فراتاب - رسول دوستوندی: ضرورت بررسی اتفاقات اخیر در خلیج فارس ما را به گفتوگو با یکی از پژوهشگران فعال در حوزه امنیت ملی و سیاست خارجی وا داشت. دکتر طهمورث غلامی تحلیلگر و پژوهشگر امنیت ملی در حوزه خاورمیانه و خلیج فارس و همچنین سیاست خارجی آمریکا میباشد. در این خصوص ایشان معتقد هستند که دلیل اصلی این کار جنس تهدیدهایی هست که در منطقه خاورمیانه متوجه منافع آمریکا است. مشروح این گفتوگو را در پاسخ به سؤالات پنجگانه زیر دنبال میکنیم:
آیا ممکن است ایالات متحده آمریکا به جز هدف اعلامی این کشور مبنی بر «نظارت» بر تمامی مسیرهای دریایی منطقه، نیت و یا اهداف دیگری را دنبال کند؟
در ارتباط با سؤال نخست بایستی بگویم دلیل اصلی این کار جنس تهدیدهایی هست که در منطقه خاورمیانه متوجه منافع آمریکا است و آن تهدید آنطور که خودشان بیان کردند تهدیدهای ناشی از تروریسم است. برای مقابله با تروریسم، آمریکا مدتی به جنگهای کلاسیک و متعارف مانند لشگرکشی به افغانستان و عراق متوسل شد که ترلیونها دلار هزینه داشت و به همین خاطر در این رویکرد تجدیدنظر اساسی در دوره اوباما صورت گرفت.
یکی از مباحثی که در دوره اوباما مطرح شد تأکید بر قدرت و توان پهپادها بود که ابتدا در پاکستان مورد استفاده گسترده قرار گرفت. بعدها از این پهپادها در خاورمیانه، یمن، سومالی، سودان و حتی عراق و سوریه هم استفاده شد. در ابتدا این پهپادها کار جمعآوری اطلاعات، رصد تحرکات نیروهای نظامی کشورهای مختلف و به طور کلی جمعآوری اطلاعات را انجام میدادند اما واقعیت این هست که این پهپادها از این هم فراتر رفتهاند و در مواردی کارهای عملیاتی هم انجام دادهاند و به نقاط زیادی در کشورهای مختلف حمله کردهاند؛ در عراق، سوریه، یمن، خصوصأ به مقرهای گروههایی که آنها را تروریستی میدانند مثل گروه القاعده در یمن، حتی در افغانستان و پاکستان از این نیروها استفاده کردهاند. پس میشود گفت فراتر از نظارت، اینها کارویژه انجام عملیاتها را هم دارند.
تشکیل نیروی ضربت پهپادی چه تأثیری بر معادلات قدرت در خلیج فارس دارد؟
واقعیت این هست که هدف اصلی این پهپادها رصد، نظارت و مورد هدف قرار دادن گروههای غیردولتی هست؛ شاید از این پهپادها برای نظارت بر رفتار دولتها هم استفاده شود ولی استفاده اصلی که آمریکا از آن میکند برای نظارت و رصد گروههای غیردولتی هست؛ از جمله تحریرالشام، گروه داعش، القاعده در عراق و سوریه، حتی تحرکات حزبالله لبنان، گروههای القاعده و امثالهم در سودان، در سومالی، در یمن و همچنین تحرکات گروههای شبهنظامی شیعی در عراق تا تحرکاتی که گروههای مشابه در عراق و افغانستان دارند. لذا کارویژه اصلی این پهپادها این است که این گروهها را زیر نظر داشته باشند و در صورت لزوم علیه آنها عملیات نظامی انجام بدهند.
دیدیم که در داخل عراق بارها گروههای شبهنظامی شیعی عراق مورد حمله پهپادهای آمریکا در نقاط مختلف این کشور قرار گرفتهاند و حتی در سطحی بالاتر دیدیم که در دیماه 1398 آقای قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران و ابومهدی مهندس را ترور کردند. پس کارویژه اصلی این پهپادها تمرکز بر گروههای غیر دولتی هست بدون شک. این پهپادها قادر هستند نفوذ و دایره عملیات این گروهها را تضعیف یا محدود کرده و آنها را تحت فشار قرار بدهند.
پهپادها به خاطر توانمندیهای خاصی که دارند میتوانند بدون اینکه مشخص باشد از نقطه خاصی پرواز کنند، عملیات خود را انجام بدهند و مشخص نباشد که در کجا دوباره فرود میآیند. لذا میشود گفت این پهپادها میتواند گروههای شبهنظامی، گروههای مسلح و گروههایی که آمریکا آنها را تهدید علیه منافع خودش میداند محدود کند و در مواردی به عقب براند. در عین حال برای استفادههای در ارتباط با دولتها هم مورد استفاده قرار میگیرند. مثلأ برای جاسوسی در داخل ایران پهپادهای آمریکا در موارد زیادی تلاش کردند وارد سرزمین ایران شدند برای کارهای جمعآوری اطلاعات که در دو سه مورد پهپادهای آنها در داخل ایران هدف قرار گرفته یا سقوط کردند و یا اینکه نیروهای مسلح ایران آنها را پایین آوردند. کارویژه اصلی اینها تضعیف گروههای غیردولتی است و چون یکی از بایگران اصلی این منطقه گروههای غیردولتی هست میتوان گفت که معادلات قدرت در سطح منطقه را میتواند کاملأ تحت تأثیر خودش قرار بدهد.
آیا در تشکیل این نیروی ضربت پهپادی، کشور و یا کشورهای دیگری نیز دخیل هستند؟
حتمأ همینطورهست. ایالات متحده بدون شک برای پرواز دادن این پهپادها نیاز به یک مرکز فرماندهی دارد که بتواند اینها را مدیریت و هدایت کند که کارویژههای خود را انجام بدهند. در مواردی این پهپادها از عرشه ناوهای جنگی آمریکا در دریای عمان، اقیانوس هند و بعضأ خلیج فارس به پرواز در میآیند عملیاتهای خود را انجام میدهند یا ناوهایی که در دریای سرخ و مدیترانه دارند ولی در موارد زیادی هم این پهپادها از داخل کشورهای منطقه عملیاتهای خود را انجام میدهند؛ مشخصأ در بحرین، در قطر در کشورهایی که آمریکا پایگاه نظامی دارد؛ حتی در داخل عراق در پایگاه العدی در استان الانبار این پهپادها به پرواز در میآیند. در مدتی که نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان بودند قندهار یکی از مراکز اصلی عملیات این پهپادها بود؛ لذا کشورهای مختلف منطقه که با آمریکا روابط و پیوندهای نظامی دارند میتوانند میزبان این پهپادها قرار بگیرند و از خاک آنها، از آن پهپادها علیه کشورها و بازیگران مختلف استفاده شود.
تشکیل نیروی ضربت پهپادی آمریکا چه تأثیری بر محیط امنیتی ایران دارد؟
بدون شک محیط امنیتی ایران چه در غرب و چه در شرق و شمال آن یکی از محیطهای اصلی است که این پهپادها در آنهاعملیات انجام میدهند. در برخی نقاط ممکن است که این پهپادها موجب تأمین امنیت برای جمهوری اسلامی ایران شود. مثلأ در مواردی که پهپادهای آمریکا گروههای داعش و القاعده در افغانستان یا در پاکستان را مورد هدف قرار میدهند بدون شک این میتواند منجر به افزایش امنیت ایران در محیط پیرامونی خود در شرق و در آسیای مرکزی شود. اما در مواردی این پهپادها میتواند منجر به تضعیف امنیت جمهوری اسلامی ایران شود؛ به دو شکل: یکی شکل اول که مستقیم مرتبط با ایران است و آن این هست که این پهپادها میتوانند به جمعآوری اطلاعات از تحرکات و رصد نیروهای نظامی ایران چه در دریا و چه در خشکی بپردازند. حتی در داخل ایران ممکن است به عملیات جاسوسی بپردازند. ممکن است به عملیات خرابکاری در ارتباط با تأسیسات اتمی ایران بپردازند.
در ارتباط با شکل دوم که بیشتر در مورد محیط پیرامونی ایران در غرب کشور صادق است از این پهپادها برای حملات به گروههای مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران استفاده میشود. اشاره کردم نمونهی این استفاده ترور آقای ابومهدی مهندس و سردار قاسم سلیمانی بودند. عملیات پهپادها به همینجا محدود نشده است؛ در موارد زیادی از این پهپادها برای هدف قرار دادن انبار تسلیحات و شخصیتهای مهم و گروههای مورد حمایت ایران در عراق و حتی در سوریه استفاده شده که این موارد در اخبار فراوان هست. لذا میشود گفت تأثیری دوگانه دارد. در موارد محدودی بهویژه در شرق ایران میتواند موجب امنیتزایی شود اما جایی که به جاسوسی و جمعآوری اطلاعات در داخل ایران و یا احیانأ عملیاتهای خرابکارانه بپردازند و چه به مورد هدف قرار دادن گروههای مورد حمایت ایران در کشورهای مختلف بپردازند اینجا میتواند پیامدهای منفی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی داشته باشد.
شما در یکی از تحلیلهایتان از ایجاد «نیروی فضایی آمریکا» و اجرایی شدن آن در زمان بایدن سخن گفتهاید این موضوع چه ارتباطی با تشکیل نیروی ضربت پهپادی در خلیج فارس دارد؟
الزامأ ارتباط خاصی بین این دو نیست. استفاده از توان پهپادی از زمان اوباما در سال 2009 مطرح شد و مشخصأ در پاکستان، مرزهای بین پاکستان و افغانستان استفاده شد و بعد از آن مشخص شد که پهپادها قادرند که عملیاتهایی را با کمترین هزینه ممکن انجام دهند. نیازی به هزینههایی که جنگهای کلاسیک بایستی در آن پرداخت کرد نیست و به خاطر همین به مرور زمان، بهویژه در مبارزه با داعش مشخص شد که پهپادها قابلیت بسیار بالایی دارند. طبیعتأ توانمندیهای فضایی آمریکا هر چه بیشتر پیشرفت کند و رشد کند بسیار بهتر قادر خواهد بود که این پهپادها را هدایت کند. شاید بشود گفت که از این جهت ارتباطی بینشان وجود دارد.
گفتوگو از: رسول دوستوندی-کارشناس ارشد روابط بینالملل
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانه است