرمي:با سلام، از جناب دکتر غلامی سوالی داشتم: آیا معامله احتمالی ایالات متحده با روسیه بر سر اوکراین و همچنین رفع تحریم های مالی بر روسیه ، می تواند بعنوان گامی در جهت هم نظر شدن روسیه و امریکا در مورد جنگ سوریه مورد انتظار باشد؟ اگر خیر، آیا راهی برای کارامد کردن یکی از سه مکانیسمی که ذکر فرمودید وجود دارد؟
دكتر غلامي:هاشم:البته من نقش دولت های منطقه ای را مهم و آن را عامل ادامه جنگ داخلی دانسته ام. اما اگر در سطح کلان قدرت های مانند روسیه و آمریکا توافق کنند می توانند دولت های منطقه را مجبور به تعدیل موضع بکنند. شاید روسیه حاضر شود در مقابل لغو تحریم های آمریکا و تامین خواسته های آن در اوکراین، از سیاست های خود در سوریه صرفه نظر کند. شاید روس ها منتظرند بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وارد این پروسه شوند.
اردشير پشنگ:اما چند سوال نیز از طریق پی.وی (شخصی) بدست بنده رسیده است که در اینجا می نویسم:
آقای دکتر غلامی: به باور شما در چه زمانی و در چه شرایطی آمریکا و روسیه به یک اراده مشترک جهت حل بحران سوریه دست پیدا خواهند کرد؟
آقای دکتر احمدیان: اقدام اخیر واشنگتن و مسکو برای حل بحران و اتمام جنگ در سوریه، که رسانه ای شده است، تا چه میزان قابلیت اجرایی و عملی شدن دارد؟
دکتر غلامی: چرا سازمان ملل متحد در بحران سوریه نتوانسته است موفقیت خاصی بدست آورد؟
دکتر غلامی و دکتر احمدیان: آیا با توجه به حضور نیروهای ارتش و سپاه ایران در سوریه، امکان اینکه در آینده درگیری مستقیمی با نیروهای ترکیه ای و سعودی در این کشور روی دهد هست؟
دکتر احمدیان: عدم دعوت از کردها در مذاکرات صلح سوریه (ژنو) چه تاثیری بر سرنوشت و نتیجه این مذاکرات خواهد داشت؟
دكتر غلامي:آقای پشنگ: به نظرم نه. نیروهای ایران در مناطقی هستند که ارتباط مستقیمی با مرزهای سوریه نداشته باشند.از طرفی هر سه دولت هم خواهان این درگیری نیستند.
آريا:سئوال برای مهمانان محترم: نقش کردها را بعنوان یک بازیگر محلی در بحران سوریه و آینده این کشور چگونه ارزیابی میکنید؟ با سپاس فراوان
دکتر احمدیان:جنگ داخلی در سوریه این وضعیت رابه وجود آورده که کردها در سوریه اعلام موجودیت بکنند و شرایط را تا حدودی به نفع خودشون ببینن.معتقدم آن کشمکش ایدئولوژی که بین کردها در سوریه و کردها در عراق وجود دارد مناسباتی که کردهای سوریه با پ ک ک دارند و با دولت ترکیه دارنداز طرفی مناسبات خوبی که دولت ترکیه با اقلیم دارد باعث خواهد شد کردها در سوریه نتوانند ان مسائل و منافع خودشون را به پیش ببرند.تا زمانی که در سریه مناقشه داریم ،کردها هم بازیگر موثری خواهند بود اما در وضعیتی که سوریه به آرامش برسد شاهد تنزل کردها در سوریه خواهیم بود.وضعیت بحران در سوریه به منافع کردهاست.
اردشير پشنگ:بسیار سپاسگزارم از دو مهمان گرامی برنامه امشب جناب آقایان دکتر احمدیان و غلامی، و نیز همراهی یکایک شما دوستان و اعضای گرامی.قاعدتاً با توجه به تداوم بحران سوریه و ابعاد مختلف آن، در برنامه های آتی نشست شبانه همچنان به آن خواهیم پرداخت