محیط زیست و صلح؛ از نهادگرایی زیست محیطی تا اکولوژی اجتماعی | فراتاب
کد خبر: 7523
تاریخ انتشار: 20 اسفند 1396 - 10:20
د.مختار نوری

فراتاب - گروه بین الملل: در ابتدای قرن بیستم و در دوران جنگ های جهانی اول و دوم موضوع «صلح و امنیت» تنها معطوف به خطرات و تهدیدات نظامی ای بود که متوجه کشورها می شد. این موضوع در جنگ های جهانی، پیدایش و پیشرفت سلاح‌های هسته‌ای و رقابت قدرت هایِ بزرگ در استراتژی هایِ نظامی نمایان شده بود. اما به تدریج با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و به ویژه پس از اتمام «جنگ سرد»، دستورکار صلح و امنیت جهانی دچار تحول گردید و موضوعات جدیدی در دستور کار حوزه امنیت قرار گرفتند. از جمله این دستور کارهای جدید که به عنوان مهمترین شاخص¬های تهدید صلح نیز شناخته شده اند می توان به تسلیحات کشتار جمعی، تروریسم، نقض حقوق بشر، جرایم سازمان یافته، دولت های ورشکسته، افزایش بیماری های عفونی و فراگیر جهانی، مهاجرت و آوارگی و آلودگی و معضلات محیط زیستی اشاره نمود. اندک اندک مسائل زیست محیطی به عنوان موضوعی جدید در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفت و دولت ها را متوجه ی تغییرات زیست محیطی و اثراتِ آن بر صلح و امنیت جهانی نمود.
به هر شکل، با عبور از جنگ سرد و آغاز هزاره سوم پذیرفته شده است که صلح و جنگ صرفا تابع ملاحظات سیاسی میان دولت ها نیست و بیشتر از پیش تحت تاثیر تعادل و عدم تعادل در روابط اجتماعی است. از این رو، وضعیت محیط زیست بعنوان یک «امر اجتماعی» می تواند زمینه را برای محدود سازی جنگ و منازعه و استقرار صلح فراهم سازد. چگونگی محیط زیست بر جهت¬گیری منازعه آمیز یا صلح آمیز انسان ها تاثیر جدی دارد. بدون تردید در جهان کنونی بشر بیش از هر زمان دیگر به اهمیت محیط زیست پی برده و به دنبال حفاظت و نگهداری از آن می باشد. در مقابل صلح نیز از خواسته ها و آرمانهای بشری است که ضرورت تحقق آن بیش از پیش در دنیای جنگ زده معاصر مورد توجه قرار گرفته است.
به هر صورت، پیرامون رابطه میان دو عنصر محیط زیست و صلح این پرسش به ذهن متبادر می گردد که چگونه می توان میان این دو عنصر حیاتی ارتباط برقرار کرد؟ و آیا اساسا بین محیط زیست و صلح ارتباطی وجود دارد؟ در پاسخ به پرسش های مطروحه و درتبیین نسبت محیط زیست و صلح رویکردها و دیدگاهای نظری مختلفی وجود دارد که نویسنده می کوشد تا از دو رویکرد نظری قابل توجه در این زمینه رونمایی نماید. این دو رویکرد نظری هر یک از چشم انداز خاصی رابطه مذکور را تبیین و تحلیل می کنند. رویکرد اول تحت تاثیر نظریه های جریان اصلیِ روابط بین الملل بویژه نهادگرایی و با اتخاذ نگاهی خوشبین معتقد است که ساختارها و نهادهای موجود مانند دولت و رژیم های بین المللی توان حل مساله محیط زیست و کمک به استقرار صلح را دارند. در برابر،رویکرد اکولوژیکیِ سبزها یا نظریه انتقادیِ محیط زیست تحت تاثیر مکتب نئومالتوسی برآن است که این ساختارها و نهادها خود بخشی از مشکل هستند و نمی توانند همزمان بخشی از راه حل باشند.

از این روی، رویکرد دوم با طرح مسائلی همچون ضرورت گذار از انسان محوری و رسیدن به زیست محوری، پرهیز از نگاه خطی و توجه به نگاه شبکه ای در مناسبات زیستی، لزوم تمدید پروژه رهایی بخشی به روابط گونه های زیستی، محدود سازی رشد اقتصادی، جایگزینی زمامداری زیست محیطی جهانی با حاکمیت دولتها و ...بدنبال ارائه فهم جدیدی از مناسبات اجتماعی و ایجاد تعادل در روابط میان انسان ها و محیط زیست است. نتایج بحث ارائه شده که مبتنی بر پژوهشی گسترده تر در این زمینه است، نشانگر آن است که در برابر محیط زیست گرایی نهادی که یک رویکرد حل المسائلی و محافظه کار است، چشم انداز اکولوژی اجتماعی تحت تاتیر برداشتهای انتقادی معتقد است که تنها با بازاندیشی و قالب سازی دوباره روابط و مناسبات موجود می توان شرایط زیستی برای صلح را تسهیل کرد.

از نظر نویسنده نه تنها حفاظت از محیط زیست تعارضی با تحقق صلح ندارد، بلکه میان آنها ارتباط ضروری نیز وجود دارد. به گونه ای که برای تحقق صلح باید محیط زیست (هر گونه فضایی که انسان در آن زندگی می کنند) مورد توجه و حفاظت قرار گیرد و بدون حفاظت از محیط زیست اساسا نمی توان دنیای صلح آمیزی را تصور نمود. تنها با اتخاذ این شناخت است که می توان از جنگ و منازعه پرهیز و به استقرار صلح امیدوار بود.

 

مختار نوری دکترای علوم سیاسی و عضو شورای نویسندگان فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار