فراتاب: هوا سنگین بود. برجهای بلند شهر در سکوت فرو رفته بودند، اما در هتل ریتز-کارلتون، طوفانی در حال شکلگیری بود. تلفنها زنگ میخوردند، درهای مجلل قفل میشدند، و چهرههای متعصب شاهزادگان و بازرگانان سعودی در آیینههای بزرگ هتل منعکس میشدند. کسی نمیدانست چرا ناگهان از خانههایشان به اینجا آورده شدهاند.در نیمه شب ۴ نوامبر ۲۰۱۷ عربستان سعودی شاهد رویدادی بیسابقه بود: بازداشت شاهزادگان، وزرا و تاجران سرشناس.
برای درک روانشناسی بن سلمان، باید بستر تاریخی که او را شکل داده است، بازگردیم عربستان سعودی از زمان تاسیس در سال ۱۹۳۲ توسط عبدالعزیز آل سعود، همواره تحت پادشاهان سالخورده بوده است.اما محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۷ در سن ۳۲ سالگی ولیعهد شد و قدرت را به سرعت در دستان خود متمرکز کرد. مطالعات روانشناسی سیاسی نشان میدهد که رهبرانی که در ساختارهای قدرت خانوادگی رشد میکنند، اغلب دچار وسواس کنترل میشوند بن سلمان از کودکی شاهد رقابت میان شاهزادگان سعودی برای بقا بود،این تجربیات، به گفته کارشناسان احتمالاً در او احساسی از بیاعتمادی و نیاز به کنترل مطلق ایجاد کرد که بازداشت شاهزادگان و قتل جمال خاشقچی بازتابی از همین ذهنیت است. در همین رابطه این گزارش به بررسی نقاط عطف و ویژگیهای روانشناسی سیاسی محمد بن سلمان میپردازیم.
شخصیت و ویژگیهای روانشناسی بن سلمان
جاه طلبی شدید و انگیزه پیشرفت، برخلاف رهبران سعودی گذشته که محافظهکار بودند، او اهل ریسک و تغییرات رادیکال است اصلاحات گسترده اجتماعی و اقتصادیاش نشان دهنده ویژگی رهبران تحولگرا است که میخواهند تاریخساز باشند. او خود را به عنوان رهبری تحولآفرین میبیند که میتواند عربستان را از وابستگی به نفت رها کرده و به سوی مدرنیته هدایت نماید. اما در وجود وی، نیاز به قدرت و کنترل نمایان میشود. از یک سوی، رهبری اصلاحطلب و آیندهنگر است که به دنبال مدرنیزه کردن عربستان است اما از سوی دیگر، اقتدارگر و سرکوبگر مخالفان است، که در دستگیری شاهزادگان و حذف مخالفان دیده شد. برای تثبیت قدرتش، ساختارهای سنتی حکومت عربستان را تغییر داده و تصمیمات شخصیاش را بر ساختارهای جمعی ارجحیت داده است.
یکی از ویژگی های بارز بن سلمان، اعتماد به نفس بالا همراه با تصمیمات ریسک پذیر است. تصمیمات ریسک پذیر او در سیاست خارجی (جنگ یمن، محاصره قطر) و سیاست داخلی (اصلاحات اقتصادی، کاهش قدرت مذهبیون) نشان دهنده اعتماد به نفس بالا و میل به اجرای ایدههای شخصی بدون توجه به موانع دارد. ریسکپذیری وی، باعث شده عربستان را به یک بازیگر فعال در منطقه تبدیل کند. در همین راستا میتوان گفت، در اخلاق سیاسی بن سلمان عدم تحمل مخالفت و کنترل شدید رسانهها دیده میشود کهقتل جمال خاشقچی و سرکوب شدید منتقدان نشان دهنده ویژگیهای خودشیفتگی و نیاز به کنترل کامل روایتها است.
وی اجازه نمیدهد تصویری از شکست یا ضعف از او منتشر شود رسانههای داخلی عربستان به شدت تحت سانسور هستند. در همین رابطه، رفتار بن سلمان شباهتهایی با الگوی های خود شیفتگی (نارسیسیسم) دارد. علاقه شدید وی به ارائه تصویری مدرن از خود، پروژههای مانند «نئوم» و تلاش برای جذب سرمایهگذاران خارجی، نشاندهنده نیاز او به تایید و اعتبار بین المللی است. این ویژگی در کنار اینکه، خود را معمار عربستان جدید میداند و تمایل دارد تمام جنبههای حکمرانی را تحت کنترل شخصی خود داشته باشد، قابل درک است.
رهبری با ذهن پیچیده
محمد بن سلمان یکی از چهرههای برجسته و بحث برانگیز خاورمیانه است. در همین رابطه به بررسی ویژگیهای شخصیتی و روانشناسی سیاسی وی با استفاده از مدلهای روانشناختی مانند نظریه نیازهای مک کللند میپردازم. نظریه نیازهای دیوید مک کاللند سه انگیزه اصلی را در رفتار رهبران بررسی میکند:
نیاز به موفقیت: تمایل به تعیین و رسیدن به اهداف چالش برانگیز
نیاز به قدرت: تمایل به کنترل، نفوذ و هدایت دیگران
نیاز به تعلق: تمایل به برقراری روابط اجتماعی و تایید شدن از سوی دیگران
محمد بن سلمان در قاب نظریه مک کللند
محمد بن سلمان، اگرچه نیاز به قدرت در او بسیار قوی است اما نیاز به موفقیت بیشتر نمایان میکند. چشم انداز 2030 یکی از بلند پروازانهترین طرحهای توسعه در جهان است که نشان از انگیزه بالا برای موفقیت دارد. کاهش وابستگی به نفت، ایجاد پروژههای عظیمی مثل نئوم و تلاش برای تبدیل عربستان به یک مرکز اقتصادی جهانی نشانههایی از این نیاز است.اصلاحات اجتماعی مثل کاهش نفوذ پلیس دینی و تلاش برای افزایش جذابیت عربستان برای سرمایهگذاران بین المللی نشان دهنده نگرش نتیجهگرای او است. بن سلمان برخلاف بسیاری از رهبران سنتی عربستان تحمل رکود و توقف را ندارد به دنبال ایجاد تغییرات سریع و محسوس است.
برجستهترین ویژگی وی از نظر مک کللند، نیاز شدیدی به کنترل نفوذ و تمرکز قدرت دارد. ازهمان ابتدا او با حذف رقبای داخلی به ویژه درخاندان سلطنتی نشان داد که تمرکز قدرت در دستان وی یک ابزارمیباشد. برخی شواهد این ویژگی نیاز به قدرت را تایید میکنند: سرکوب مخالفان از جمله بازداشت شاهزادگان و وزرا، در اختیار گرفتن کنترل کامل سیاست داخلی و خارجی از جمله جنگ یمن، تلاش برای تغییر ساختار سنتی قدرت در عربستان و جایگزینی آن با نظامی متمرکزتر و مدرنتر. میتوان در آخر گفت، کمرنگترین بعد در شخصیت وی نیاز به تعلق است.
بر اساس نظریه مک کللند، رهبرانی که نیاز بالایی به تعلق دارند، معمولاً به دنبال همکاری، اجماع و محبوبیت اجتماعی هستند اما محمد بن سلمان کمتر به این نیاز توجه نشان داده است، او بیشتر بر کنترل و فرماندهی تاکید دارد تا بر اجماع و مشارکت، اصلاحات او از بالا به پایین بوده و بیشتر از طریق اعمال قدرت اجرا شده است تا از طریق جلب حمایت عمومی. برخی اقدامات او مانند حذف منتقدان و محدود کردن آزادی بیان نشان میدهد که محبوبیت عمومی برای او اولویت درجه یک نیست.
چه کسی پشت این ماجراست؟ زمزمه ای بین آنها پیچید، اما پاسخ روشن بود، محمد بن سلمان جوان.این اقدام که تحت پوشش مبارزه با فساد انجام گرفت، اما این عمل نه صرفاً یک کارزار ضد فساد بلکه بخشی از راهبرد بزرگتر بن سلمان برای تحکیم قدرت و کنترل بود. بازداشت شاهزادگان و تجار ومقام های سابق، نه تنها تهدیدی علیه مخالفان بالقوه بود بلکه پیامی واضح به کل طبقه حاکم ارسال کرد، هیچکس از چنگال ولیعهد مصون نیست.
نویسنده: میترا ذاکریراد از اعضای کلاس روزنامهنگاری و برندسازی فراتاب – دوره 15.
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.