فرتاب: تا خانه پدر زینه راهی بس طولانی و طاقت فرساست آنهم با آن زمستان سخت و برفی، علی که برای مرخصی یک هفتهای از زندان آمده بود به خانه زینه میرسد پدرزنش میگوید میتوانستیم بکشیمش ولی تعیین سرنوشت و مسئولیتش با توست، تو باید تصمیم بگیری تا این لکه ننگ را پاک کنی. علی اما او را میبخشد و همان شب راهی خانه خود میشوند اما راه سخت و سرد، کولاک و گیرافتادن در جاده با همه تلاشهای علی باعث نمیشود تا زینه از مرگ نجات یابد! ... این بخشی از یکی از سکانسهای فیلم پرآوازه «راه» ساخته ییلماز گونی است.
حقوقدان کارگردان!
ییلماز گونی، به معنی جاودانگی است. او کارگردان، فیلمنامهنویس و فعال سیاسی و شخصیت مشهور در سینمای بینالمللی بود. در سال ۱۹۳۷، در روستای ینیجه از توابع استان آدانا متولد شد؛ در خانوادهای از طبقه کارگر بزرگ شد؛ تحصیلات دانشگاهیاش را در رشته حقوق و در دانشگاه آنکارا گذراند. او در دوران دبیرستان توانست اولین مقاله و شعر خود را به چاپ برساند. از همان اوایل جوانی به سینما علاقمند بود؛ در میان چادرنشینان با پروژکتورش مانند نمایشگران دوره گرد، به کشف علایق مردم میپرداخت.
ییلماز با فیلم «سنیت هان» که داستانی عاشقانه و تراژیک هست محبوب شد اما خیلی زود بخاطر افکار چپش و دفاع و نوشتن درباره قشر تهیدست و رنج دیده جامعه کُرد، با حاکمیت مشکل پیدا کرد. تا آن زمان کمتر فیلمی ساخته شده بود که بازتابی از زندگی اسفبار مردم باشد و این ییلماز گونی بود که با ساخت فیلم «گرگهای گرسنه»، فصل جدیدی در سینمای ترکیه و کُردی بوجود آورد. در واقع سبک انقلابی از ویژگی بارز فیلمهای گونی بود. او با ساخت فیلم رئالیستی «درد»، شهرت جهانی پیدا کرد و مورد توجه و تحسین کارگردانان آمریکایی قرار گرفت. با بازی در فیلم «بچههای آناتولی و شاه زشت» سوپر استار دوران خود شد. او در فیلمهایش ضد قهرمان را نیز از دل همان مردمان انتخاب میکرد و عقیده داشت که باورهای آن مردمان میتواند بسیار خطرناکتر و قویترین دشمن آنان باشد. اما در نهایت فیلمهایش به موقعیتهای سخت و دشوار حاکم بر زندگی انسان و انتخابهایی در چنین موقعیتهای میپردازد.
فیلمسازی در دل زندان
ییلماز گونی در سال ۱۹۶۸، کارگردانی را شروع کرد و با کارگردانی فیلم «اسب، زن، سلاح» توانایی خود را به نمایش گذاشت. او اما ۱۷ سال از عمر خود را در زندان سپری کرد. بدون شک شرایط زندگی شخصی او تأثیر بسزایی در نوشتههایش دارد. او بیشتر فیلمنامههایش را در زندان نوشت و از داخل زندان کارگردانی فیلمها را بر عهده میگرفت. البته بدلیل حمایتهای جهانی اجازه نوشتن در زندان را داشت. در سال ۱۹۷۰، فیلم «امید» که یکی از شاهکارهایش است روی پرده سینما رفت. پس از کودتای ۱۲ مارس دوباره به ۱۰ سال زندان محکوم شد و در زندان رمان، «گردن خمها» را نگاشت. در سال ۱۹۷۴، با عفو عمومی از زندان آزاد شد. ولی اتفاق عجیبی و یا شاید توطئهای بار دیگر او را راهی زندان کرد. هنگام ساخت فیلم «اندیشه»، بخاطر آتشسوزی مشکوک یک نفر از عوامل فیلم جانش را از دست داد و در نتیجه گونی را متهم به قتل میکنند! در نتیجه دوباره به ۱۹ سال زندان محکوم شد.
از کردستان تا جشنواره کن
فیلم «راه» را شاهکار گونی میدانند، ساختهی مشترک ییلماز گونی و شریف گورن، اثری که نخل طلایی جشنواره کن سال ۱۹۸۲، را بصورت مشترک با فیلم «گمشده» اثر گوستاو گاوراس برد. فیلم درباره قوانین سخت و شرایط بدی که گریبانگیر مردم و جامعه کُرد، در ترکیه است. از ظلم و قوانین سخت حاکمان ترکیه میگوید بطوریکه در سراسر فیلم نظامیها حضور دارند همچنین از سنتها و فرهنگ بستهی حاکم بر آن جامعه است. جامعهای که در آن زنان برده شوهران و مردان هستند و باید مطیع و فرمانبردار باشند. جامعهای که وضعیت مردم در اوج فقر و نداری است که دولتمردان آن با سرکوب و کشتار مردم فضای خفقانی درست کردهاند. جامعهای که ظلم همانند حلقههای زنجیر سلسله مراتب، هرکس به زیر دست خود ظلم میکند. فیلم «راه» داستان چند زندانی است که به مرخصی یک هفتهای میروند که چه بسا نرفتنشان خیلی بهتر بود.
سرنوشت یکی از شخصیتهای که ناپیداست، یکی از زندانیان که در هنگام سرقت از بانک فرار میکند و دوستش که برادر زنش است را تنها میگذارد و برادر زنش کشته میشود و به همین خاطر خانواده زنش دیگر نمیخواهند دخترشان علیرغم اینکه دو بچه دارد با او زندگی کند. ولی عاقبت زن با همسر و بچههایش راهی خانه خود میشوند که در قطار برادر زن، با گلوله هر دوی آنها را به قتل میرساند. دیگری که همسرش بدلیل بد نامی مورد غضب خانواده قرار میگیرد و او را در خانه به زنجیر میبندند تا شوهرش از زندان برگردد و او را بکشد. اما همسرش او را میبخشد ولی در راه برگشت به خانه بدلیل سرما و کولاک همسرش را از دست میدهد. دیگری نیز که در روستای نزدیک مرز سوریه زندگی میکند وقتی به خانه بر میگردد، مردم روستا در بدترین شرایط قرار دارند. شبانه ماموران با قاچاقچیان درگیر میشوند. شبها اهالی روستا نمیخوابند و منتظرند تا شاید صبح جنازه کدامیک از عزیزان آنها را برایشان بیاورند، که یکی از روزها جنازه برادرش را که دو بچه دارد برایشان میآورند و او مجبور میشود با آنکه نامزد دارد با زن برادرش ازدواج کند.
سکانس آخر در فرانسه
ییلماز گونی در سال ۱۹۸۱، با گرفتن مرخصی بطور موقت از زندان آزاد شد او که نمیخواست نهایتا در زندان بمیرد، از این فرصت استفاده کرد و از ترکیه فرار کرد و به فرانسه پناهنده شد اما نهایتا سه سال بعد در سپتامبر ۱۹۸۴ این کارگردان و فیلمنامهنویس شهیر کُرد بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت و در گورستان پرلاشز در پاریس به خاک سپرده شد.
نویسنده: بیان (خدیجه) ابراهیمزاده از اعضای کلاس روزنامهنگاری و برندسازی فراتاب – دوره پانزدهم.
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.