فراتاب: حضور روسیه در سوریه بهعنوان یکی از عوامل کلیدی در تحولات این کشور، از سال ۲۰۱۵ بهطور چشمگیری بر ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و انسانی تأثیر گذاشته است. مداخله نظامی مسکو به منظور حمایت از رژیم بشار اسد، نهتنها به تثبیت موقعیت او کمک کرده، بلکه معادلات قدرت در خاورمیانه را نیز تغییر داده است. این وضعیت بههمراه پیامدهای انسانی ناشی از جنگ، شامل بحرانهای انسانی و آوارگی میلیونها نفر، نیازمند بررسی دقیق و همهجانبه است. در همین راستا و در برای به تحلیل ابعاد مختلف این تأثیرات و چالشهای پیشروی سوریه گفتگویی با دکتر سامان محمدی، کارشناس مسائل بینالملل، داشتهایم تا نگاهی عمیقتر به ابعاد مختلف تأثیرات حضور روسیه در سوریه بیندازیم. محمدی دارای دکترای روابط بینالملل و از پژوهشگران حوزه خاورمیانه است مشروح این گفتوگو در ادامه خواهد آمد:
فراتاب - چه عواملی باعث ورود روسیه به سوریه شد و اهداف اصلی این کشور در سوریه چیست؟
سامان محمدی: در خصوص اهداف و انگیزههای روسیه برداشتهای مختلفی مطرح شده است. اما بطور کلی میتوان این انگیزهها را به دو دسته تقسیم کرد: نخست انگیزههای تهاجمی و دوم انگیزههای تدافعی. در انگیزهها و اهداف تهاجمی مسکو رویکردهای جغرافیا محور و منافع ژئوپلیتیک برجسته میشود، اینکه روسیه به دنبال حفظ موقعیت خود در دریای مدیترانه که راه ورود به بنادر سوریه در دریای سیاه است و نیز حفظ بندر طرطوس در شرق مدیترانه بوده است. مسأله بعدی تلاش برای افزایش موقعیت جهانی روسیه است، بدین معنا که روسها به منطقه خاورمیانه با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی آن برای احیای قدرت خود چشم دوختهاند و میخواهند به نوعی توازن قدرت را با غرب و به خصوص آمریکا حفظ کنند. این نگاه به ویژه از زمان به قدرت رسیدن پوتین تقویت شده و خواهان آن بوده که جایگاه روسیه را که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از یک ابرقدرت به یک قدرت منطقهای تنزل پیدا کرده است را احیا کند. بر همین اساس روسیهی پوتین با بسط نفوذ خود در خاورمیانه و ایفای نقش در تحولات سوریه در صدد برآمد که از این تحولات به منزله بهانهای برای ارتقای جایگاه خود در مدیریت امور منطقهای و جهانی بهره گیرد. با این حال انگیزهها و اهداف تدافعی مسکو را هم نمیتوان نادیده گرفت، اینکه روسیه به خاطر حفظ منافع و امنیت ملی خود وارد تحولات سوریه شده است که مهمترین آن مبارزه با تروریسمی است که میتواند به روسیه هم منتقل شود، یعنی مقابله با تهدید منطقهای که میتواند به امنیت جهانی آسیب بزند.
فراتاب – طی این 9 سال اخیر حضور نظامی روسیه در سوریه چه تأثیری بر روند جنگ داخلی و وضعیت میدانی داشته است؟
سامان محمدی: مداخله نظامی روسیه شکی نیست که باعث تقویت موقعیت بشار اسد شد. تا قبل از ورود نظامی روسیه، دولت بشار اسد حدود دو سوم از خاک خود را از دست داده بود و برتری از لحاظ نظامی بر مخالفان نداشت. بعد از آنکه روسیه عملیات نظامی خود را شروع کرد، ارتش سوریه در موقعیت برتری قرار گرفت و تحولات در عرصه میدان به نفع این کشور پیش رفت. به باور من برتری که به دنبال مداخله نظامی روسیه اتفاق افتاد، سناریوی سرنگونی حکومت بشار اسد را کاملاً به حاشیه راند و آنچه که در محافل بینالمللی بیشتر به آن تأکید میشد آغاز مذاکرات صلح بود. در واقع مداخله نظامی مستقیم روسیه که توانست وضعیت میدانی جنگ را به نفع دولت سوریه تغییر دهد هم تحولات نظامی و هم مواضع سیاسی مخالفان بشار اسد را تحت تأثیر خود قرار داد که مهمترین آنها، تأکید بر ابقای بشار اسد حداقل در طول دولت انتقالی بود. اهمیت این موضوع زمانی برجستهتر میشود که با رصد اجلاس ژنو 1 تا 3 و نیز اجلاس دوستان سوریه ملاحظه میشود که در همه این اجلاسها یا بر حذف بشار اسد یا در بهترین وضعیت بدون اشاره به جایگاه قانونی اسد در سوریه به تشکیل زود هنگام دولت انتقالی در این کشور تأکید میشود. در مجموع مداخله نظامی روسیه نه تنها مواضع نظامی بلکه موقعیت سیاسی بشار اسد را نیز تقویت کرد. همانطور که عرض کردم سناریوی سرنگونی حکومت بشار اسد کاملاً به حاشیه رانده شد.
فراتاب - چگونه حضور روسیه در سوریه بر روابط این کشور با دیگر قدرتهای جهانی و منطقهای تأثیر گذاشته است؟
سامان محمدی: با توجه به تعدد بازیگران خارجی با منافع متعارض در سوریه، ما همواره شاهد تقابل بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و شکلگیری الگوهای جدید دوستی و دشمنی بودیم. در واقع با حمایت ایران و عراق از مداخله نظامی روسیه در سوریه، ائتلافی در سوریه شکل گرفت که با واکنش بازیگران منطقهای و بینالمللی مخالف نظام سوریه همچون آمریکا، ترکیه و عربستان سعودی مواجه شد. این ائتلاف در مقابل ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا تدوین شد و پیامدهای منطقهای و بینالمللی زیادی نیز به همراه داشته است، به گونهای که ما هیچگاه در خاورمیانه بعد از جنگ سرد شاهد شکلگیری چنین ائتلافهای رقیبی نبودهایم که در آن دو قدرت عمده جهانی و چند قدرت منطقهای در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. لذا به باور بنده منافع و ملاحظات استراتژیک روسیه در سوریه منجر به شکلگیری الگوی جدیدی از روابط با قدرتهای منطقهای و جهانی شد. الگویی که در آن روسیه با نگاه کلان استراتژیک در صدد مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا و تلاش برای ایجاد جهانی چند قطبی در قبال مسائل بینالمللی و منطقهای و نیز بحران سوریه بوده است. به باور من تضاد منافع و ملاحظات استراتژیک متفاوت از یک سو و نیز ادراک و برداشتهای متفاوت از تهدیدات از سوی دیگر الگویی جدید از تقابل و تعامل را در روابط روسیه با سایر کشورهای دخیل در سوریه ایجاد کرد که طیفی از سیاست ها از تعامل و همکاری گسترده با ایران، دوره هایی از تقابل تا تعامل با ترکیه و نیز موازنه سازی با آمریکا را در بر می گیرد. در مجموع، روسیه که در جستجوی جایگاه خود به عنوان یک قدرت بزرگ بوده و به دنبال احیای نفوذ و تقویت عینی موقعیت خود در معاملات بین المللی می باشد، تحولات سوریه را به عنوان سنگ محکی برای خود تلقی کرد تا ضمن ارتقای جایگاه خود در مدیریت امور منطقه ای و جهانی بتواند به الگوهای جدیدی از روابط و مناسبات بین المللی شکل دهد.
فراتاب - نقش روسیه در مذاکرات صلح سوریه چگونه بوده و آیا موفق به ایجاد ثبات شده است؟
سامان محمدی: همانگونه که اشاره شد تعدد بازیگران دخیل در بحران سوریه با منافع متفاوت و متعارض بر پیچیدگی این بحران افزوده و یکی از مواضع مهم در پیشبرد مذاکرات صلح سوریه بوده است. روسیه همواره در پی آن بوده که بعد از پیروزی در نبرد، در به ثمر رساندن صلح نیز پیروز شود تا خود را یک قدرت دارای توازن لازم برای ایجاد پویایی و مدیریت و حل و فصل بحران ها، تغییر معادلات بین الملل نشان دهد. در این راستا مذاکرات و نشست هایی نیز در ژنو، وین و آستانه برگزار گردید. مذاکرات و نشست هایی که بازیگران منطقه ای و بین المللی تمام تلاششان این بود تا مذاکرات را به نحوی مدیریت کنند تا منافع خود را به حداکثر برسانند. در واقع بازیگران حاضر در مذاکرات صلح بیش از آنکه در پی حل بحران و رسیدن به صلح باشند به دنبال بیشینه سازی منافع و اهداف سیاسی خود بودند. روس ها نیز از این قاعده مستثنی نبودند و با ایفای نقش پر رنگ در این نشست ها و به ویژه ابتکار عمل در آغاز مذاکرات آستانه و سوچی در صدد بودند طوری عمل کنند که مدیریت بحران در راستای خواسته ها و منافع آنها شکل گیرد، لذا به باور من هرچند روسها در عرصه نبرد میدان پیروزی بزرگی دست یافتند، اما نتوانستند در مذاکرات و عرصه دیپلماسی خود را در قالب یک قدرت جهانی که توانایی حل بحران را دارد نشان دهند و موفق به برقراری صلح و ثبات در سوریه شوند.
فراتاب - چه چالشهایی برای روسیه در نتیجه حضور در سوریه وجود دارد؟
سامان محمدی: در شرایط کنونی نیز روسیه با چالش هایی در سوریه مواجه هست. نخستین چالش را می توان در ارتباط با دولت های منطقه از قبیل ترکیه و اسرائیل عنوان کرد. روسیه هم در خصوص مسائل کردها و در خصوص حمایت ترکیه از گروه های اسلام گرای مخالف بشار اسد در خاک سوریه با چالش هایی مواجه است. در حالیکه ترکیه خواهان حمله و مداخله نظامی گسترده به مناطق تحت کنترل کردها است اما روسیه به دلیل ترس از تشدید بحران جز در موارد معدود و محدودی حاضر به همکاری با ترکیه نبوده است. همچنین روسیه به دلیل حمایت ترکیه از گروه های اسلام گرای مخالف بشار اسد در منطقه ادلب نیز با چالش هایی روبرو است. مسکو با چالش هایی نیز از قبیل نگرانی های اسرائیل درباره گسترش نفوذ و قدرت ایران در منطقه مواجه است. در این چارچوب در حالیکه مسکو از فعالیت و کمک های ایران در سوریه حمایت می کند، اما برخی اقدامات نظامی اسرائیل علیه اهداف ایرانی را نیز ضمنی تأیید می کند و گاه گاهی نیز اسرائیل را بخاطر اقداماتش در سوریه محکوم می کند. چالش بعدی احتمال تقویت دوباره داعش و گروه های جهادی از جمله گروه تحریر الشام در استان ادلب سوریه می باشد. گروه های افراطی از قبیل داعش شاید به لحاظ فیزیکی منهدم شده باشند، اما ایدئولوژی مخرب آنان کماکان بر کشور آسیب پذیری مثل سوریه سایه افکنده است. بنابراین روسیه در خصوص راهبرد مقابله با این گروه ها کماکان با چالش مواجه است. چالش سوم را می توان حضور آمریکا در منطقه تحت کنترل کردها در شمال سوریه و تداوم رقابت های ژئوپلیتیک عنوان کرد. آمریکا کماکان حضور نظامی خود را در مناطق تحت کنترل کردها و عمدتاً نفت خیز سوریه حفظ کرده است و سایر قدرت های منطقه ای نیز از تلاش خود برای گسترش نفوذ و عمق ژئوپلیتیک خود در سوریه دست بر نداشته اند. در نهایت می توان گفت که درگیری این کشور در جنگ با اوکراین نیز این کشور را در آینده با محدودیت ها و چالش های جدیدی در سوریه مواجه خواهد کرد.
فراتاب - سیاست و استراتژی روسیه در قبال منطقه خودمختار دموکراتیک کردها در سوریه چگونه است و چگونه این سیاست تحت تأثیر روابط کردها با آمریکا قرار می گیرد؟
سامان محمدی: به دنبال اثبات توانایی کردها در میدان جنگ و عرصه نبرد با داعش و تحت کنترل گرفتن مناطق وسیعی در شمال سوریه، روس ها به این نتیجه رسیدند که نقش کردها در روند پایان بحران سوریه مهم و غیرقابل انکار است و باید در خصوص آینده کردها و مشاکرت سیاسی آنها در آینده سوریه تصمیم بگیرند. به باور من مواضع مسکو در قبال کردها و نیروهای سوریه دموکراتیک بطور کلی باید از دریچه روابط کردها با واشنگتن نگریسته شود. بدین معنا مسکو به دنبال آن بوده از پیشینه روابط خود با کردها برای متوازن سازی با رابطه آمریکا و کردها استفاده کند. در مقابل آمریکا هم به کردهای سوریه کمک کرده و فضای بیشتری برای مانور به آنها داده تا وابستگی شان را به روسیه کاهش دهند. در مقابل کردها نیز به دنبال آن نبوده اند که به قول معروف همه تخم مرغ های خود را در یک سبد بگذارند، برای آنها همکاری بین آمریکا و روسیه می تواند مطلوب ترین نتیجه باشد و به نوعی خواهان ایجاد توزان در روابط خود با دو کشور بوده اند. در واقع کردها ضمن حفظ روابط مطلوب خود با روس ها تلاش کرده اند تا از اهرم آمریکا نیز برای تحکیم موقعیت خود در آینده سوریه بهره ببرند. در عین حال کردها کماکان نگران آنند که آمریکا آنها را قربانی منافع خود با ترکیه کند و اجازه مداخله و عملیات نظامی ترکیه در مناطق تحت کنترل آنها را بدهند.
همچنین از جانب روسیه نیز نگرانند که قربانی منافع این کشور با دولت سوریه شوند. لذا عدم اطمینان در روابط کردها با آمریکا و روسیه کاملاً مشهود است، با این حال ایدهال روسیه آن بوده تا کردها و رژیم سوریه را به سمت اتخاذ مواضع مشترک با هدف حفظ وحدت کشور سوریه سوق دهد. به باور من هرچند روسها از استقلال کردهای سوریه حمایت نخواهند کرد اما با توجه به افزایش نقش و اهمیت بینالمللی کردها تلاش خواهند کرد تا بشار اسد را به اعطای نوعی از خودمختاری به کردها در چارچوب سوریه واحد اقناع کنند.
گفتوگو از خشایار بوربوری – پژوهشگر حوزه مسائل سوریه
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.