کد خبر: 12586
تاریخ انتشار: 15 شهریور 1403 - 17:47
فرهاد چومانی
فرهاد چومانی نویسنده و مترجم پرکار در گفتوگو با فراتاب: ما در اقلیم کردستان سانسور نداریم، سانسور یک عیب جدی و نقض شأن آزادی بیان است.

فراتاب: فرهاد چومانی یکی از نویسندگان و مترجمان نسبتا جوان و پرکار در اقلیم کردستان است که از وی برای پذیرش این مصاحبه نهایت تشکر را دارم. این مصاحبه از طریق مجازی (انلاین) با نویسنده و مترجم کُرد آقای چومانی صورت گرفته است. مشروح این گفت‌وگو در ادامه خواهد آمد:

فراتاب لطفا قبل از هرچیزی خود را برای مخاطبان فارس و کُردزبان ما در ایران معرفی کنید.

فرهاد چومانی: من فرهاد چومانی هستم، نویسنده و مترجم متولد ١٩٨٦م. از سال ٢٠٠٢ شروع به نوشتن کردم. اولین مجموعه داستان کوتاهم با نام «انگشتان چیزی می‌گویند» چاپ و منتشر شد و در سال ٢٠١٥م از طرف خانم شراره روحانی در انتشارات مشق شب به زبانی فارسی ترجمه و منتشر گردید. دو رمان بە نام‌های «قیژه» و «تەونی بریا» دارم. غیر از کتاب‌های خودم چندین کتاب از نویسندگان بنام ترک را از زبان ترکی ترجمه کردەام. همچنین ده‌ها رمان و داستان از کُردی کرمانجی به کُردی سورانی ترجمه کرده‌ام. در زندگی من هیچ چیز جالبی برای گفتن نیست جز اینکه خوشحالم که به زبان و ادبیات ملتم خدمت می‌کنم و دنیای ادبیات دنیای واقعی من است که می‌توانم در آن نفس بکشم.

فراتاب - شما به ترجمه اشاره کردید  فکر می‌کنید بیشتر به عنوان نویسنده شناخته شده‌اید یا به عنوان مترجم؟

فرهاد چومانی: من را هم به عنوان نویسنده و هم به عنوان مترجم می‌شناسند.  هر دو به طور موازی پیش می‌روند. اگرچه تعداد کتاب‌هایی که نوشته‌ام بسیار کمتر از ترجمه‌هایم است، اما همین سه کتاب بر نویسندگی من سایه نیانداخته است.

فراتاب - اینجا سر بحثی دیگر باز می‌شود گفتید که از کُردی کرمانجی به کُردی سورانی ترجمه داشته‌اید با توجه به تجربه شخصی خودتان برایمان بگویید کە آیا با توجە بە کارکرد کرمانجی و سورانی در ترجمه می‌توانید به مانند دو گویش جدا و مستقل با آنها تعامل کنید؟

فرهاد چومانی: در مورد ترجمه بین دو گویش کُردی، متوجه شده‌ام که اغلب در ترجمه بین دو زبان در خانه ترجمه مستقل قرار می‌گیرد. متأسفانه بین ما فاصله درست شده است. اما این یک حقیقت دردناک و تحمیلی است و ما می‌توانیم با تلاش ترجمه، آن پل را بازسازی کنیم. من سعی کرده‌ام فرهنگ زبانی را که به آن ترجمه می‌کنم، فرهنگ لغت دو گویش را با هم مخلوط کنم و از هر دو واژه وام بگیرم تا تبدیل به یک سنت شود تا بتوانیم گویش‌ها را دوباره به هم نزدیک کنیم.  فکر می‌کنم در این امر موفق بوده‌ام.

فراتاب - چه چیزی باعث شد که بنویسید؟ ایدههای شما چگونه شکل می‌گیرند و چقدر طول می‌کشد تا به کلمات تبدیل شوند و بر روی صفحه نوشتە شوند؟

فرهاد چومانی: من در نوشتن عجلەای ندارم و کند نویس هستم. فکر می‌کنم باید تمام فضایی را کە در رمان خواهد بود را باید تجربه کنم. نە به این معنا که من دیدگاه‌های خودم را به شخصیت‌هایم تحمیل کنم، بلکه باید در میان احساسات و ادراک آنها باشم. در وضعیت درونی آنها زندگی کنم، همان حالت روحی را داشته باشم که آنها در جریان تحولات داستان‌ها و رمان‌های من دارند. چه زن باشند چه مرد. ایده اصلی نوشتن هر متنی برای من به جمله اول گره خورده است، اولین جمله و اولین تصویر اولین شکافی است که نور فراسوی پوسته ای را که مدت‌ها بین من و متن بوده است، می‌بینم. تا زمانی که به طور طبیعی پوسته آن ترک نخورد نمی‌نویسم. برای همین مابین هر یک از رمان‌هایم حدود پنج سال فاصله است، زیرا می‌خواهم در آن سال‌ها به عنوان یک شخصیت زندگی کنم. یادم هست وقتی «قیژه» را می‌نوشتم می‌خواستم با احساسات زنانه زندگی کنم تا بتوانم از روحیه غزال بنویسم. یکبار هم مردانه، آن هم مردی بی‌آبرو، هوس‌باز بسان جلادی برای آنکه صادقانه از روحیه جلاد صحبت کنم و به دل «سرکوت سولا» بروم و باری دیگر به اندرون «سیاکێو» آن هم  با روحیه یک پیرمرد تنبور نواز تا از اعماق موسیقی صحبت کنم. البته در این مدت هم زیاد مطالعه می‌کنم هم خواندن به عنوان یک ضرورت و لذت، هم خواندنی مختص به رمانی که می‌خواهم بنویسم. من برای هر جزئیات تحقیق زیادی انجام می‌دهم. نوشتن رمان سخت‌ترین کار در نوشتن است. رمان‌نویس باید همزمان از حوزه‌ها، روان‌شناسی‌ها و دانش‌های چندوجهی آگاه باشد.

فراتاب - شما همزمان هم نویسنده و هم مترجم هستید چند کتاب خوب ترجمه کرده‌اید، آیا این دو تاثیر متفاوتی روی شما دارند؟

فرهاد چومانی: زمانی که ترجمه می‌کنم یک نوع مکانیسم فکری دارم و وقتی می‌نویسم نوع دیگری. در اولی نیازی به تخیل ندارم، بلکه به فرهنگ لغت غنی زبان، فرهنگ زندگی، فضای فرهنگی زبان اول متن و ماهیت زبان کُردی  نیاز دارم. تخیل در ترجمه اگر غیرفعال نباشد ضعیف است. با این حال، زمانی که مسولانه کار می‌کنید ترجمه کاری طاقت‌فرسا است. از یک طرف باید به متن پایبند باشید، از طرف دیگر باید با ساختار و ویژگی‌های زبان خود سازگار شوید، از طرف دیگر باید در نحوە خویش نوآوری کنید. از طرفی فضای متن، زیرساخت فرهنگی، خصوصیات و جهان‌بینی نویسنده، چه زبان طنز باشد یا روشن‌فکرانه، چه زبان شاعرانه یا زبان ساده، اصطلاحات و معادل‌های آنها در زبان خود و بسیاری جزئیات دیگر مرا مجبور می‌کند تا با آن سخت کار کنم. اما در نوشتن البته نویسنده هم از نظر احساسی و هم از نظر تخیلی آدم دیگری است. او آفریدگاری است که در تلاش است جهانی را خلق کند که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن کمک کند. این خودش، پس زمینه شناختی او، توانایی او در استفاده از زبان و تخیل اوست. با این واقعیت که نویسنده باید دائماً از خود و دیگران پیشی بگیرد و این کار را برای من سخت‌تر می‌کند. با این حال، هر بار که شروع به نوشتن یک متن جدید می‌کنم، مثل این است که از دوران کودکی ام شروع کنم، یک تغییر زمانه جدید و تمام بارهای سنگینی که در طول زندگی و نوشتن در سرم برنامه‌ریزی شده است را دور می‌اندازم.

فراتاب - کارکرد رمان، نقش و تأثیر آن در جامعه چیست و چرا بیش از سایر ژانرهای ادبیات مورد علاقه است؟

فرهاد چومانی: به عنوان نویسنده نمی‌گویم که رمان من را انتخاب کرد. اما می‌توانم بگویم که این تخیلی بود که روح و ذهن سرگردان مرا کە دنبال جمع شدن در آن بود و جهان بینی، هدف و دیدگاهم را نسبت به اطراف و مردم بیان می‌کرد. رمان مجموعه‌ای عجیب از تمام جهان در درون خود است. برای شناخت حقیقیت هر جامعەای باید به رمان برگردیم چون رمان آن جامعە را به بهترین نحو و صادقانه بیان کرده است. برای شناخت روسیه، رمان‌نویسان بزرگ روسی مناسب‌ترین عنوان هستند. برای آشکار شدن حالات مردم، آشنایی با جغرافیا و ویژگی‌های فرهنگ‌ها. برای توضیح اینکه چرا مردم کارها را انجام می‌دهند و نمی‌کنند، جنگ و عشق، هر چه هست، ادبیات حماسی می‌تواند نجات دهندە  انسان باشد. رمان سفری طولانی‌ست از سروانتس به سایر نقاط جهان کە می‌تواند به ما در درک دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم کمک کند. البتە هر رشته و علم دیگری در پازل خویش می‌تواند این کار را در زمینه خودش انجام دهد، اما این رمان است کە این کار را به زبانی بسیار ادبی و لذت بخش برای همه می‌کند. شاید به همین دلیل است که رمان ژانر مورد علاقه اکثر خوانندگان و دوست‌داران ادبیات در سراسر جهان و حتی موضوع برخی تحقیقات علمی است.

فراتاب - به نظر شما رمان‌های کُردی توانسته واقعیتهای سیاسی و اجتماعی جامعه ما را در ساختار و روایی ادبی ارائه دهد؟

فرهاد چومانی: اگر به تاریخ رمان کُردی نگاه کنیم، شاید اگر بگوییم موفق نبوده اشتباه باشد و اگر بگویم موفق بوده، فکر می‌کنم هنوز خیلی زود است. چون واقعاً چه از نظر تعداد و چه از نظر کیفیت هنوز در مرحله اولیه و تمرین رمان نویسی هستیم. وقتی این دو اصطلاح «رمان کُردی» را در کنار هم می نویسیم، واقعاً باید به دنبال ویژگی‌ها و شکل رمان کُردی باشیم. من معتقدم رمان‌های کُردی به‌ شدت متاثر از سبک نوشتاری نویسندگان دیگر ملل جهان است. نویسندگان ما تمام تلاش خود را می‌کنند که مانند آنها بنویسند تا بگویند کُردها در سطح سایر ملل می‌نویسند این‌ست که ما واقعا ویژگی مختص به رمان‌های کُردی را پیدا نمی‌کنیم و این امر از بازنویسی واقعیت سیاسی و اجتماعی ما جلوگیری می‌کند. عبارات عجیبی در میان ما وجود دارد: «چخوف کُردی»، «کافکای کُردی»، «او خودش موپاسان است». در حالی که به نظر من درست نیستند. در دهه اخیر، رمان‎نویسان ما به شدت تحت تأثیر شگردهای نویسندگان کشورهای همسایه بوده‎اند. همه چیز در خدمت تکنیک قرار گرفته است. مانند کالایی که فقط در پوسته‌اش نو شده و محتوایش بیشتر بە هم ریختە است. بدیهی است که این از رمان‎نویسی به رمان نویس دیگر متفاوت است. البته ما رمان نویسان بسیار خوبی داریم، به خصوص بسیاری از داستان نویسان در کردستان ایران که با روحیه کُردی که رمان کُردی به آن نیاز دارد، بسیار نزدیک هستند.

 فراتاب - کدام نویسندگان معاصر نظر شما را به خود جلب می‌کند؟

فرهاد چومانی: هنوز شیفتگی‌ام را از دست نداده‌ام. من نمی‌توانم آنها را با نام فهرست کنم، تعداد آنها بسیار زیاد است. من از هر کدام با ویژگی‌های خاص خود چیزهای زیادی یاد می‌گیرم. قبل از اینکه نویسنده باشم، خوانندە خوبی هستم و  به زبان‌های کُردی، فارسی و ترکی می‌خوانم اما به طور کلی - نه فقط نویسندگان معاصر - اگر از من بپرسید که نویسندگان مورد علاقه من چه کسانی هستند، و من می‌توانم لیست را بسیار کوتاه کنم: داستایوفسکی، میلان کوندرا. کافکا.

فراتاب بیشتر وام‌دار و یا تحت تأثیر کدام یک از این نویسندگان هستید و آن را تحسین می‌کنید؟  (منظورم هم نویسندگان کُرد و هم غیرکُرد است)

فرهاد چومانی: تأثیر خواندن با تأثیر نوشتن متفاوت است. البته برای خواندن، من تحت تأثیر بسیاری از نویسندگان و از همه بیشتر میلان کوندرا، ماریو بارگاس یوسا، استفان شویک، اُرهان پاموک، هاروکی موراکامی، عطا نهایی و سید قادر هدایتی هستم. مونرو، هاکان گوندای، حسین عارف، کازانتزاکیس، کامو، البته نجیب محفوظ و... اما هنگام نوشتن این تاثیر برام حالت مرگ‌باری دارد  بنابراین نمی‌خواهم و تحت تأثیر کسی نیستم.

فراتاب - در زندگی خود از چه چیزی بهرە بردەاید و در تلاش برای حفظ و نگهداری چه چیزهایی هستید؟

فرهاد چومانی: تجربه زیسته‌ام خیلی به من کمک کرده است. دوران کودکی من در جامعە  تحت ستم، دوران ظالمانه و سختی بود. از زمانی که چشم باز کردەام، جنگ بوده است. آن جنگ تمام شد، دیگری شروع شد. به عنوان خانواده‌ای که در یک شهر مرزی زندگی می‌کنند. فقر  کار کردن، کار در رسانه، همه این‌ها باعث شده بهره زیادی ازشان ببرم. آنچه را حفظ کرده‌ام همان گذشته است تا بتوانم ادامه دهم. نمی‌خواهم بچەگی کە تا الانم بە دنبال خود می‌کشم و ظاهرا بزرگ شده کرده را رها کنم.

فراتاب - نقاط قوت و ضعف ادبیات کُردی در دهه‌های اخیر را در چه حوزه و مسائلی می‌دانید؟

فرهاد چومانی: در سطح زبان، این می‌تواند نقطه قوتی باشد که همه رشته‌های فکری، ژانرهای ادبی و رشته‌های علمی به زبان کُردی نوشته شده‌اند، این می‌تواند به یکی از نقاط قوت بیست سال گذشته تبدیل شود و به همین خاطر تنها وامدار حکومت اقلیم کردستان هستیم نه چیز دیگری. در سخت‌ترین شرایط، به هیچ وجه، جز چند تلاش نمایشی و ابراز وجود، به نویسندگان، ادبیات و فرهنگ کرد توجهی نشده است. به هر حال نویسندگان با تلاش خودشان این کار را کرده‌اند، رمان نوشته‌اند، داستان نوشته شده است، از نظر کمی پیشرفت خوبی داشته‌ایم، اما کیفیت می‌تواند سوالات زیادی را ایجاد کند.

فراتاب - رابطه شما با سانسور و تاثیر آن را بر متن چگونه می یابید؟

فرهاد چومانی: ما اینجا در اقلیم کردستان سانسور نداریم.  البته سانسور یک عیب جدی و نقض شأن آزادی بیان است. متأسفانه این رویه در چندین کشور همسایه و در برخی از رژیم‌های جهان وجود دارد و تأثیر منفی دارد. سانسور محصور كردن انديشه انساني در يك چارچوب محدود است. هر نویسنده آزادی‌خواه باشد نمی‌تواند تن به سانسور بدهد. من همیشه تحت تاثیر نگرش آن دسته از نویسندگانی بوده‌ام که برای دهه‌ها حاضر بودند کتاب‌های خود را منتشر نکنند تا تسلیم سانسور نشوند.

فراتاب - همچنان که می‌دانیم در اقلیم کردستان عراق ترجمه از زبان دوم و سوم به زبان کُردی رایج است بطور مثال کتابی که از انگلیسی به فارسی توام با ممیزی و سانسور ترجمه شده را به کُردی ترجمه می‌کنند آیا این موضوع برای اهل کتاب در اقلیم کردستان مشکل‌ساز نیست؟

فرهاد چومانی: بله، انجام این کار به زبانی که متون سانسور شده‌اند ضرر است، اما این امر جهانی نیست و ما مترجمان خوبی داریم که از فارسی ترجمه می‌کنند و قسمت‌های سانسور شده را با کمک نویسندە بە متن ترجمه شده بر می‌گردانند.

فراتاب بطور کلی سطح مطالعه کُردها در جامعه کُردی چگونه است؟ و چه توصیەای برای خوانندگان خود دارید؟

فرهاد چومانی: تمام تمدن دنیا، زینت شهرها، حتی مراکز تفریح ​​و سرگرمی، کلاً تمام تمدنی که می‌بینیم حاصل مطالعه و کتاب است.  من فکر می‌کنم ما در درک این واقعیت ساده عقب ماندەایم. کتابی در تیراژ 1000 نسخه منتشر می‌شود، سه چهار سال در بازار می‌ماند و همه بە فروش نمی‌رسند. در حالی‌که ده‌ها هزار ادعای روشنگری و ادبیات دوستی و کتاب دوستی را می‌شنویم.  هر اتفاقی که برای ما کُردها می افتد نتیجه نخواندن است. ما نه تاریخ می‌خوانیم و نه سعی می‌کنیم اکتشافات و اختراعات جهان را یاد بگیریم. درست است که تالیف و ترجمه از زبان‌های دیگر زیاد بوده است، اما این از سطح نخبگان به بدنه جامعه تزریق نشده و متاسفانه کتاب‌خوانی فرهنگ‌سازی نشده است. البته ما بهانه‌های زیادی برای این کار داریم. من نمی‌خواهم چیزی به عنوان نصیحت بگویم، زیرا خودم را در موقعیتی نمی‌بینم که بتوانم به کسی توصیه کنم. اما التماس من این است که فقط آگاهی می‌تواند ناجی باشد تا انسان را از بحران همه جانبه‌ای که در آن قرار دارد نجات دهد.

 

آثار فرهاد چومانی در یک نگاه

کتابهای تالیفی

  1. مجموعه داستان «انگشتان چیزی می‌گویند»، ٢٠١٣، خانه رویایی | ترجمه شده به فارسی توسط شراره روحانی در انتشارات مشق شب
  2. رمان «قیژه»، ٢٠١٦، مرکز غزل‌نووس
  3. رمان «تونی بریا»، ٢٠٢٢، مرکز فام

 کتاب‌های ترجمه شده از زبان کُردی

  1. رمان «مژاباد» از جان دوست، نسخه اول ٢٠١٣، مالی وفایی، ویرایش دوم ٢٠٢٤ کتابخانه مام و زین
  2. مجموعه داستان «زنان طبقات بلند» از حلیم یوسف، ٢٠١٧، مرکز اندیشه
  3. رمان «٩٩مور پراکنده» از حلیم یوسف، ٢٠١٨، مرکز اندیشه
  4. رمان «یک نفر را می‌کشم» از فرات جواری، ٢٠٢١، مرکز اندیشه

 کتاب‌های ترجمه کرده از ترکی

  1. «سحر»، صلاح الدین دمیرتاش، ٢٠١٨، مرکز غزل‌نووس
  2. «دوران»، صلاح الدین دمیرتاش، ٢٠١٩، مرکز غزل‌نووس
  3. رمان «سه دختر حوا» از الیف شفق، ٢٠٢٠، بنیاد فام
  4. «لیلان -رومی» از صلاح الدین دمیرتاش، ٢٠٢٠ مرکز اندیشه
  5. «افسون» از صلاح الدین دمیرتاش، ٢٠٢١، انتشارات ورد
  6. «عدالت»، صلاح الدین دمیرتاش، ٢٠٢٤، بنیاد فام
  7. «مبارزه برای تقسیم امپریالیسم در کردستان» از اسماعیل بشیکچی، ٢٠٢٣، موقوفه اسماعیل بشیکچی
  8. «استانبول استانبول» از برهان سونمز، ٢٠٢٤، بنیاد فام
  9. رمان «ناآرامی» از زلفو لیوانلی، 2024، مرکز غزل‌نووس

گفت‌وگو از چیمن سانیار

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار