دموکراسی علیه دموکراسی | فراتاب
کد خبر: 7535
تاریخ انتشار: 23 اسفند 1396 - 00:18
استیون لویستکی
نویسنده کتاب «چگونه دموکراسی ها می میرند» معتقد است بحران جدید دموکراسی ها نه کودتا و اقدامات خشونت آمیز که روی کار آمدن اقتدارگرایان از طریق افزارهای دموکراتیک و صندوق آرا است.


فراتاب - گروه اندیشه: در جهان امروز تعداد نظام هایی که دیکتاتوری عریان به حساب می آیند، بسیار کمتر شده است و دیکتاتوری های فاشیستی، کمونیستی و نظامی از بیشتر مناطق جهان رخت بربسته اند. کودتاهای نظامی و خشن هم برای قبضه قدرت کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. بیشتر کشورهای جهان به طور مداوم اقدام به برگزاری انتخابات می کنند، اما با این حال دموکراسی ها به دلایلی دیگر رو به افول گذاشته اند.

پس از پایان جنگ سرد، زوال دموکراسی ها دیگر نه توسط ژنرال ها و سربازان که در نتیجه اقدامات خود کابینه ها به وقوع پیوسته است. افرادی همچون «هوگو چاوز» در ونزوئلا که از صندوق رأی بیرون آمدند ولی نهادهای دموکراتیک را از حیز انتفاع ساقط کرده اند. نظیر همین اتفاقات را در گرجستان، مجارستان، نیکاراگوئه، پرو، فیلیپین، لهستان، روسیه، سری لانکا، ترکیه و اوکراین را نیز شاهد بوده ایم.

امروز دیگر عقب نشینی از دموکراسی از درون صندوق آرا آغاز می شود. این روش نسبت به شیوه سنتی تخریب دموکراسی، پنهانی، فریبنده و خطرناک است؛ مثلاً پینوشه در یک کودتای سنتی، در شیلی به قدرت رسید و به سرعت دموکراسی را از میان برد. رویدادهای بعدی به آتش کشیدن کاخ ریاست جمهوری، کشتن رئیس جمهور و محبوس یا تبعید کردن سران حکومت سابق و نهایتاً لغو یا معلق کردن قانون اساسی بود.

در روش انتخاباتی اما هیچ یک از این موارد به وقوع نمی پیوندد؛ تانک ها خیابان ها را تسخیر نمی کنند، قانون اساسی و نهادهای دموکراتیک معلق نمی شوند و انتخابات باز هم برگزار می شود. اما خودکامگانی که از صندوق آرا سر برآورده اند، ضمن حفظ ظاهری دموکراسی آن را از معنا خالی می کنند.

اقدامات بسیاری از این حکومت ها که منجر به تضعیف دموکراسی می شود، کاملاً «قانونی» است، زیرا قوای مقننه  یا دادگاه ها ممکن است آن را بپذیرند. حتی در برخی موارد دیده شده که این قسم تلاش ها با برچسب فریبنده «تقویت دموکراسی» از طریق افزایش کارآمدی قوه قضاییه، مبارزه با فساد و نوسازی فرایند انتخابات انجام می شود.

انتشار روزنامه ها ادامه می یابد اما آن ها به ورطه خودسانسوری می افتند. شهروندانی که عملکرد حکومت را نقد می کنند با مالیات بیشتر و دردسرهای قانونی رو به رو می شوند. این وضعیت باعث می شود که مردم متوجه روند خزنده ای که در حال خفه کردن دموکراسی است نشوند و وقتی به خود آیند که دیگر کار از کار گذشته باشد. شاید هم مردم اصولاً متوجه این تغییرات نشوند و تصور کنند هنوز نظام سیاسی آن ها دموکراتیک است.

اگرچه در کشورهایی نظیر آمریکا، ارکان دموکراسی از ونزوئلا، ترکیه و یا مجارستان قدرتمند تر است اما آیا به اندازه کافی قدرتمند است؟ احزاب سیاسی باید متوجه شوند هرگاه در نتیجه ترس  یا اشتباه محاسباتی، تن به پیروی از تندروها بدهند، دموکراسی را در معرض خطر قرار داده اند.

مقایسه روش های مورد استفاده خودکامگان نشان از آن دارد که این طیف عمدتاً برای براندازی نهادهای دموکراتیک از استراتژی های مشابهی استفاده می کنند. طبیعی است که تندروهای عوام فریب هر از گاهی در جوامع مختلف پیدا شوند. برای مثال افرادی همچون «هنری فورد»، «هی لانگ»، «جوزف مک کارتی» و «جورج والاس» در آمریکا برای مدتی مورد توجه افکار عمومی قرار گرفتند.

در واقع مهم این نیست که چرا چنین افرادی در دموکراسی ها پیدا می شوند، مهم این است که رهبران و احزاب سیاسی برای جلوگیری از ورود آن ها به قدرت چه می کنند؟ برخی احزاب سیاسی آنقدر شجاعت ندارند که بتوانند این پوپولیست های پرطرفدار را کنار بگذارند. نمونه این امر را در آمریکا و حزب جمهوری خواه شاهد بودیم. حزب محافظه کار آمریکا شجاعت لازم را برای کنار گذاشتن دونالد ترامپ پرطرفدار نداشت و با به میدان آوردن او راه را برای تضعیف دموکراسی هموار کرد.

چنانچه اقتدارگرایان بتوانند قدرت را قبضه کنند،آن وقت دومین آزمون دموکراسی ها آغازمی شود که عبارت است از اینکه در برابر این دیکتاتور قافیه را می بازد یا او را از میدان به در می کند.

اما تجربه ثابت کرده نهادهای دموکراتیک به تنهایی قادر به مقاومت نیستند. احزاب سیاسی و شهروندان باید مسئولانه به دفاع از هنجارهای دموکراتیک بپردازند. بدون هنجارهای نیرومند و افزارهایی همچون چک و بالانس دموکراسی ها محافظان خود را از دست می دهند. وقتی اقتدارگرایان با موفقیت نهادهای سیاسی را فتح می کنند، از ظرفیت آن ها علیه جامعه و رقبای خود استفاده و تلاش می کنند از این طریق همه را تحت انقیاد درآورند.

در واقع به این ترتیب خودکامگان دادگستری ها و دیگر نهادهایی را که باید از نظر سیاسی بی طرف باشند ،سیاست زده و مسلح می کنند و با خریدن رسانه ها و سرکوب بخش خصوصی رفته رفته رقیبان خود را دشمنان کشور جلوه می دهند. در واقع به یک معنی پارادوکس تراژیک این است که اقتدارگرایی از راه دموکراسی وارد می شود و اولین چیزی را که می کشد همان دموکراسی است.

استیون لویتسکی، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد

برگردان به فارسی: منصور براتی

منبع: روزنامه سازندگی

نظرات
آخرین اخبار