فراتاب: در پاسخ به این پرسش که توسط د.اردشیر پشنگ برای بنده ارسال شده است، که چه چشماندازی در رابطه با مذاکرات صلح میان ترکیه با کُردها پیشبینی میکنید شش نکته را یادآور میشوم:
یکم) مسئلهی کُردی در ترکیه یک مسئلهی جدید، فوری و البته داری چنان درجۀ حادی (Critical) نیست تا در زمان کنونی که حزب حاکم بر ترکیه و یا نظم منطقهای و جهانی راه حلی فوری و قطعی برای آن تدارک دیده باشند. ضمن این که مسئلهی کردی برای احزاب ترک مصرف و مزایای فراوانی دارد که در رقابتهای سیاسی از آن بهرهبرداری زیادی کرده و میکنند.
از سوی دیگر سابقهی جریانها و جنبشهای کُردی (سیاسی و فرهنگی) سابقهای نسبتاً طولانی است. قطعاً متخصصین این حوزه واقفند که علاوه بر جنبشهای سیاسی کُردی که نقطه اوج آن در دههی 1920 در عرصهی مناسبات سیاسی در ترکیه نمایان شد، جنبشها و جریانهای کُردی فرهنگی و اجتماعی (سنی و علوی) سابقهای نسبتاً طولانی در آن سرزمین دارند. اما همگی میدانیم که ظهور یک رژیم سیاسی با ایدئولوژی ناسیونالیسم ترکی مبتنی بر زبان ترکی و سیاستهای متعاقب آن، موجبات فعال شدن شکافهای اجتماعی و سیاسی در ترکیه شد که از آن زمان تا کنون این منازعه به اشکال مختلف تداوم پیدا کرده است.
دوم) مسئلهی کُردی در ترکیه طیفی از گفتمانهای مختلف از محافظهکار تا رادیکال را در بر میگیرد. در چند دههی اخیر اوج رادیکالیزم گفتمان کُردی خود را به شکل حزب کارگران (کریکار) و اتخاذ سیاست مبارزهی خشونتآمیز نمایان ساخت. البته این گفتمان در دو دهه اخیر دچار شکافهای قابل توجهی شدهاست. بنابراین نمیتوان از یک گفتمان یکدست نام برد که امکان توافقی سیاسی در مورد همهی مسائل کُردی را با دولت حاکم ترک داشتهباشد و اساساً چنین چیزی امکانپذیر نیست! یادآور میشوم که جناحهای رادیکال در هر دو طرف همواره خواهان جو متشنج و رادیکالیزه شدن مبارزه هستند و غالباً علیه راه حلهای مسالمتآمیز اقدامهای خرابکارانه انجام میدهند.
سوم) گفتمانهای ترکمحور هم گفتمانهای کاملاً یکدستی نیستند. گر چه برای همهیِ آنها نادیده انگاشتن هویت کُردی شاید دارای مرکزیت است، اما واقعیتهای جامعهی ترکیه در کنار شرایط منطقهای و جهانی ممکن است آنها را به پیدا کردن راهحلهای میانهای که در نهایت هدف آنها ادغام کرده در ترکیه است، سوق دادهباشد.
چهارم) مسئلهی کُردی یک مسئلهی منطقهای است که نظام جهانی را نیز درگیر کرده است. قطعاً هر راهحلی با توجه به در نظر گرفتن شرایط تمام منطقهی کُردی، موفقیتآمیز (نسبی) خواهد بود. از زمان شکلگیری اقلیم کردستان در شمال عراق، شور و تحرک قابل توجهی در سایر مناطق کُردی ایجاد شدهاست. جهانی شدن و ارتباطات نیز حلقهها و امکانهای واسطی را ایجاد کردهاست که هر تحرکی در هر کدام از این مناطق منجر به اثرگذاری مستقیم بر سایر مناطق کُردی خواهد شد.
پنجم) در بیش از یک دههی اخیر عبدالله اوجالان رهبر (شاید پیشین) حزب کارگران کردستان تحت تأثیر آموزهها و اندیشههای مورای بوکچین (Murray Bookchin) (روستبار آمریکایی) ایدهی دولت یکپارچهی کُردی را حتی در درون یک منطقهی کردنشین رها کرده، و از ایدهی شکلگیری کانتونهای نیمهمستقل سوسیال- لیبرتارین (Democratic confederalism) یا «کمونالیسم» حمایت میکند و آثار اخیر او بیانگر چنین نگرشی هستند.
شکلگیری چنین کانتونهایی در روژآوا (کردستان سوریه) بیش از پیش ترکها را دچار معضل و سردرگمی کرده است. در چند سال اخیر ترکیه انواع سیاستهای خشونتآمیز را علیه این کانتونها اعمال کرده است که به یمن پایداری کُردها و حمایتهای کمرمق آمریکاییها موفق به از هم پاشیدن آنها نشداند.
به طور قطع هر راه حلی در درون ترکیه (از جانب گفتمان/گفتمانهای ترکی) برای حل معضل کُردی (Kurdish Problem) تحت تأثیر بیم از این نهادسازی سیاسی جدید خواهد بود. تحولات اخیر در سوریه و دورنمای نه چندان روشن برای این کانتونها شاید ترکها را (که به دلایل داخلی و بینالمللی قادر به محو آنها نیستند) به سوی راهحلهای بینابینی و کمآسیبتری سوق داده باشد. ضمن اینکه اوجالان هم به دلایلی که بسیار مختصر اشاره شد، از راهحلهای گفتگو محور حمایت میکند که باعث تقویت فرصتهایی خواهد شد که به روند شناخت و شناسایی کُردها در جامعهی ترکیه کمک میکند.
ششم) در مجموع میتوان گفت که مسئلهی کُردی چه در ترکیه و چه در سایر مناطق کردنشین مسئله بسیار پیچیدهای است، و انتظار و امکان فراهم شدن راهحلهای ساده و یکباره برای حل آن شاید سادهاندیشی و دور از واقعیت باشد. اما در عین حال هر مسیری که راه گفتوگو و توافق را برای خروج از وضعیت بحرانی و تبدیل آن به یک مسئلهی سیاست عادی فراهم کند، قطعاً میتواند به کاستن فضای تخاصمآمیز کمک نماید. قطعاً هرگز امکان ادغام کامل و حل این مسئله میسر نخواهد بود.
نویسنده: د.محمدسالار کسرایی متخصص جامعهشناسی سیاسی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است