فراتاب: یکی از مهمترین پرسشهایی که امروزه ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول داشته است، این است که نقش دولتها در کنترل بحران فراگیر کرونا تا چه اندازه موثر بوده و کدام کشورها توانستهاند به طور نسبی عملکرد بهتری داشته باشند و برای تامین و حمایت از شهروندان موفقتر عمل نماید؟
جهانگیر شدن ویروس کرونا، آزمون ویژهای برای محکزدن و به چالش کشیدن شیوههای حکمرانی-تصمیمگیری، مدیریت در زمان بحران است. شیوههای رویارویی با گسترش کنترل ویروس، حاکی از وجود انواعی از حکمرانی و مدیریت و اولویتهای دولت است که البته آزمون مناسبی برای ارزیابی کارآیی و ناکارآیی شیوه های مدیریت آنها نیز محسوب میشد. آنچه در اینجا مهم است، محوریت شیوهی رفتار حکومتها در زمان وقوع همین دست بحرانهاست که منشا آنها طبیعت مانند سیل، زلزله، ویروس و ... بوده و خارج از ید حکمرانهاست.
به نظر میرسد پاسخ به پرسش در خصوص نقش دولت در این امر، تا حدودی به تعریف و انتظار و به عبارت دقیقتر مطالبهای که ما به طورکلی از دولتها داریم برگردد. چرا که با تعریفی که از دولت و انواع حکمرانی نماییم به سیاستهای آن جهت میدهیم و آن را در اعمال سیاستهایش مهیا میکنیم. با وجود این اولین نقشی که از مفهوم و وظیفه دولت به ذهن میرسد، همین نقش حمایتگری یا تامینکنندگی به ویژه در شرایط بحران است. بنابراین این نکته بدیهی است که هرچقدر دولتها در تعریفی که از خود ارائه میکنند، نقش برجستهتری رابرای حمایت از شهروندانشان در مقابل چالشها و بحرانهایی نظیر بحران اخیر قائل شده باشند و خود را بیشتر برای ارائه خدمات و کالاهایی که شهروندان، خود نمیتوانند برای خود تامین کنند، آماده کنند، در حمایت از شهروندان و تامین نیازهای آنها موفقتر و قدرتمندتر عمل خواهند کرد و آنچه حائز اهمیت است این است که دولتها دارای مولفههای لازم برای کنش و واکنش در لحظاتی این چنینی باشند. یعنی دقیقا زمانی که شهروندان به آنان نیاز دارند دولت بتواند این حمایت لازم را فراهم کند و تنها نقش حمایتی خود را در زمان جنگ و تهدید خارجی و نظیر آن نبینند.
دولتها باید قادر باشند بیشتر از توجه به سیاست سخت (که رویکردی نظامی و اقتدارآمیز و سیاسی است) به سیاست نرم توجه مبذول بدارند که طی آن علاوه بر تامین امنیت، از شهروندان در قبال بحرانهایی نظیر سیل، زلزله و بحرانهایی مثل کرونا حمایت کنند.
با وجود این، به نظر می رسد، تاکنون شاهد سه نوع مواجهه با بحران کرونا از سوی دولتها بودهایم:
توتالیتاریانیسم از نوع حزب کمونیست چینی که با وجود عدم آگاهی از عملکرد ویروس، اقدامات موثری انجام داد. این حکومت علیرغم نظام سیاسی بسته توانست به سرعت در زمینه اقدامات بهداشتی و کنترل آن خوب عمل کند که نمونه آن را میتوان در ساخت بیمارستان ده روزه دید؛ این دولت، خیر عمومی را برمنافع خصوصی ترجیح داد و حتی برای تامین خیر عمومی از به کارگیری قوه قهریه ابایی نداشت. چین توانست در انسجام، هماهنگی و قاطعیت موفق عمل کند و بدون توجه به مباحثی نظیر دستساز و آزمایشگاهی بودن و جهش ژنی ویروس و محکوم شدن از جانب محافل علمی و کشورهای دیگر، تمام سعی خود را برای نابودی آن بگذارد و الگویی برای کشورهایی نظیر تایوان و سنگاپور و هنگکنگ شود، به طوری که حتی ژاپن و کرهجنوبی سعی کردند با همین دیسیپلین حرکت کنند.
اما در اروپا شاهد دو نوع رویارویی هستیم. کشورهایی نظیر آلمان و فرانسه که به لحاظ موقعیت بهتر و ثبات اقتصادی ضمن آسیب دیدگی و شوک از این بحران، قادر به کنترل نسبی آن شدند؛ و از سویی دیگر، کشورهایی مثل ایتالیا و اسپانیا که از لحاظ اقتصادی به ویژه به علت کاهش توریسم آسیب دیده و نتوانستند موفق عمل کنند و تمام تلاشهای نظام کنترل بهداشت آنان باعث کاهش مرگ و میر نشد.
نمونه دیگر رویارویی با کرونا، را میتوان در کشورهایی چون بریتانیا، آمریکا و ایران مشاهده کرد. این کشورها در ابتدا در مقابل بحران پیش رو، آن را کم اهمیت جلوه دادند و دچار بیتفاوتی اولیه بودند. بعد از آنکه فراگیر شد، دچار دستپاچگی شدند. ترامپ و بوریس جانسون در نحوه برخورد اولیه و سهلانگاری بسیار شبیه به هم برخورد کردند و در نهایت با تاکید بر چینی بودن ویروس، دست ساز بودن، آزمایشگاهی بودن و ... چین و سازمان بهداشت جهانی را محکوم کردند.
در ایران آقای روحانی نیز همین رویکرد و نوع مواجهه را داشت و ضمن عادیسازی این بحران، آن را موقتی دانست. دولت ایران نیز حتی گاهی این ویروس را نوعی توطئه خارجی قلمداد میکرد. سردرگمی و ضعف در مدیریت بحران، اقتصاد منفعل و نیز افزایش تحریمهای آمریکا علیه تهران، مزید بر علت شده تا توان دولت برای مدیریت بحران در چنین شرایطی به شدت کاهش یابد. به همین دلیل شاهدیم دولت نوعی قرنطینه غیررسمی بدون ساز و کار حمایتی جدی را اعمال میکند، از یکسو ناچار است بعد از تعطیلات نوروز کسب و کارها را یکی پس از دیگری بگشاید و از سوی دیگر از مردم بخواهد بهداشت را رعایت کنند و به یکدیگر کمک کنند. البته در این بین ناگفته نماند که کادر پزشکی و درمانی قدرتمند ایران، تاثیر بسزایی در کنترل بیماری داشته است، اما این تاثیر توام با دادن قربانیان قابل توجهی از همین اعضای کادر درمان بوده است.
نویسنده: د.آوینا راهحق – پژوهشگر علوم سیاسی
متن مذکور در شماره نخست ماهنامه فراتاب کُردی منتشر شده است
شما میتوانید برای مطالعه دیگر مطالب این ماهنامه، نسخه آنلاین آن را از طریق یکی از دو لینک زیر تهیه کنید: