فراتاب – گروه اجتماعی: 21 آبانماه امسال در تقویم تاریخ معاصر ملت ایران روزی حزن انگیز است که در آن در بخشهایی از استان کرمانشاه در شهرستانهای سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی، دالاهو و جوانرود، زمین این مرکب راهوار حیات، زیر پای ساکنانش رمید و در چشم بهم زدنی فاجعهای ملی رخ داد، که موجب آن صدها نفر از هموطنان عزیزمان از میان ما پر کشیده و به ابدیت و جاودانگی پیوستند و هزاران نفر مجروح و دهها هزار نفر هم آواره و بیخانمان و داغدار مرگ عزیزان از دست رفته خویش در نهایت درماندگی و بهت چشم امیدشون برای رهایی از این مصیبت به سوی نهادهای مسئول و ملت ایران خیره شده بود.
باری: زلزله 21 آبان با خساراتی عظیم مادی و تلفات انسانی غیرقابل جبران به تقویم حوادث مرگبار تاریخ معاصر پیوست و ایرانیان و همه انسانهای آزاده عالم را در ماتم و اندوه فرو برد اما درسها و پیامهای فراوان حاصل از این رویداد شایسته تأمل و بازخوانیست.
به عنوان یک شهروند اهل آن دیار و کسی از نخستین روزهای این اتفاق ناگوار در جریان کم و کیف اتفاقات و شیوه امدادرسانی و نوع میزان کمکهای ارسالی و یاری رسانی به بازماندگان حادثه بودهام طرح مطالب و نکات ذیل ر ا خالی از فایده نمی بینم.
1- نحوه اطلاع رسانی و پوشش خبری رسانههای رسمی به ویژه رسانه ملی در لحظات اولیه بروز حادثه و تغییر مرتب متن و محتوی اخبار و به ویژه جابجایی کانون زلزله که ابتداء استان سلیمانیه و شهر حلبچه و کلار عراق و سپس مناطق مرزی میان ایران و عراق در منطقه ازگله و نزدیکیهای دربندیخان عراق را کانون اصلی زمین لرزه عنوان نمودند موجب سردرگمی و نگرانی مردم و شهروندانی گردید که با نگرانی و اضطراب فزاینده پیگیر احوال، سرنوشت و تندرستی هموطنان ساکن این مناطق و آشنایان و بستگان خود در منطقه زلزله زده بودند، به موازات اخبار رسمی پوشش رسانهای دنیای مجازی و کانالهای ارتباطی مانند تلگرام، اینستاگرام و ... به ایفای نقش پرداخته و اخبار، تصاویر و صحنههای ارسالی از سوی فعالین این حوزهها موجب حساس شدن فضای جامعه گردید و ملت ایران را به درستی با عمق فاجعه آشنا نمود. پیشیگرفتن کانالهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی از متولیان رسمی و ملی پوشش اخبار و بازتاب اخبار و انتقال اطلاعات پیرامون این رویداد مرگبار و اعتماد مردم به اخبار و اطلاعات غیر رسمی این کانالها جلوهای عینی از شکلگیری حاکمیت دنیای مجازی را به نمایش گذاشت. امری که علیرغم سودمندی بسیار در صورت عدم مدیریت و ساماندهی در یک جامعه غیر مدرن و در حال گذار میتواند عواقب زیانبار فراوانی هم به همراه داشته باشد.
2- هر چند زلزله بلایی دهشتناک و طبیعی است و هیچ نهاد، سیستم و یا فردی در دنیا نه میتواند از وقوع آن جلوگیری نموده و نه احیاناً زمان دقیق حدوث آن را به یقین مشخص نماید اما شیوه مدیریت بحران در هر کشوری یکی از مهمترین پارامترهای واقعی برای ارزیابی وضعیت و میزان توسعه یافتگی جامعه و نظام سیاسی حاکم بر آن است. حال سؤالی که مطرح است آنست که کارنامه تیم مدیریت بحران و نهادهای زیربط از یک سو و نقش جامعه مدنی و فعالان اجتماعی و انساندوست از سوی دیگر در این ماجرا چگونه بود؟!
مدیریت بحران در هر کشوری مستلزم وجود تدابیر عقلانی و مدیریتی کارآمد و بکارگیری و همافزایی تمامی امکانات توانمندیهای موجود میباشد و این میّسر نخواهد بود؛ مگر آنکه برخورداری نهادهای متولی مدیریت بحران از تخصص و کارآمدی لازم و شفافیت در عملکرد، موجب ارتقاء باورمندی عمومی واعتقاد مردم به نقش محوری و کلیدی این نهاد گشته و طبعاً در چنین شرایطی ایجاد ایک اتاق فرمان مرکزی مدیریت بحران و کنترل شرایط میتواند با ایجاد هم افزایی در همه حوزهها عواقب و تأثیرات زیانبار و منفی بحران را تا نهایت امکان تقلیل داده و در بهبود و بازسازی شرایط مؤثر واقع افتد. مشاهدات میدانی و تجارب عینی و نوع اقدامات و فعالیتهای امدادی صورت گرفته در زلزله اخیر گویای این واقعیت است که میزان کارآمدی و شفافیت نهادهای متولی و سطح اعتماد و همدلی مردم با این نهادها در شرایط بحرانی از وضعیت مطلوب و رضایت بخشی برخوردار نیست و با استانداردهای مدیریتی قابل قبول فاصله دارد.
راقم این سطور هرگز به مطلق اندیشی و تقسیمبندی صفر و صدی عملکرد و رفتار نهادها و افراد اعتقاد نداشته و با واقعبینی و درک شرایط کشور، خدمات انجام شده و تلاشهای صورت گرفته و اقدامات مثبت نهادها و ارگانهای کشوری و لشکری و ایثار و ازخود گذشتگی انجمنهای مردم نهاد و خودجوش را ارج نهاده و قدردان تلاش همه این عزیزان میباشد، اما این به معنای آن نیست که ما مشکلات و نارساییها و ناکارآمدیها را نادیده بگیریم و با این سهل انگاری و نادیده انگاریها در نقد عملکردها و عدم طرح کاستیها راه را بر تکرار تجربههای تلخ در مدیریت بحرانها هموار نمائیم.
3- کاهش میزان باورمندی عمومی مردم به نهادهای متولی خدمات عمومی و به ویژه به دستگاههای ذیربط در مدیریت بحران که موجب اتلاف زمان، هدر رفت منابع، کاهش کارآمدی دستگاهها و در نهایت موازی کاریهای هزینه آفرین در حوزه تصمیمات و اقدامات عمومی میگردد تنها مختص کشور ما نیست و یکی از مهمترین معضلات کنونی در ساختار مدیریتی کشورهای در حال توسعه و نظامهای مدیریتی بسته و غیرشفاف میباشد.
به نظر میرسد عدم حفاظت درست از سرمایههای عمومی، هدرفت اموال و منابع طبیعی وعمومی، دست اندازیهای گروهی و باندی به بیت المال و اختلاسهای مکرر و پیدرپی از اموال عمومی و … از جمله آسیبهای جدی و معضلاتی هستند که در سالهای اخیر موجبات یأس و نا امیدی مردم را فراهم و اعتماد عمومی به دستگاهها و نهادها و شرایط را به مثابه یک سرمایه اجتماعی همگانی با آسیب جدی و چالش مواجه نمودهاند، تداوم همین آسیبها و مشکلات و عدم وجود عزم و اراده ملی و همگانی برای برخورد ریشهای با این سوء استفادهها رفته رفته موجبات نا امیدی مردم از کارکرد نهادهای متولی امور جامعه را فراهم نموده و در بزنگاهای تاریخی و بحرانهایی همچون زلزله اخیر این نارضایتیها و بیاعتمادیها به اشکال گوناگون نمود مییابد و دستگاههای متولی امور را در انجام وظایف کارکردهای خویش به چالش میکشد.
4- رستاخیز عظیم ملت شریف ایران و همت و اراده در خور تحسین آنان برای یاری آسیب دیدگان در انداختن طرحی نو بود که به موجب آن ایرانیان با عبور عاقلانه و هوشمندانه از مرزبندیهای مرئی و نامرئی قومی، زبانی، آئینی، جغرافیایی و ... کمک رسانی و همدلی با حادثه دیدگان را به عنوان اصلی اخلاقی وانسانی وجهه همت خویش قرار دادند. کاروانهای متعدد و متنوع کمک در مسیر راههای مواصلاتی به کرمانشاه از اقصاء نقاط کشور و حضور خانوادههای ایرانی با خودروهای شخصی که بعضاً کامیونهای حامل کمک را اسکورت مینمودند و برخی هم به قدر توان در خودروهای خود کالا و کمک به سوی مناطق حادثه دیده حمل مینمودند از یک سو و استقبال و پذیرائی گرم و صمیمانه شهروندان کرمانشاهی به ویژه در شهرها و مناطق منظم به کانون زلزله از مهمانان امدادگر از سوی دیگر میتواند از دو منظر قابل تأمل باشد: نخست آنکه ملت بزرگ ایران با برخورداری از یک پیشینه عمیق و وزین فرهنگی و تاریخی و برخورداری از گنجینهای نایاب از تجارب و داشتههای ارزشمند انسانی در هنگام بحرانها و در روز نیاز از تعلقات محلی و منطقهای عبور و در مواجهه با بحرانها و چالشهای ملی همبستگی و انسجام خود را به عالیترین شیوه به نمایش میگذارد و این مایه از فرهیختگی و فداکاری وایثار میتواند به مثابه سرمایهای گرانسنگ این ملت را در بزنگاههای تاریخی یاری نموده و آنان در فایق آمدن به چالشها و عبور از فرار و فرودها یاری نماید.
جنبه دیگر این رفراندوم عمومی ایرانیان در همراهی با کردها و کرمانشاهیان و فعالیت خودجوش و حضور هزاران نفر از شهروندان ایرانی در این ماجرای امداد و همدلی مسئولانه و اخلاقی را باید در موضوع پیش گفته کاهش باورمندی عمومی به کارکرد درست، تخصصی و شفاف نهادهای عمومی و متولیان مدیریت بحران جستجو کرد و با تجزیه و تحلیل علمی و درست واقعیت از حجم دیوار این بی اعتمادیها و فاصلهها کاست.
صرفنظر از همدلی و همراهی وصف ناپذیر و درخورتحسین ملت در این ماجرا حضور خودجوش شهروندان عزیز بدون برنامه و آگاهی از شرایط حاکم بر منطقه در کنار عدم آشنائی با اصول اولیه امداد و نجات چالشها و مخاطراتی را هم برای امدادگران ایجاد و هم با ایجاد ترافیک، ازدحام بدون برنامه، موازی کاری در امداد و ... پروسه امداد و نجات در مناطق آسیب دیده را هم تحت تأثیر قرار داد و در پارهای موارد موجب اتلاف منابع و از دست رفتن زمان به عنوان یک عنصر حیاتی در پروسه امداد گردید و حتی فراتر از متأسفانه موجب ایجاد سوانح جادهای و شهادت تعدادی از شهروندان امدادگر همچون مرحومان معروفی و حکیمی گردید که از همین جا لازم میدانم که بر روان پاک این عزیزان درود بفرستم.
5- ایجاد کمپین های مردمی و خودجوش در شهرها و استانهای مختلف و به ویژه در پایتخت کشور و میدان داری هوشمندانه و مشارکت عاقلانه چهرههای ملی و سرمایههای گرانسنگ انسانی و اشخاص حقوقی و حقیقی و شرکتها که از میان آنان میتوان به نقش و اقدام ارزنده و کم نظیر شخصیتهایی چون آقایان دکتر زیباکلام، جناب مهندس علی دائی، جناب جواد خیابانی، کانون محترم وکلاء مرکز، شرکت تولیدی ایستک و شرکتهای تولیدی در بخش عمومی و خصوصی و انجمنهای مردم نهاد به ویژه در شهرهای مناطق غربی و کردنشین از ماکو تا ایلام حاوی پیامهای روشن و جدیست و بجاست که پس از عبور از این شرایط بحرانی متخصصان و متولیان امور با بازخوانی و تبیین واقعیتهای موجود به فکر استفاده این پتانسیلها و ظرفیتهای عظیم انسانی برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و .... کشور باشند و اجازه ندهند این فرصت ارزشمند ایجاد شده برای اعاده نشاط اجتماعی و همبستگی ملی به هدر رود و قدردان همراهی و همدلی نخبگان و چهرههای ملی و مستقل باشند.
6- هرچند که به لطف الهی و با باران مهربانی عاطفه و سخاوت دستهای امدادگران سراسر وطن و تلاش و اقدامات نهادهای متولی بحران و عزم همگانی ملت روزها و لحظات سخت، نفسگیر و مرگبار اولیه زلزله سپری و اقدامات مؤثر و مفید قابل توجهی در جهت امداد اسکان موقت وکاهش آلام و تأمین نیازمندیها فوری صورت گرفته است اما این پایان ماجرا نیست و بلکه آغاز یک راهست و ضروریست که طلیعه سرفصلی جدی از اقدامات و تصمیمات درست، بنیادین، هوشمندانه و ماندگار باشد که موجب آن نارسائیها و مشکلات طاقت فرسا و آزار دهنده زندگی مردمان این دیار دیده شود و در پرتو یک برنامهریزی منسجم و درست و یا تقسیم کار شفاف و روشن موضوع بازسازی درست و استانداردسازی واحدهای مسکونی و ایجاد اشتغال و کار برای بازماندگان مورد اهتمام جدی قرار گیرد. نباید فراموش شود که آسیب دیدگان علاوه بر خوراک، پوشاک و سرپناه مانند همه ما نیازمند شغل و تأمین منابع درآمد پایدار و منطبق با الگوی زیست خویش میباشند.
7- شایسته است دولت محترم به دور از هرگونه غفلت و موازی کاری و تأخیر با بسیج و به کارگیری همه امکانات و پتانسیلهای موجود یک برنامه جامع، مدون و قابل سنجش و کنترل را با زمانبندی دقیق جهت آبادانی و عمران مناطق آسیب دیده و بازسازی اصولی منازل مسکونی و ترمیم و احیای زیرساختهای اساسی و اماکن عمومی و مراقبت و همراهی توأم با حمایتهای لازم از بازماندگان را در موضوع اشتغال و اعاده امید به زندگی در سرلوحه تدابیر خود قرار داده و از این طریق نسبت به افزایش امیدواری و باور مردم به همراهی دولت و امکان دوباره شکلگیری حیات و فعالیت در این مناطق و به ویژه در روستاهای محروم و دور دست همت گمارد. توفیق در این زمینه سنگ محک خوبی برای ارزیابی کارنامه و راستی آزمایی وعدههای دولت محترم تدبیر و امید میباشد.
زلزله کرمانشاه نشان داد که نگاه کلاسیک و سنتی به مدیریت بحران و رویکرد ناصوابی که معتقد است که کلیه سیاستگذاری ها، برنامه ریزیها و اقدامات باید به صورت عمودی و از بالا به پائین طراحی و اجراء گردد و نهادهای دولتی باید به طور مطلق به مدیریت متمرکز یک طرفه امور بپردازند
8- زلزله اخیر و اتفاقات پس از آن میتواند زمینه را برای بازخوانی شرایط و ساختار حاکم بر نهادهای متولی مدیریت بحران هموار نماید و متولیان امور را در شناسایی کاستیها و نارسایی و تلاش در جهت مرتفع نمودن آنها یاری رساند چرا که در دنیای امروز مواجهه درست و مؤثر با بحرانها سنگ محک کارآمدی سیستمهاست و در شرایط دشواری همچون حدوث زلزله که قربانیان و گرفتاران زیر آوار در دشوارترین و نفسگیرترین لحظههای حیات با هیولای مرگ دست و پنجه نرم میکنند و ثانیهها را باید در امداد غنیمت شمرد.
هر نوع بی نظمی، سر درگمی، عدم انظباط و اطلاع رسانی ناشفاف و ازهمه بدتر دعوی گروهی و جناحی که منجر به کمترین تعلل در فعال نمودن همه ظرفیتهای مدیریت بحران کشور و در صورت نیاز کمک از نهادهای ذیربط عام المنفعه بین المللی گردد پذیرفتنی نیست و گناهی نابخشودنی خواهد بود که میتواند به عمیقتر شدن بحران و افزایش تبعات بسیار ناگوار آن بیانجامد.
زلزله کرمانشاه نشان داد که نگاه کلاسیک و سنتی به مدیریت بحران و رویکرد ناصوابی که معتقد است که کلیه سیاستگذاری ها، برنامه ریزیها و اقدامات باید به صورت عمودی و از بالا به پائین طراحی و اجراء گردد و نهادهای دولتی باید به طور مطلق به مدیریت متمرکز یک طرفه امور بپردازند تا چه اندازه ناکارآمد و غیر مؤثر است. نگاه عمودی از بالا به پائین و برنامه ریزی دستوری در مدیریت بحران، عدم ارزیابی عملکردها و غفلت از درس آموزی از تجارب گذشت، نادیده انگاشتن ظرفیتهای جامعه مدنی و چهرههای مورد وثوق، موازیکاری و عدم هماهنگی و انسجام در مدیریت بحران در سطح استان در ساعات اولیه پس از زلزله و عدم ساماندهی درست کمکهای ارسالی و فقدان سیستم توزیعی هوشمندانه و کارآمد برای توزیع کمکها بر پایه نیازسنجی درست و ... از مهمترین افتها و چالشهایی بود که به عزم همگانی ایرانیان برای کاهش آلام آسیبدیدگان سایه افکنده بود، اما با این همه ملت ایران با ارادهای راسخ توانست بسیاری از نواقص و کاستیهای نهادهای متولی را هم پوشش دهد.
و سخن آخر اینکه با آرزوی غفران برای درگذشتگان و بهبود کامل و صبر برای مجروحان و بازماندگان عزیز این زلزله بایسته است از آنجا که متأسفانه کشور ما به لحاظ جغرافیایی در کانون یکی از زلزله خیزترین مناطق جهان قرار دارد و تنها در چند دهه اخیر در مناطق مختلفی همچون بوئین زهرا، طبس، رودبار و منجیل، بم، رزقان و کرمانشاه تجربه مرگبار زلزله تعداد بسیار زیادی از هموطنان عزیزمان را به کام مرگ فرستاده است و هزاران نفر را آواره و بی خانمان نموده است. متولیان امر و نهادهای مسئول به فکر ایجاد ظرفیتهای علمی و ارتقاء توانمندیهای تخصصی و توسعه رشتههای دانشگاهی مرتبط با مدیریت بحران و استفاده از تجارب و دانش انباشته دنیا در حوزه زلزله نگاری و مدیریت بحران حاصل از آن برآیند و با تولید دانش علمی درخور نسبت به تدوین سند جامع و نقشه راه استراتژیک کشور برای مدیریت بحران زلزله اقدام و مکانیسم مقابله با آثار و عواقب مرگبار این بلای هولناک به بهترین روش و شیوه ممکن با بهرهگیری از دانش روز تدوین و در کانون توجه و اهتمام نهادها و دستگاههای مسئول قرار دهند.
مقایسه میزان تلفات و حجم تخریب در دو سوی مرز ایران و عراق و مناطق مرزی دو کشور یادآور این واقعیت تلخ است که سکونت گاه و منازل مسکونی و ساختمانهای ما تا چه اندازه فاقد استحکام و امنیت لازم بوده و ضرورت توجه به مقاوم سازی مسکن و جلوگیری از ساخت و سازهای غیر اصولی و فاقد استحکام و ماندگاری لازم را بیش از پیش گوشزد مینماید.
امید است که زلزله عاملی گردد تا دردها و محرومیتهای آزاردهنده این مناطق در کانون توجه برنامهریزان و دست اندرکاران امور قرار گیرد.
دکتر فریدون نوری – مدرس دانشگاه و دانش آموخته تاریخ و حقوق
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است