فراتاب: وقتی آسمان از انبوە ملخ تیرە گشت، بهار ۱۲۸۴ هجری شمسی شمال خراسان بە واسطه حمله ملخها به مزارع به ویژه منطقه قوچان، فقر گریبان مردم را گرفت. شیوههای قدیمی و بیرحمانه در گرفتن مالیات بزرگان ایل «باشقانلو» و طایفه «زعفرانیه» از کُردهای شمال خراسان را واداشت که به «مظفرالدین شاه» نامە ای بنویسند تا دستور دهد منطقه قوچان از مالیات معاف شود. مظفرالدین شاه رسیدگی به نامه را به «عین الدوله» صدراعظم واگذار کرد. عین الدوله هم برای اینکه مردمان دیگر مناطق جسارت چنین درخواستهایی از دربار را پیدا نکنند، به «آصف الدوله» حاکم خراسان دستور داد از مردم قوچان دو برابر مالیات بگیرد. تابستان ۱۲۸۴ آصف الدوله فشار به مردم را تا جایی پیش برد که برخی از آنها مجبور به فروش دخترانشان به ترکمانها شدند. هر دختر به ازای دوازده من گندم، صد و پنجاه دختر از سه ساله تا نوجوان، گفته میشود بعضی دختران را در حالت خواب از مادران جدا کردند.
شریک دزد و رفیق قافله!
در دیگر سو، سالار مفخم بجنوردی که از طرف دولت در شمال خراسان گماشته شده بود تا از تاخت و تاز ترکمانها به خاک ایران جلوگیری کند و از این بابت سالانه مقرری دریافت میکرد. پاییز ۱۲۸۴ آصف الدوله مقرری سالار مفخم را قطع کرد، او نیز ترکمانها را برانگیخت تا به خاک قوچان حمله و آنجا را تاراج کنند. ترکمانها در ماه رمضان پس از تاراج، شصت تن از زنان و دختران قوچانی را با خود برده و در عشق آباد فروختند.
مبارزان دیکتاتوری در شوک دختران قوچان رفتند!
چند ماه بعد خبر به تهران رسید و موضوع آسیبدیدگی حقوق زنان را در محافل ایرانی پیش کشید. از جمله اعتراضاتی بود که بروز تفکر مشروطهخواهی را تشدید کرد و یکی از راهکارهای آفرینش قدرت ملی شد. این اتفاق در شبنامهها، روزنامهها، کاریکاتورها، سخنرانیها و در منابر روزانه پیگیری میشد. دهخدا در صوراسرافیل تصنیفی جگرسوز از زبان آنها نوشت:
مگر مردان ما را خواب برده؟ / خدا کسی فکر ما نیست
غیوران وطن را آب برده؟ / خدا کسی فکر ما نیست
بدینصورت رسانهها همدلی عمیقی در جامعه آن زمان برای این تراژدی به وجود آورند مردم روزانه پیگیر وضعیت دختران قوچانی بودند و خواستار برگرداندن آنها به خاک وطن شدند.
مجلس ملی متهمان را احضار کرد!
تابستان ۱۲۸۵ همزمان با روی کار آمدن جنبش مشروطه فشار روزنامهها و مردم برای باز پسگیری دختران قوچان، موضوع را به مجلس ملی کشاند. در مجلس تلگراف ایرانیان ساکن عشق آباد خوانده شد: «ما خود به چشم خویش دیدیم دختران قوچانی را همچون حیوانات به ترکمانها میفروختند.» در همین زمان با رای مجلس آصف الدوله از حاکمیت خراسان برکنار و همراه سالار مفخم به تهران احضار شدند.
برگزاری نخستین دادرسی قانونی در ایران
آصف الدوله متهم بود به بیکفایتی، مخالفت با مشروطیت، اصرار بر دریافت مالیات از خانوادههای قوچانی و ناچار کردن آنها به فروش دخترانشان به ترکمانها. آصف الدوله در دادگاه مدعی شد: «ابدا در خراسان تا به حال چنین اتفاقی نیافتاده، شأن و منزلت ایل زعفرانیه بالاتر از آن است که نسبت فروش دختر به آنها داده شود.»
برگزاری چندین جلسه دادرسی به واسطه آشنایی آصف الدوله با بزرگان حکومت در نهایت منجر به محکومیت وی به پرداخت دو هزارتومان شد! همچنین برای سالار مفخم پنج سال زندان صادر شد.
از رنجی خستهام که از آن من نیست
در سال ۱۲۸۶ جنبش مشروطه کمکم رو به افول رفت و رسما پیگیری باز پس گرفتن دختران به یغما رفت. به ویژه آنکه بخشی از آن زنان و دختران معتقد بودند در غربت بیآبرو شدهاند و با این ننگ نمیتوانند به میان قوم خود برگردند، عدهای به عنوان برده و کارگر جنسی به روسیه فروخته شده بودند، عدهای گم شده بودند، عده ای ازدواج کرده صاحب فرزند شده و نمیخواستند فرزندان خود را ترک کنند. یعنی در عمل هیچ اقدام قابل توجهی برای بازگشت این دختران به وطن از سوی مسئولان مشروطه صورت نگرفت.
چرا شد محو از یاد تو نامم؟
نقش ظلم صورت گرفته به این زنان در پیشبرد انقلاب مشروطه بر کسی پوشیده نیست. اما در این بین مورخینی که انقلاب مشروطه را تشریح کردند عامدانه از بیان این تراژدی چشم پوشیدند و آن را در لایههای تاریخ پنهان کردند. چرا؟
به باور بنده یک آنکه، این مورخین مذکر بودند و دو، اعتراف به ناتوانی در باز پسگیری زنان و دخترانمان از ترکمانها مایه سرشکستگی تاریخی میشد.
گزارش از روناک الماسی – فعال حوزه زنان و از اعضای کلاس آموزش روزنامهنگاری، نویسندگی و برندسازی فراتاب – دوره 15
علاقمند به مسائل حوزە زنان