کد خبر: 4654
تاریخ انتشار: 27 آبان 1395 - 09:25
بهزاد خالوندي

فراتاب - گروه اجتماعی: كوچ نشينان و عشایر ساکن استان کرمانشاه سال هاست حال و روز خوشي ندارند. از ييلاق مانده و از قشلاق رانده اند. مسيرهاي تاريخي كوچ يكي يكي مسدود شده اند و از بين رفته اند و هم اكنون بخش اعظمي از كوچ به شكل ماشيني صورت مي گيرد. بخش بسيار گسترده اي از مراتع پهناور قديمي به دلايل مختلف از دسترش كوچ نشينان خارج شده اند. بخشي نيز توسط روستاييان به تصرف درآمده اند. منابع طبيعي و محيط زيست ورود دام به برخي مناطق را ممنوع كرده اند و بخش هايي از مراتع قديم نيز به ادارات دولتي، مناطق نظامي و يا صنعتي تبديل شده اند. قسمت هايي نيز توسط زمين خواران و منفعت طلبان بلعيده شده اند. در واقع مناطق وسيعي كه تا همین چند دهه پیش دشت خدا محسوب می شدند حال وجب به وجب آن صاحب پيدا كرده و كوچ نشينان يا از آن بي نصيبند يا براي بهره برداری بايد پول هاي كلان بپردازند.
عشاير به لحاظ کاری هم در طول سال لحظه اي آسوده خاطر نيستند. بهار كه فرا مي رسد دغدغه اجاره مراتع با قيمت هاي كلان و نبود منزلگاه، اين فصل زيبا و خرم را به كابوسي براي آن ها تبديل مي كند.در تابستان حتي براي آب مصرفي هم بايد هزينه ها چند ميليوني بپردازند. در فصل فروش دام، مجبورند سرمايه هاي خود را در قبال يك قول و قرار شفاهي و يا يك چك مدت دار با هزار بیم و امید به خريداران بسپارند و نقد شدن پولشان هم ممكن است ماه ها طول بكشد. در اين بين هم برخي اسير كلاهبرداران شده و سرمايه هايشان به باد مي رود. زيست گاه هاي تاريخي آن ها در مناطق گرمسيري در استان های کرمانشاه و به ویژه ايلام سال به سال محدودتر مي شوند و مجبورند در گوشه اي موقتاً اتراق كرده و با علوفه هاي خريداري شده گذران كنند. تلخ تر اينكه در تمام طول سال عشاير مجبورند شب تا صبح به پاسداري بپردازند تا از گزند راهزانان در امان بمانند.

با اين وجود اين شرايط دشوار، عشاير براي ادامه اين نوع زندگي دلايل متعددي دارند. اين طيف جز دامپروري، با شيوه معيشت ديگري آشنا نیستند و مجبورند بسوزند و بسازند. البته نسل جديد حكايت ديگري دارد. اغلب پدران و مادران به اميد اينكه فرزندانشان بتواند از فرصت هاي شغلي جديد بهره مند شوند آن ها را با تحمل زحمات و مشقات فراوان در شهر به تحصيل دانش مي گمارند و به گزيدن شغل ديگري غیر از شغل بی آتیه پدری تشويق مي كنند.
جديدترها گاهي نسل هاي پيشين را سرزنش مي كنند كه چرا پيشنهادهاي بعضا سخاوتمندانه طرح اسكان عشاير در همان دوران رضاخان و پهلوي دوم را نپذيرفتند. زماني كه هنوز عرصه هاي وسيعي براي واگذاري وجود داشت. در شرایط فعلی حتي اگر عشاير خواهان اسکان اختياری هم شوند عملا هیچگونه عرصه و فضايي براي اين کار وجود ندارد.
نكته نااميد كننده اينجاست كه كوچ نشينان طي اين سال ها جايگاه مشخصي در سندهاي توسعه كشور نداشته اند و برنامه قابل اجرا و چشم انداز روشن و دلگرم كننده اي پيش روي آن ها ترسيم نشده است. دامنه دغدغه هاي دولت ها در تدوين برنامه هاي توسعه اغلب تا سطح روستاييان گسترش مي يابد و به عشاير كفاف نمي دهد.
سازمان امور عشايري زيرمجموعه وزارت خانه اي است كه سال هاي متمادي است بخش اعظمي از آن به بهانه دفاع از طبيعت و محيط زيست و زراعت، عرصه را بر عشاير تنگ و تنگ تر كرده است. طي اين دهه ها مدير ارشد وزارت خانه محترم هم كه در اين ميانه داور و تصميم گيربوده، سوت هايش را اغلب به نفع طرف مقابل به صدا درآورده است. مراتع طبيعي هرچند براي چراي دام ها ظرفيت ندارند ولي این ظرفيت ها براي تغيير كاربري جهت زمين شهري، صنعتي و ... بيشمار بوده و هست.

به تازگي هم از توسعه گردشگري عشايري به عنوان راهکاری براي برون رفت از شرايط دشوار كنوني یاد مي شود. طرحي كه شبيه آن در جاهايي مانند بوانات فارس اجرایی شده و مجريان آن به درآمدهاي ملياردي رسيده اند ولي تا اين طرح در كرمانشاه به عرصه عمل برسد ممكن است اثري از كوچ نشينان فعلي باقي نمانده باشد.
سخن آخر اينكه عشاير استان هایی مانند كرمانشاه نه به اندازه بختياري ها آنقدر در ساختار قدرت نفود دارند كه بتوانند بخش دولتی را مجاب به رسمیت شناختن زیست بوم های تاریخی و ارايه خدمات بهداشتي، آموزشي و تسهيلاتي كنند و نه آنقدر توانمند هستند كه بتوانند دورنماي جديد کاری را در شرايط فعلي پیش روي خود بگشايند. بنابراين مجبورند همچون سال های پیشین چشم به راه بخش دولتی بمانند. بخشی كه هرچند تمام این سال ها بندهایی از 5 سند توسعه تدوين شده کشور را به عشاير اختصاص داده ولي کوچ نشینان همچنان هر سال می گویند دریغ از پارسال!

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار