فراتاب: طی روزهای اخیر انتشار خبری از سوی آشویتدپرس در فضای رسانه با این عنوان که «دونالد ترامپ در سفرش به عربستان نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر میدهد» به سرعت واکنش ها و انتقادات فراوان به دنبال داشته و همزمان موجب برانگیخته شدن احساسات ملتی شده که مهر و غم این کهن دیار خسته از جور بیگانه را سالهاست بر دوش دل میکشند و امروز دیگر زخمی اینچنین بر نام و فرهنگ و تاریخ آن را بر نمیتابند.
نام خلیج فارس از دیر باز در متون تاریخی و نقشههای قدیمی دنیا به کرات به چشم میخورد با اینکه در دهههای اخیر برخی از کشورهای عربی در پی تغییر آن به خلیج عربی بودند اما هربار با واکنشهای جدی از سوی مردم و نیز مقامات سیاسی وقت ایران و تاریخنگاران و صاحب نظران روبرو شده است. حال طرح مجدد این موضوع از جانب رئیس جمهور ایالات متحده چه مقاصدی را دنبال میکند جای بسی تامل است و شک برانگیز مینمایاند؟
در چه شرایطی یک مقام اجرایی اختیار تغییر نام یک مکان جغرافیایی را دارد؟
قوانین داخلی یک کشور در کنار ساختار اداری آن ممکن است این اختیار را به رئیس جمهور یا پادشاه بدهد تا با صدور فرمان اجرایی یا هر مجوز تعریف شدهایی در داخل مرزهای جغرافیایی خود بتواند نام یک مکان را تغییر دهد اما این اختیارات محدود به چهارچوب مرزی و حاکمیت ارضی آن کشور میباشد. چه بسا تغییر نام استانها، خیابانها و بندرها و مکانهای عمومی بارها اتفاق افتاده اما چنین اقدامی در سطح بینالملل جلوهایی کاملا متفاوت دارد.
آیا قوانین بین الملل مجوز چنین اقدامی را به دونالد ترامپ میدهند؟
قوانین بینالمللی به هیج مقام رسمی کشوری اجازه چنین کاری را نمیدهند نظر به اینکه نام خلیج فارس یک نام تاریخی و ثبت شده در اسناد و نقشههای سازمانهای بینالمللی است و توسط یونسکو به رسمیت شناخته شده، همچنین با رجوع به اسناد رسمی سازمان ملل و مشاهده دستورالعملهای ۱۸ اوت ۱۹۹۴ و۱۴ اوت ۱۹۹۹ در خصوص تاکید بر استفاده از نام کامل «خلیج فارس» به نظر میرسد صحبت کردن در این باره محلی از اعراب نخواهد داشت، لذا چنین اقدامی جعل و از درجه اعتبار ساقط است.
سه اصل کلی و مهم در خصوص تغییر نام مکانهای جغرافیایی در قوانین بینالملل
تغییر نامهایی که دارای پیشینهی تاریخی یا بینالمللی بوده و برای مدت زمان طولانی مورد پذیرش جامعه بینالملل قرار گرفته به آسانی امکانپذیر نیست. با تکیه بر اصول کلیدی و اساسی سه اصل «حاکمیت سرزمینی»، «احترام به تعهدات بینالمللی» و «عدممداخله در امور داخلی کشورها»، هیچ مقام سیاسی و دیپلماتیکی از جمله رئیسجمهور آمریکا نمیتواند دست به چنین اقدامی بزند حتی اگر منطقهای مشترک و مورد مناقشه واقع شده باشد باز هم بدون رضایت و توافق کشورهای ذینفع چنین اقدامی فاقد وجاهت قانونی است .
تاثیر اختلافات ایران و آمریکا بر این پرونده
اختلافات سیاسی میان ایران و آمریکا مسبب صدمات فرهنگی بر این کشور خواهد شدبا اینکه از نگاه حقوقی آمریکا یا هرکشور دیگری به صرف داشتن اختلافات و منازعات سیاسی و اقتصادی و غیره حق چنین اقدامات و پیشنهادات خودسرانه ایی را ندارد اما طرح چنین موضوعی و بلاخص انتشار آن در فضای رسانه از جنبههای مختلف ممکن است زمینهساز مشکلات و اختلافات داخلی و بینالمللی شود. تشویش اذهان عمومی و از دیگر سو طمع ورزیها و زد و بندهای سیاسی دولتمردان منطقهای با انتشار یک خبر بسان جرقهایی در باروت میتواند به راحتی آنها را به مسیر بحران و آشوب بکشاند.
نتیجهگیری
انتشار خبر تغییر نام خلیج فارس به خلیج عرب موجب جریحهدار شدن احساسات جامعهی ایرانی شده است بطوریکه بسیاری از دولتمردان و صاحب منصبان سیاسی با مردم همراه شدند و زبان به اعتراض گشودند در یک حرکت و زیبا و ستودنی، دوست و دشمن با وجود تمام اختلافات عقیدتی و جناحی برسر دفاع از یک نام با هم همصدا و متحد شدند و اعلام کردند خلیج همیشه فارس نامی غیرقابل تغییر و انکار است در نتیجه اتحادی شکل گرفت که به قولی مصداق این ضرب المثل است «گر خدا خواهد عدو سبب خیر شود»
گزارش از هلاله مسعود، پژوهشگر حقوق بینالملل و از اعضای کلاس روزنامهنگاری و برندسازی فراتاب – دوره 15.
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.